اعتراض نوزدهم: نه همسر است نه کنیز
﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٥ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ ٦ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٧﴾[المؤمنون: ۵ تا ۷]
«و آنها که دامان خود را حفظ مىکنند، تنها آميزش جنسى با همسران و کنيزانشان دارند که در بهرهگيرى از آنان ملامت نمىشوند؛ و کسانى که غير از اين طريق را طلب کنند، تجاوزگرند».
یکی از معجزات قرآن این است که در جملاتی کوچک موضوعات زیادی را بیان میکند. در آیه بالا الله چون میدانسته که بشر به شیوههای برای عمل جنسی متوسل خواهد شد، لذا فرموده همه راهها سرکشی است، مگر دو راه:
اول: نزدیکی با همسر؛
دوم: نزدیکی با کنیز.
حال باید ببینیم زن صیغهای، همسر است یا کنیز. کنیز که نیست؛ خود شیعه هم قبول ندارد که کنیز است، پس همسر است.
اما صرفاً به اینکه که نام گوجه فرنگی را انار بگذاریم، آن انار نمیشود؛ نام شیراز را اصفهان بگذاریم، آن اصفهان نمیشود و اگر نام متعه را همسری بگذاریم، آن همسر نمیشود؛ زن متعه شده اگر همسر است باید خصوصیات همسر را داشته باشد. اگر چنین است، پس:
چرا طلاق ندارد؟
چرا محدودیت طلاق ندارد؟
چرا محدودیت عروسی ندارد؟
چرا شاهد ندارد؟
چرا ارث ندارد؟
چرا نفقه ندارد؟
پس زوجهای نیست که قرآن به رسمیت شناخته باشد و عملکننده به آن، در زمرۀ عادون (تجاوز کنندگان از حقوق) است.
زن شوهر مرده، حقوقی در قرآن دارد، اما زن صیغهای که شوهرش بمیرد، هیچ حقی ندارد؛ نه نفقه، نه ارث، نه مسکن، که این هم خلاف قرآن است.