اعتراض چهل و یکم: برای زنان سالخورده عذاب است
یک طرف قضیۀ متعه، زنان جوانی هستند که خود را از فرط ناداری در اختیار مردان مختلف قرار میدهند؛ یعنی این کار شغل و حرفۀ آنهاست؛ مذهب شیعه نیز با ثوابتراشیهای عجیب و غریب آنها را تشویق میکند. این زنان جوان فقیر، همیشه جوان باقی نمیمانند و کسی برای صیغه کردن به سراغ زنان پیر و سالخورده نمیرود. این زنان چون قرار است متعه مردان نادار شوند، پس پول ناچیزی از این حرفه به دست میآورند؛ خصوصاً در وقت عده و طلاق بیکارند و منبع درآمد ندارند. برخلاف زنان عادی که در کهنسالی تحت حمایت شوهر و فرزندان قرار دارند، زنان صیغهای مانند دستمال به دور انداخته میشوند.
زن همیشه نمیماند و از جوانی برای پیری سرمایه میگذارد، اما صیغه اگر برای مرد موقت است، برای زن حرفهای دائمی است و او در معرض مشکلات متعددی است: بیمار میشود، مادر نمیشود، در پیری مأوا ندارد، در جامعه منزوی است چون به اعتراف امام باقر کار شریفان نیست (اعتراض ۳۱ )، همصحبت و همدم ندارد و بیخانه و کاشانه است. عجب زندگیای دارد این زن!
گمان مبر که رب رئوف و رحیم برای بعضی از بندگانش چنین قانونی را بخواهد و چنین بیرحمانه با آنها رفتار کند. آیا این قانون شیعه بهتر است یا قانون اسلام که به این زنان اجازه میدهد همسر دوم و دائمی یک مرد شوند و زندگی آنها در روزهای، پیری یعنی روزهایی که انسانها بیشتر محتاجند، کاملاً تأمین شود.