فصل ۱۶: خرافات و بدعتها
در این بخش در مورد چند خرافات رایج در جامعه، مطالبی را بیان میکنیم. در بخشهای قبل، بیان شد که خداوند رستاگاری در روز قیامت را بر پایه ایمان و عمل صالح قرار داده و برای هر کدام از این دو مورد معیارهایی را در قرآن بیان نموده است. معیارها و ارکان ایمان طبق قرآن عبارتند از: ایمان به الله و عدم شرک در عقیده، ایمان به ملآئکه و عدم غلو درباره آنها، ایمان به کتب آسمانی و قرآن به عنوان آخرین وحی منزل، ایمان به کلیه پیامبران الهی و محمد نبی ج به عنوان آخرین پیامبر، و ایمان به روز قیامت و بهشت و جهنم. همچنین بیان شد که معیار اصلی عمل صالح رضایت خداوند میباشد و برای یادگرفتن شیوه ظاهری اعمال، طبق دستور خود قرآن باید محمد نبی ج را الگو و اسوه خود قرار دهیم. محمد نبی ج به پیامبری مبعوث شد تا انسانها را از زنجیر عبادت بندگان دیگر آزاد کرده و به سمت عبادت الله تعالی وارد کند. یادآوری:
﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا١١٥﴾[النساء: ۱۱۵].
«کسى که بعد از آشکار شدن حق، با پیامبر مخالفت کند و از راهى جز راه مؤمنان پیروى نماید، ما او را به همان راه که مىرود مىبریم و به دوزخ داخل مىکنیم و جایگاه بدى دارد. (۱۱۵)».
در آیه بالا توصیههای بسیار مهمی به همه مسلمانان شده است. توصیه اول این است کسی که اعمال عبادی خود را به روشی غیر از روش پیامبر انجام دهد، اعمال وی مورد قبول واقع نمیشوند. مثلا کسی که نماز مغرب را عمدا به جای ۳ رکعت ۲ رکعت بخواند، نماز وی مغایر با نماز پیامبر بوده و این نماز مورد قبول خداوند واقع نمیشود. هر مسلمانی موظف است اعمال عبادی خود را از لحاظ صحت و درستی انجام با اعمال پیامبر مقایسه کند، اگر عمل وی دقیقا همانند عمل پیامبر بود، آن را به عنوان عمل صالح پذیرفته و انجام میدهد. توصیه دومی که به همه مسلمانان شده این است که پس از پیامبر (امروزه پیامبر در میان مسلمانان نیست)، اعمال خود را با اعمال اکثریت مؤمنین مقایسه کند و برای فهمیدن صحت و درستی اعمال خود، بر سبیل و راه مؤمنین دیگر قرار بگیرد. البته دقت کنید که انسان همیشه در قدم اول باید اعمال خود را بوسیله قرآن پالایش کند و سپس برای یادگیری نحوه انجام عمل خود، بر راه اکثریت مؤمنین قرار بگیرد. اکثریت مؤمنین هم افرادی هستند که ارکان ایمان آنها پنج مورد بیان شده بوده و در ایمان آنها شرک وجود ندارد. بدیهی است در صورتی که در ایمان فردی شرک وجود داشته باشد، به هیچ عنوان در عمل هم نمیتوان از وی تبعیت کرد. الزام در تبعیت عملی از افراد صالح، مربوط به افرادی است که عقیده توحیدی داشته، مخالف عقیده توحیدی نبوده و خود مروج عقیده توحیدی باشند. با توجه به مفاهیم مطرح شده چندین نمونه از خرافات رایج در جامعه را بیان میکنیم. همه خرافاتهایی که در زیر بیان میشوند، فقط به این دلیل به وجود آمدهاند که مردم اعمال عبادی خود را با پیامبر مقایسه نکرده و حرف هر فرد با هر عقیده ای را در مورد نحوه انجام اعمال خود قبول کردهاند.
