فصل ۲۲: مصادیق ایمان
همانطور که در بخشهای قبل بیان شد، ایمان و عقیده مساله ای است که جز با تفکر فردی در قرآن و آیات خداوند حاصل نمیشود و در روز قیامت تنها مرجع قابل استناد در حوزه عقیده قرآن میباشد. بسیاری از ما در طول زندگی خود با سیل عظیمی از افکار و عقاید تحمیل شده از طرف دیگران زندگی کردهایم. افکار ما فرزند ذهن ما هستند، از این به بعد در مواجه با قرآن و کلام خدا، باید به راحتی عقاید مخالف قرآن را از ذهن خود پاک کنیم و ابراهیم وار، سر افکاری که تاکنون به صورت خرافه و بیدلیل در ذهن ما رشد کردهاند را از تن جدا کنیم. خداوند برای رستگاری در روز قیامت دو شرط را در قرآن برای ما تعیین کرده است:
﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ٨٢﴾[البقرة: ۸۲].
«و آنها که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند، آنان اهل بهشتند و همیشه در آن خواهند ماند. (۸۲)».
شرط اول ﴿ءَامَنُواْ﴾ و شرط دوم ﴿وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾ میباشند. در بیش از ۵۰ آیه قرآن کریم، اصطلاح ﴿ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾ تکرار شده که نشان دهنده تاکید خداوند بر این امر میباشد. خداوند در قرآن حتی معیارهای ایمان و عمل صالح را برای ما مشخص کرده است. متاسفانه در جامعه ما در کنار ارکان اصلی ایمان مفاهیم دیگری نیز بیان میشود، در صورتی که ایمان و عقیده به صورت کاملا مشخص در قرآن بیان شده و حتی معیارهای ایمان هم در قرآن بیان شده است. مصادیق ایمان در قرآن:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ مِن قَبۡلُۚ وَمَن يَكۡفُرۡ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا١٣٦﴾[النساء: ۱۳۶].
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبرش، و کتابى که بر او نازل کرده، و کتبی که پیش از این فرستاده است، ایمان بیاورید وکسى که به خدا و فرشتگانش و کتبش و پیامبرانش و روز قیامت کافر شود، در گمراهى دور و درازى افتاده است. (۱۳۶)».
پس مصادیق ایمان ۵ مورد میباشند:
۱- ایمان به الله.
۲- ایمان به ملآئکه.
۳- ایمان به رسل.
۴- ایمان به کتب.
۵- ایمان به روز قیامت. به آیه زیر دقت کنید:
﴿۞لَّيۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَٰكِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ وَٱلۡكِتَٰبِ وَٱلنَّبِيِّۧنَ وَءَاتَى ٱلۡمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ ذَوِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِيلِ وَٱلسَّآئِلِينَ وَفِي ٱلرِّقَابِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَى ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلۡمُوفُونَ بِعَهۡدِهِمۡ إِذَا عَٰهَدُواْۖ وَٱلصَّٰبِرِينَ فِي ٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَحِينَ ٱلۡبَأۡسِۗ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ صَدَقُواْۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ١٧٧﴾[البقرة: ۱۷۷].
«نیکى، این نیست که روىِ خود را به سوى مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکى [و نیکوکار] کسى است که به خدا و قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده و مال خود را با همه علاقهاى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق کند؛ نماز را برپا مىدارد و زکات مىپردازد و [همچنین] کسانى که به عهد خود به هنگامى که عهد بستند، وفا مىکنند و در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مىدهند؛ اینها کسانى هستند که راست مىگویند و اینها هستند پرهیزکاران! (۱۷۷)».
ایمان یعنی انسان علاوه بر اینکه بوسیله تفکر به ۵ مورد بیان شده علم پیدا کند، به یقین هم برسد. ایمان به خدا اصل اول از ایمان به غیب است و یعنی انسان به الله به عنوان یگانه اله و رب و آفریننده عالم غیب و طبیعت خود یقین پیدا کرده و تنها او را عبادت کرده و از دین او پیروی کند، خلاصه اینکه شرط توحید واقعی را در مورد وی به جای آورد. در کنار ایمان به وجود و ذات خدا، ایمان به صفات خداوند نیز وجود دارد، یعنی انسان پس از ایمان به ذات خدا به کلیه صفات خداوند نیز ایمان آورده و شرط توحید را در مورد آن صفات نیز بجای آورد. در اینصورت ما به ذات الله ایمان داریم و به کلیه صفات خداوند مثل رحمان، رحیم، خالق، رزاق، عادل و ... نیز ایمان داریم و همچنین عقیده داریم که خداوند نه تنها در ذاتش، بلکه در صفاتش نیز یکتاست و هیچ مخلوقی به صفات خداوند نیز راه ندارد. در قرآن ۹۹ صفت برای خداوند بیان شده است که به آنها اسماءُ الحُسنی میگویند. زیر مجموعه دیگر ایمان به خدا، قضا و قدر میباشد. ایمان به قضا و قدر یعنی انسان با توجه به قرآن به این یقین برسد که کلیه خیر و شری که در این دنیا به او میرسد از طرف خداوند بوده و بواسطه آزمایش انسان میباشد. تکرار میکنم که در ایمان به خدا باید شرط اصلی توحید رعایت شود، یعنی اقرار به وحدت خدا و اینکه هیچ وقت شریک و واسطه نداشته و نخواهد داشت. پس بطور خلاصه ایمان به الله عبارت است از ایمان به ذات الله تعالی، ایمان به صفات باریتعالی، ایمان به قضا و قدر و ایمان به اصل توحید.
