فصل ۲۱: مفهوم عبادت
در ادامه تشریح چهار کلمه اله، رب، عبادت و دین، در اینجا به تعریف توحیدی عبادت میپردازیم. بهترین تعریف عبادت از امام ابولاعلی مودودی است که میگوید: «عبادت یعنی تسلیم شدن شخص در برابر خداوند یگانه و به خواسته وی سر نهادن، به نحوی که هرگز در مقابل اراده و خواست الله تعالی از خود مقاومت نشان ندهد و از وی روی نگرداند، در کردار خویش تنها رضایت خداوند را در نظر گرفته و اعمال خویش را به دلخواه وی و طبق اراده وی انجام دهد». مسلمانان از این حقیقت غافل ماندهاند و عبادت را فقط در نماز، زکات، روزه و حج منحصر میدانند، در حالی که تفکرات انسان، تمایلات انسان، دعا، حمد و ستایش و اعمال عبادی دیگر مثل قربانی، نذورات، طواف و اعتکاف نیز درحوزه عبادت قرار گرفتهاند.
در اسلام، دایرۀ عبادت بسیار گسترده است و تمام ابعاد زندگی بشر را دربرمیگیرد. تمام بندگیها، اطاعتها، نیایشها، پرستشها، خواهشها، بیم و امیدها، مراسم و شعایر، تعظیمها، محبّتها، صدقات، انفاق، نذور، قربانی، طواف، اعتکاف، دعا، توسّل و... به اضافۀ تمام فعّالیتهای روزمرّه زندگی [با قرار دادن هدف و مقصد] همه و همه عبادت محسوب میشوند. لازم است که هدف و مقصد تنها خدا بوده و کل امور گفته شده تنها برای خدا صورت بگیرد، نه هیچ موجود دیگر. نیت، فکر و عقیده انسان، عادت را از عبادت جدا میکند. مثلا خوابیدن یک عادت روزمره است. اگر انسان برای رفع خستگی در روز یک ساعت بخوابد، در این حالت فقط هدف مادی آن که همان رفع خستگی است، حاصل میشود. اگر عقیده انسان به سمت خدا شکل بگیرد، خوابیدن که یک عادت است تبدیل به عبادت میشود. در اینصورت علاوه بر رفع خستگی، خوابیدن عبادت نیز محسوب شده و برای آن پاداش دریافت میکند.
پس به طور کلی عبادت عبارت است از بندگی، اطاعت، فرمانبرداری و پرستش.
﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ هَدَى ٱللَّهُ وَمِنۡهُم مَّنۡ حَقَّتۡ عَلَيۡهِ ٱلضَّلَٰلَةُۚ فَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُكَذِّبِينَ٣٦﴾[النحل: ۳۶].
«ما در هر امتى رسولى برانگیختیم که «خداى یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهى را هدایت کرد و گروهى ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت؛ پس در روى زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیبکنندگان چگونه بود! (۳۶)».
بندگی یعنی انسان فرمانبردار پیشوایان و بزرگان خود نباشد و تنها زنجیر بندگی خداوند را بگردن نهاده و به جای بزرگان خویش، از خداوند اطاعت نماید، در این صورت برای انسان لازم است که از حدود و قوانین خداوند تبعیت کند، نه مقررات حلال و حرام پیشوایان و بزرگان. انسان فقط بنده الله تعالی است و پیامبران هم مبعوث شدهاند که انسان را از بندگی سایر مخلوقات به سمت بندگی خداوند دعوت کنند:
﴿۞نَبِّئۡ عِبَادِيٓ أَنِّيٓ أَنَا ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٤٩﴾[الحجر: ۴۹].
«بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم. (۴۹)».
اطاعت یعنی انسان به جای رهبران و پیشوایانی که با ظاهرسازی و روشهای فریبکارانه مردم را گمراه میسازند، یعنی با طریق مقدس مآبانه و در پوشش به لباس پاکان در اجتماع نفوذ و رسوخ پیدا کرده و مردم نیز فریب هیکل و قیافه ایشان را میخوردند، فقط از اوامر خالق خود تبعیت کند.
پرستش یعنی آنکه انسان در برابر موجودی رسماً عملی اداء کند مانند سجده، رکوع، قیام، طواف، بوسیدن بارگاه، نذر و قربانی و سایر اعمال که بقصد قربت بجا بیاورد. فرق ندارد که طرف را یک خدای بزرگ و مستقل بداند و یا اعتقاد داشته باشد که او وسیله شفاعت و تقرب وی به بارگاه خداوند است، و یا ایمان داشته باشد بر اینکه در تدابیر امور عالم با خداوند سهیم و شریک میباشد. اینکه انسان کسی را مسلط و نگهبان بر نظام اسباب طبیعی این جهان بداند و در مشکلات و مشقات خویش او را بخواند و موقع مقابله به فقر و سایر دردها و آلام به او پناه ببرد. این مورد در سراسر قرآن، در یک مفهوم به چشم میخورد و آن نفی بندگی، اطاعت وپرستش دونِ الله است. در آیاتی که «عبادت» به معنای بندگی، اطاعت و پرستش بکار رفته، هدف شیطان است و یا بشری که به خود عنوان «طاغوت» داده و مردم را وادار نموده که به جای بندگی و اطاعت از خداوند، بندگی وی را کرده و از او اطاعت نمایند و یا همچنین هدف، آن گروه از رهبران و بزرگانی است که در ارتباط به زندگی و روش معاش، برای مردم مقرراتی پیدا و اختراع نموده توجهی به کتاب و قانون الهی ندارند و یا پیامبران، اولیاء، بزرگان، ملائکهها و صالحانی است که علیرغم تعلیمات آنها مردم آنها را شریک خداوندأ میدانستند. قرآن کریم تمام این معبودها را باطل اعلام کرده، فرقی ندارد که مردم به آنها بندگی نمایند و یا از آنها اطاعت کنند و یا اساساً آنها را پرستش نمایند. قرآن کریم تصریحاً اعلام میکند: همه آنها بندگان پروردگارند. مالک حقیقی و مالک همه آنچه در آسمانها و زمین است خداوندأ است و مصلحت این دنیای پهناور و تدبیر امور همه بدست اوست و بدین منظور بجز او نباید کسی را بندگی، اطاعت و پرستش کرد.
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ٢٥﴾[الأنبياء: ۲۵].
«ما پیش از تو هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر اینکه به او وحى کردیم که «معبودى جز من نیست؛ پس تنها مرا پرستش کنید» (۲۵)».