اعتراض بیست و هشتم: چرا صحابه ساکت شدند؟
اگر به فرض عمرااين حکم شرعی را حرام کرد، چرا علی و ديگر صحابه ساکت بودند؟ در صورتی که ساکت نشدند وقتی او در اثر ناراحتی از وفات رسول اللهصادعا کرد که ایشان نمرده، صحابه او را بر جایش نشاندند؟ چرا وقتی میخواست زن حامله را سنگسار کند، صحابه او را برجایش نشاندند؟ چرا زمانی میخواست مهریه را محدود کند صحابه او را برجایش نشاندند؟ وقتی خالد بن ولید را برکنار کرد مردم با او مخالفت کردند؛ آن زمان مثل دوره ما نبود که ولایت مطلقۀ فقیه باشد و حاکم هر چه بخواهد انجام دهد، بدون آنکه به کسی اجازۀ اعتراض بدهد.
اگر خلیفه خلاف سنت سخن گفته بود، حتماً با او مخالفت میکردند. جالب است در کنارش از متعه حج منع کرد، صحابه قبول نکردند، حتی پسرش. امروز علما میگویند: عمر منظورش این بود که جدا انجام دادن حج عمره بیشتر ثواب دارد.
کسی نمیگوید که عمر گفته: «حلال را حرام کردم» چون این کفر است؛ حتی سکوت صحابه هم کفر میشود. پس چاره نمیماند جز اینکه بگوییم: ایشان درباره متعه حج فتوای داده و نیت نیکی در این فتوا داشته و در این فتوا هم به عمل رسول الله اقتدا کرده؛ یعنی به مردم گفته: همان کاری را انجام دهید که رسول اللهصکرده و مردم گفتند: نه، در وقت پیامبر بین حج و عمره جمع میکردیم و پیامبر ما را منع نمیکرد.
اما در مورد متعه وضع فرق دارد: اکثراً میدانستند حرام است؛ تعداد معدودی هم که نمیدانستند با این اعلان عمر و تأیید بقیه دانستند که حرام شده است. فراموش نکنید که هر صحابیای به تنهایی نمیبایست تمام احادیث رسول را میدانست.
و آنوقت ها که رادیو تلویزیون نبود تا خبر یک روزه به همه جا برسد.