خرافات اول که به شدت در جامعه ما رواج دارد، عزاداری است. اکثریت جامعه در ایام خاصی از سال مثل ماه محرم یا اواسط خرداد ماه، لباس سیاه پوشیده و در خیابانها ریخته و عزاداری میکنند. ضربه زدن به بدن و گونه ها، زنجیر زنی، قمه زنی و سینه زنی (خود زنی)، همچنین خراشیدن چهره و فریاد کشیدن از سنتهای دوره جاهلیت و از اعمال مشرکان و بت پرستان بوده و پس از آمدن اسلام از میان رفته است، تا اینکه متاسفانه در دورههای بعد زنده شد. خود زنی در ادیان دیگر مثل مسیحیت نیز وجود دارد. بعضی از فرقههای منحرف مسیحی اعتقاد دارند که با شلاق و زنجیر زنی به خود دردها و رنجهای حضرت عیسی در ذهن آنها تداعی شده و گناهان آنها بخشیده میشود. در کشور ما نیز احادیث جعلی زیادی درست شده که برای مثال بیان میکنند: «هر کس در روز عاشورا یک قطره اشک بریزد، کل گناهان وی بخشیده میشود». آیا تاکنون فکر کرده اید که این احادیث از کجا آمدهاند؟ آیا به نظر شما فردی که در طول یکسال انواع و اقسام گناهان را انجام داده و سپس در روز عاشورا به گریه و زاری و خود زنی میپردازد، با این کار گناهان خود را پاک میکند؟ زهی خیال باطل. در کدام قسمت از قرآن خداوند متعال فرموده که عزاداری جزو اعمال صالح حساب میشود و ثواب دارد. هیچ کدام از اعمال صالح، غیر از توبه واقعی که تا لحظه مرگ شکسته نمیشود، قابلیت این را ندارند که گناهان انسان را یکباره پاک کنند. حتی یک آیه در قرآن راجع به مزیت عزاداری وجود ندارد. جز این است که ما کورکورانه اختیار زندگی و آخرت خود را به دست افراد عوام فریب در لباس دین دادهایم و بدون اینکه راجع به اعمال خود فکر کنیم، گوش به فرمان آنها هستیم. آنقدر نسبت به درستی اعمال و ایمان خود مطمئن هستیم که حتی یکبار هم نسبت به کارهایی که انجام میدهیم، شک نمیکنیم. به یقین اعمالی که همیشه انجام میدهیم، آنچنان برای ما زینت داده شده که فکر میکنیم بهترین عمل در دنیا را انجام میدهیم. به آیه زیر دقت کنید:
﴿وَعَادٗا وَثَمُودَاْ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَٰكِنِهِمۡۖ وَزَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَصَدَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَكَانُواْ مُسۡتَبۡصِرِينَ٣٨﴾[العنكبوت: ۳۸].
«و طایفه عاد و ثمود و مساکن [ویران شده] آنان براى شما آشکار است و شیطان اعمالشان را براى آنان آراسته بود، از این رو آنان را از راه خدا بازداشت، در حالیکه بینا بودند. (۳۸)».
هر قومی که زشتی عمل در پیش چشمانشان زینت داده شود، به سختی هدایت خواهد شد، زیرا تعصب عقل آنها را منجمد کرده و فکر میکنند که به یقین بهترین عمل را انجام میدهند. هیچ فکر کردهایم که پیامبر اسلام که سرمشق و اسوه عمل صالح بوده، آیا در طول زندگی خود عزاداری کرده است؟ حمزه سید الشهداء که در جنگ بدر به شهادت رسید و جزو عزیزترین افراد نزد پیامبر بود، آیا پیامبر بعد از شهادت وی برایش عزاداری و خودزنی نمود؟ پیامبر، اهل بیت، صحابه و تابعین هیچکدام حتی در حال تشییع جنازه کسی نوحه خوانی و سینه زنی به راه نیانداختهاند، چه برسد به اینکه سالهای متمادی از وفات یا شهادت نزدیکان آنها گذشته باشد و پس از این همه سال برای آنها عزاداری کرده باشند. محمد نبی ج طبق دستور خود الله تعالی به عنوان مرجع عمل صالح معرفی شده است، آیا اعمالی که امروزه در جامعه انجام میدهیم، دقیقا کارهایی است که پیامبر انجام داده یا به آن دستور داده است؟ متاسفانه در سالهای اخیر مراسم عزاداری پررونقتر شده و مداحان و روضه خوانان از شرک و بدعت و خرافات فروگذار نکردهاند. حضرت حسین÷ به خواهرش زینب فرموده: «ای خواهر جان، من تو را سوگند دادم، تو به سوگند من وفادار باش. چون کشته شدم گریبان بر من چاک مکن و چهره مخراش و در مرگ من واویلا مگو». خداوند راجع به وضعیت افراد مصیبت دیده میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِيبَةٞ قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ١٥٦ أُوْلَٰٓئِكَ عَلَيۡهِمۡ صَلَوَٰتٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَرَحۡمَةٞۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُهۡتَدُونَ١٥٧﴾[البقرة: ۱۵۶-۱۵۷].
«آنها که هرگاه مصیبتى به ایشان مىرسد، مىگویند «ما از آنِ خدائیم و به سوى او بازمىگردیم!» (۱۵۶) اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها همان هدایتیافتگان هستند! (۱۵۷)».
به یقین هیچ پیامبری در طول تاریخ برای پیامبران قبل از خودش عزاداری بر پا نکرده، چرا که عزاداری نه تنها جزو اعمال صالح نمیباشد، بلکه جزو اعمالی است که مشرکان انجام میدادند و اسلام از آن نهی کرده است. عزاداری امروزه فقط جیب پر پول رهبران گمراه را پر پول تر میکند. افرادی که نه فقط خودشان به خاطر اعمال شرک آمیزشان به جهنم میروند، بلکه قومی نیز که کورکورانه از آنها تقلید کردند را نیز با خود وارد عذاب جاویدان میکنند. افرادی که به عزاداری پایبند هستند، در حقیقت نفس خود را فریب میدهند، زیرا برای سعادتمندی در آخرت باید در این دنیا زحمت عبادت الله تعالی را متحمل شد. ولی اینگونه افراد فکر میکنند که به جای زحمت مادام العمر برای عبادت خالق خودشان، با اشک ریختن و خود زنی برای مخلوق دیگر رستگار میشوند. امید است که در اعمال صالح خود فقط پیامبر اسلام را مد نظر داشته باشیم و برای تبعیت از سبیل مومنین دیگر، شرط عبور اعمال و عقاید از فیلتر قرآن را نیز مد نظر قرار دهیم.