ایمان به ملآئکه (فرشتگان) دومین اصل ایمان به غیب است و یعنی اینکه انسان با توجه به قرآن، به ملآئکه به عنوان مخلوقات عالم غیب اعتقاد داشته باشد. ملآئکه ای که در قرآن از آنها نام برده شده (مثل جبرئیل، مالک، ملک الموت و ...)، به وجود آنها ایمان داریم و همچنین به فرشتگانی که در قرآن از آنها نامی برده نشده ولی به طور کلی به آنها اشاره شده نیز ایمان داریم. اطلاعات ما راجع به ملآئکه فقط در حدی است که از طریق قرآن به عنوان آخرین و جدیدترین کتاب آسمانی به ما رسیده است. بنابر این در برخورد با این مساله باید نهایت دقت را به خرج دهیم. هرگاه با کتاب، مطلب یا سخنی برخورد کردیم که در مورد فرشتگان غلو کرده بود باید به راحتی آن را کنار بگذاریم، زیرا افرادی که این مطالب را بیان میکنند جز بافته ذهن خودشان نیست و در حقیقت دروغهای ساخته و پرداخته ذهن خودشان را به الله تعالی نسبت میدهند، ولی اگر مطلب بیان شده از قرآن بود، باید آن را قبول کرد.
ایمان به کتب آسمانی سومین اصل ایمان به غیب است و یعنی اینکه انسان با توجه به قرآن، به کتب آسمانی (زبور، تورات، انجیل و...) به عنوان وحی از عالم غیب اعتقاد داشته باشد. همچنین عقیده داریم که قرآن آخرین کتاب آسمانی و وحی مُنزَل میباشد.
ایمان به رسل (پیامبران) چهارمین اصل ایمان به غیب است و یعنی اینکه انسان با توجه به قرآن، به رسل (نوح، ابراهیم و ...) به عنوان رابطههای عالم غیب و عالم طبیعت اعتقاد داشته باشد. همچنین ایمان داریم که محمد نبی ج آخرین پیامبر خداوند میباشد.
ایمان به قیامت آخرین اصل ایمان به غیب است و یعنی اینکه انسان با توجه به قرآن، به روز قیامت به عنوان خاتمه عالم طبیعت و آغاز عالم غیب و روزی که همه مخلوقات در آن روز محشور میشوند و به حساب و کتاب انس و جن رسیده میشود، اعتقاد داشته باشد. روز قیامت در قرآن با اسامی یوم الفصل، یوم القیامه، الساعه، الحاقه و ... نام برده شده است. زیر مجموعه ایمان به قیامت، ایمان به بهشت و جهنم قرار دارد. مثل موارد قبل اطلاعات ما راجع به قیامت و بهشت و جهنم در حدی است که از طریق قرآن به عنوان آخرین و جدیدترین کتاب آسمانی به ما رسیده است. البته این اطلاعات اصلا کم نیست و در قرآن آنقدر از وقایع روز قیامت و عذاب جهنم و لذات بهشت سخن به میان رفته که تصویر کاملی برای ما در ذهن حاصل میشود. بنابر این در برخورد با مطالبی که در مورد روز قیامت و بهشت و جهنم به گزافه گویی پرداختهاند باید مراقب بود و اگر مطلب بیان شده از قرآن بود، باید آن را قبول کرد.
با توجه به موارد گفته شده، به نظر شما کدامیک از دو فرد زیر از ایمان و عقیده راستین بر خوردار است: فردی که با قرآن کریم، شروع به تصحیح عقاید خود میکند، این فرد فقط به خدا توکل کرده و در راه اصلاح عقیده خود، در قرآن تفکر میکند.... یا فردی که قرآن را مهجور و متروک کرده و پیوسته راجع به مفاهیم غیب از علمای به ظاهر دینی تقلید میکند و به جای قرآن، هر کلام و حدیث جعلی که برای وی خوانده میشود را قبول میکند؟ ایمان همانند یک ظرف زیبا است که هیچ گونه ترک و شکستگی (اضافه و کم و خلل) در آن نباید باشد، زیرا الله کلیه مصادیق ایمان را در قرآن برای ما بیان کرده است. ایمان به همه پنج مورد گفته شده، ایمان به غیب است، زیرا خداوند خود خالق عالم غیب و عالم طبیعت است، فرشتگان مخلوقات خداوند هستند که در عالم غیب قرار دارند، کتب آسمانی وحی بوده و از عالم غیب به ما رسیدهاند، پبامبران رابطههای عالم غیب و ماده هستند و روز قیامت، بشر نسبت به عالم غیب آگاه میشود:
﴿ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ٢ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣ وَٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ٤﴾[البقرة: ۲-۴].
«آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است. (۲) کسانى که به غیب ایمان مىآورند و نماز را برپا مىدارند و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند. (۳) و آنان که به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده، ایمان مىآورند و به رستاخیز یقین دارند. (۴)».
با یک مثال بحث را ادامه میدهیم. به آیه زیر دقت کنید:
﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ٥٤ فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِينَ٥٥﴾[الزخرف: ۵۴-۵۵].
«فرعون قوم خود را سبک شمرد، در نتیجه از او اطاعت کردند؛ آنان قومى فاسق بودند! (۵۴) امّا هنگامى که ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتیم و همه را غرق کردیم».
بررسی نحوه حکومت فرعون بر مردم بسیار جالب است. فرعون بوسیله خفیف کردن مردم بر آنها حکمرانی میکرد. وی مرتباً به مردم میگفت که شما هیچ نمیفهمید، شما هیچ نمیفهمید، شما هیچ نمیفهمید. در طول زمان حکومتش مرتبا این جمله را برای مردم تکرار میکرد. در ابتدا مردم مسلماً مردم قبول نمیکردند، ولی پس از مدتی با خود گفتند اینکه وی مرتباً به ما میگوید «شما هیچ نمیفهمید»، حتما چیزی وجود دارد که ما نمیفهمیم. بعد از آن به فرعون گفتند: تو مرتبا به ما میگویی که هیچ نمیفهمیم، پس از این به بعد، تو بگو که ما چکار کنیم، و فرعون هم کنترل قومش را در دست گرفت و کم کم بر آنها چیره شد و خود را ارباب آنها کرد و این بار از او اطاعت کردند. در بسیاری از جوامع امروزی، وضعیت دقیقا مشابه زمان فرعون است. در زمان ما هم بسیاری از پیشوایان مرتباً به مردم میگویند «هیچ کس به جز ما قرآن را نمیفهمد» و مردم هم که قرآن و تفکر را کنار گذاشتهاند و تقلید را در پیش گرفتهاند، حرف این افراد را حجت خود قرار داده و زندگی این دنیا و آن دنیای خود را تباه میکنند. پیشوایان گمراه جوری به مردم تحمیل کردهاند که با وجود ما، تفکر انسانهای دیگر گناه محسوب میشود. مردم ما هم که توسط اینگونه افراد به استخفاف کشیده شده و فکر میکنند که قرآن را نمیفهمند، به راحتی قرآن را کنار گذاشتهاند.
تاکنون با جملات زیاد زیادی برخورد کردهایم که همه فقط برای دور نگه داشتن مردم از قرآن درست شدهاند. جملاتی مثل «قرآن هفت بطن دارد و در درون هر بطن آن هزار لایه دارد»، «قرآن یک معنی دارد ولی تاویل قرآن معنی دیگری دارد»، «تاویل قرآن را هیچ کسی نمیداند»، «قرآن اصلی دست امام زمان قرار دارد و دست ما نیست» و بسیاری جملات از این قبیل که با کمی تفکر در خود قرآن به راحتی میتوان به باطل بودن آنها پی برد. پس از اختراع اینگونه جملات گمراه کننده برای دور نگه داشتن مردم از قرآن، سعی شده که خلاء و فاصله مردم با قرآن را با ادعیه ساختگی پر کنند. به طور مثال در بسیاری از کتب، احادیث جعلی درست کردهاند مبنی بر اینکه ثواب خواندن فلان دعا برابر هزار بار خواندن قرآن است (مردم هم با یک حساب کتاب دو دو تا چهار تا، پیش خود فکر میکنند که اگر چنین است به جای خواندن قرآن فلان ادعیه را میخوانم و هزار برابر اجر میبرم). آیا این افراد خود را جای الله تعالی و پیامبرش قرار دادهاند که برای انسانها ثواب تقسیم میکنند؟ امروزه آنگونه که افراد مذهب نما دوست میدارند، مردم باید خدا را عبادت کنند، نه آنگونه که خدا در کتب آسمانی خود از ما خواسته است و متاسفانه امروزه آنگونه که از نظریات این افراد اطاعت میشود، از خدا پیروی نمیشود. همه فکر میکنند که عبادت فقط در نماز خلاصه میشود. امروز دیگر باید جلوی غفلت مردم گرفته شود، وگرنه همه ما نیز به آتش این غفلت خواهیم سوخت.
﴿بَلۡ يُرِيدُ كُلُّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن يُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ٥٢﴾[المدثر: ۵۲].
«بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانهاى [از سوى خدا] براى او فرستاده شود!».
آیه منتخب
﴿ وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِيبَنَّ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمۡ خَآصَّةٗۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٢٥﴾ [الأنفال: 25].
«و از فتنهاى بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمىرسد [بلکه همه را فرا خواهد گرفت، چرا که دیگران سکوت اختیار کردند] و بدانید خداوند کیفر شدید دارد!».