سخنی از مترجم
بسم الله الرحمن الرحیم
حمد و ستایش خدای را و درود و سلام بر محمد مصطفی جو رحمت خدا بر یارانش بزرگوارش رضی الله عنهم اجمعین.
کتابی که پیش رو دارید ترجمهی فارسی کتاب «آداب الزفاف» اثر محدث محمد ناصر الدین آلبانی /میباشد که در باب خود کتابی بینظیر است، و یقیناً شما خوانندهی محترم بعد از مطالعهی آن به این نتیجه خواهید رسید.
البته لازم میدانم نخست، چند مطلب را متذکر شوم:
۱ـ از آنجایی که تمام کتاب به فارسی ترجمه و برگردان شده و نیازی به ترجمهی حاشیههایی که استاد محترم در آنها بعضی از کلمات مشکل عربی را توضیح دادهاست، نبود. لذا بنده آنها را حذف نمودهام.
۲ـ برخی از پاورقیهایی که ارتباط مستقیم با موضوع کتاب نداشت نیز حذف نمودهام.
۳ـ بعضی از عنوانها و سر فصلهایی که استاد محترم ذکر کردهاند بدلیل اینکه تکمیل کننده و یا جزئی از بحث قبلی بوده، لذا آن سرفصلها و عناوین را حذف نموده و مطالب را تحت عنوان گذشته آوردهام و گاهی نیز بنا بر نزدیکی مطالب با یکدیگر، تمام آنها را تحت یک عنوان آوردهام.
۴ـ استاد محترم دربارهی حرمت طلای حلقهای برای زنان به تفصیل در این کتاب بحث نموده و دلایل قائلین به حلیتِ مطلقِ طلا برای زنان را نیز ذکر کرده و سپس آنها را جواب داده و این مطلب را به اثبات رسانده است که طلای حلقهای همانند گردنبند، دستبند، انگشترو زنجیر طلا، برای زنان نیز همانند مردان حرام میباشد و خاطر نشان ساخته که جز موارد یاد شده، انواع دیگر زیورآلات طلایی مانند گوشواره، سنجاق، پلاک طلایی و طلاهای قطعهای برای زنان حلال است.
شاید این بحث برای بعضی از خوانندگان عجیب و جدید باشد ولی برای یک محقق و پژوهشگر جای تعجب نیست، زیرا این تحقیقی است که استاد محترم بدان رسیده است، همانگونه که شاه ولی الله دهلوی قبل از ایشان به این نتیجه رسیدهاند و آنرا درکتاب «حجة الله البالغة» بیان نموده است. آری، درب تحقیق و اجتهاد برای دیگران نیز باز است و تحقیقِ هر کس برای خودش محترم بوده و هیچ کس نمیتواند دیگران را ملزم به پذیرفتن نظرات و عقاید خویش سازد. اعتراض نمودن بر محققان و پژوهشگرانی که بعد از تحقیق و پژوهش به چنین نتایجی میرسند، کار خردمندانهای نیست. زیرا پیامبر بزرگوار اسلام جفرمودهاند: «قاضی و مجتهد چون اجتهاد نمود و به حق رسید، مستحق دو پاداش و اگر به حق نرسید مستحق یک پاداش میشود».
۵ـ نکته دیگری که استاد محترم گذرا از آن گذشته و برای آگاهی بیشتر، خواننده را به مطالعهی کتب اصول فقه سفارش نموده است، مسئلهی وجود اجماع بعنوان دلیل شرعی است که آیا اجماع نیز همانند قرآن و سنت دلیلی از ادله شرعی محسوب میگردد یا خیر؟ استاد محترم کار تحقیق این مسأله مهم را به عهدهی خوانندگان گرامی واگذار نموده و از حکم نمودن در این مورد خودداری کرده است.
۶ـ استاد محترم گاهی تخریج حدیثی را طولانی نموده و بنده آن را به طور مختصر ذکر کردهام.
در پایان از برادرم عبدالرحیم سدیجی، مدیر مدرسه دینی دارالقرآن زیدف شهرستان جاسک، بخاطر اینکه متن عربی کتاب را در اختیار بنده قرار دادند و همچنین از سایر برادرانی که در بازنگری، ویرایش و چاپ کتاب، با بنده همکاری نمودهاند، سپاسگزاری مینمایم.