خرافات دیگر که به شدت در جامعه رایج است، استخاره و فال میباشد. استخاره یکی دیگر از اعمال رایج در زمان جاهلیت بوده و اسلام به شدت از آن نهی کرده است. متاسفانه پس از دوره صفویه این عمل جاهلانه نیز دوباره جای خود را در میان مردم باز کرده است. امروزه بسیاری از مردم در مسائل بسیار مهمی مثل ازدواج فرزندان، سفر، سرمایه گذاری و تصمیم گیریهای مهم به جای مشورت و استفاده از عقل به استخاره و فال میآورند. استخاره یکی از جنبههای شرک بوده که قرآن آن را با نام اَزلام بیان کرده است. ازلام تیرهای چوبی بوده که مشرکین دوران جاهلیت از آنها برای تصمیم گیری استفاده میکردند (وضعیتی که بیان میشود را با جامعه کنونی مقایسه کنید). روی بعضی از این تیرها نوشته بودند «اَمَرَ رَبي» یعنی پروردگارم امر نمود. روی بعضی دیگر نوشته بودند «نَهانی رَبي» یعنی پروردگارم نهی نمود، و بر بقیه تیرها چیزی نمینوشتند. سپس تیرها را در ظرفی ریخته و به هنگام تصمیم گیری، به صورت تصادفی یکی از تیرها را بیرون میآوردند و طبق نوشته روی تیر عمل میکردند. اگر تیر خارج شده نوشته ای نداشت، دوباره استخاره میکردند. حال به وضعیت زیر توجه کنید. مردم متمدن امروزی به هنگام تصمیم گیری برای یک کار مهم، قرآن را به صورت تصادفی باز میکنند، اگر بر روی صفحه باز شده نوشته بود «خوب» آن کار را انجام میدهند، اگر بر روی صفحه باز شده نوشته بود «بد» آن کار را انجام نمیدهند. غیر از قرآن با تسبیح، دیوان حافظ، ورقهای بازی و ... نیز استخاره را انجام میدهند. آیا این همان انسان است که خداوند وی را خلیفه و جانشین خود روی زمین قرار داده و به او دستور داده که برای هر کاری تعقل و تفکر کند؟ آیا خداوند در قرآن تضمین کرده که در صورت انجام استخاره، تصمیمات شما بهتر از زمانی خواهد بود که تفکر میکنید؟ مسلما خداوند همیشه، در همه ادیان و به صورت مؤکد تنها شرط رستگاری هم در این دنیا و هم در آخرت را تعقل قرار داده است:
﴿۞إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلصُّمُّ ٱلۡبُكۡمُ ٱلَّذِينَ لَا يَعۡقِلُونَ٢٢﴾[الأنفال: ۲۲].
«همانا بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمىکنند. (۲۲)».
خداوند در بیش از ۱۰۰ آیه در قرآن کریم انسان را به تعقل و تفکر در همه امور زندگی دعوت کرده است و همیشه افرادی به بیراهه و گمراهی میروند که برای تقلید نسبت به تفکر ارزش بیشتری قائل هستند. خداوند در قرآن استخاره (ازلام) را از اعمال شیطان بیان کرده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَيۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٩٠﴾[المائدة: ۹۰].
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام [استخاره]، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دورى کنید تا رستگار شوید! (۹۰)».
در نهایت خداوند برای افرادی که به مسائل گنگ و پیچیده در زندگی خود بر میخورند و بواسطه دانش کم یا عدم تسلط بر اوضاع، توانایی اخذ تصمیمات درست را ندارند نیز راه چاره ای قرار داده و آن مشورت میباشد:
﴿وَٱلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣٨﴾[الشورى: ۳۸].
«و کسانى که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا مىدارند و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست و از آنچه به آنها روزى دادهایم انفاق مىکنند. (۳۸)».
در تصمیمگیریها همیشه ابتدا باید بر خداوند بزرگ توکل کنیم، سپس با استفاده از تعقل و تفکر و مشورت با افراد ذی صلاح تصمیم خود را گرفته و در نهایت باز هم بر الله تعالی توکل کنیم.
آیه منتخب
﴿ وَقُل رَّبِّ ٱغۡفِرۡ وَٱرۡحَمۡ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلرَّٰحِمِينَ١١٨﴾ [المؤمنون: 118].
«و بگو پروردگارا! مرا ببخش و رحمت کن و تو بهترین رحم کنندگانى!».