«یهود و قوم عیسی÷»
بدون شک آنها نیز منکر الله نبودند، حتی بایست اظهار داشت که الوهیت و ربوبیت خدا را نیز قبول مینمودند، زیرا قرآن کریم به اهل کتاب بودن ایشان صراحتاً گواهی میدهد. سبب گمراهی اهل کتاب این بود که نخست ایشان در تکریم پیامبران، اولیاء و ملائکه جانب افراط را گرفتند و آنها را از موقعیت مناسبشان بالا بردند تا آنکه به مرحله الوهیت و شرک به خداوند رسانیدند. اعتقاد داشتند که آنان در تدابیر نظام هستی دخالت دارند و بدین خاطر سزاوار پرستش بوده و در گرفتاریها و مشکلات از ایشان مدد میجستند. خلاصه معتقد بودند که آنان بهرهای از الوهیت داشته و در ماوراء طبیعت نفوذی دارند.
﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ عُزَيۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَى ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ ٱللَّهِۖ ذَٰلِكَ قَوۡلُهُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡۖ يُضَٰهُِٔونَ قَوۡلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبۡلُۚ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ٣٠ ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٣١﴾[التوبة: ۳۰-۳۱].
«یهود گفتند «عُزَیر پسر خداست» و نصارى گفتند «مسیح پسر خداست» این سخن که با زبانشان مىگویند همانند گفتار کافران پیشین است؛ خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مىیابند؟ (۳۰) آنها علمای دینی و راهبان خویش را معبودهایى از غیر خدا قرار دادند و نیز مسیح فرزند مریم را در حالیکه دستور نداشتند جز خداوند یکتاکه معبودى جز او نیست، بپرستند، او پاک ومنزه است از آنچه همتایش قرار مىدهند! (۳۱)».
افرادی که وظیفه تعلیم و تربیت دین را عهده دار بودند، کم کم وضعی را پیش گرفتند که به میل و دلخواه خویش فرمان و حکم صادر میکردند، یعنی آنچه را تمنا داشتند بدلخواه خود حرام مینمودند و هر چه را که دوست داشتند حلال. تا جائیکه بدون استناد و استدلال به کتاب الهی به مردم امر ونهی میکردند و قانون وضع مینمودند. یهود و نصاری گرفتار اوهام و خرافات بودند و رهبران علمی و مذهبی خود را پرستش کردند و رفته رفته امر و طاعت و پرستش به جایی رسید که افراد ستمگر و جبار را نیز به پرستش گرفتند!