آداب زفاف

فهرست کتاب

مقید نمودن احادیث گذشته به طلاهایی که زکات آنها پرداخت نشده، و رد آن

مقید نمودن احادیث گذشته به طلاهایی که زکات آنها پرداخت نشده، و رد آن

بعضی‌ها [۱۳۹]احادیث تحریم را چنین جواب داده‌اند که این احادیث در باره کسانی است که زکات زیورآلات طلایی را پرداخت نمی‌نمایند، بر خلاف کسانی که زکات آنها را ادا میکنند. و از حدیث عمروبن شعیب عن ابیه عن جده ـ استدلال نموده‌اند که در آن حدیث چنین آمده است که: زنی به همراه دخترش نزد رسول جآمد و در دستان دخترش دو دستبند ضخیم و کلفت طلائی وجود داشت. رسول الله جبه او فرمودند: «آیا زکات اینها را پرداخت می‌نمایی؟» ـ آن زن گفت: خیر، رسول الله جفرمودند: «آیا دوست داری که روز قیامت خداوند به تو دو دستبند آتشین بپوشاند؟» راوی می‌گوید: آن زن هر دو را بیرون نموده و به رسول الله جتقدیم نمود و گفت: اینها را در راه خدا و رسولش انفاق می‌کنم [۱۴۰].

جواب این حدیث بدین منوال است: که این استدلالی کاملاً سست و ضعیف است، زیرا رسول الله جدر این داستان پوشیدن دو دستبند را انکار ننموده بلکه از ندادن زکات و پوشیدن آنها ممانعت نموده‌اندـ بر خلاف احادیث گذشته که در آنها از پوشیدن نهی شده است و درآنها از وجوب زکات حرفی زده نشده است.ـ ظاهراً این قصه در وقت اباحت پوشش طلا بوده است، زیرا پیامبرجبتدریج حرمت طلا را اعلان نمودند. اول زکات بر طلا را واجب قرار داده سپس پوشیدن آنها را چنانکه در احادیث گذشته بیان شد حرام نمودند. و بالاخص در حدیثی که ابوهریره سمرفوعاً از رسول الله جروایت نموده‌اند: (هر کس دوست دارد محبوبه‌اش را حلقه‌ای آتشین بپوشاند، پس او را حلقه طلائی بپوشاند...) و این روایت بر حرمت طلای حلقه‌ای و دیگرِ امور لازمه‌ی آن دلالت می‌کند نه بر عدم پرداخت زکات. حقیقت این است که حدیث عمرو بن شعیب بیانگر این است که در زیور آلات زکات واجب است. همانند قصه عایشه لدرباره زکات انگشترهای نقره‌ای که بعداً خواهد آمد. پس این حدیث و حدیث عایشه بر حرام بودن استعمال طلا دلالت نمی‌نماید بلکه بروجوب زکات بر استعمال کننده آن دلالت دارد. حلت وحرمت از دلایل دیگری گرفته می‌شود و ما حرمت پوشیدن طلای محلق را از احادیث گذشته و اباحت نقره را از حدیث ابوهریره سو از حدیث عایشه لکه بدانها اشاره شد و نیز دیگر احادیث، اخذ نموده ایم. خلاصه‌ی کلام اینکه: در حدیث عمروبن شعیب هیچ دلیلی بر آنچه منذری بیان نموده نمی‌باشد، زیرا در این حدیث، صراحتِ حرمت پوشیدن دستبند نیامده و این حدیث در مورد کسانی است که زکاتش را نداده‌اند. حتی می‌توان گفت که این حدیث مفصل بوده و احادیث دیگر مجمل می‌باشند و مجمل بر مفصل حمل می‌شود، زیرا این یک واقعه معینی است که دلالت بر وجوب زکات دارد. پس بین این حدیث، و حرمت طلای حلقه‌ای که از احادیث گذشته فهمیده می‌شود، تعارضی نیست.

[۱۳۹]ـ ایشان منذری می‌باشند که در الترغیب ۱/۲۷۴ این جواب را بیان نمودند. [۱۴۰]ـ این روایت را ابوداوود ۱/۲۴۴ و نسائی ۱/۳۴۳ و ابوعبید در الأموال، شماره ۱۲۶۰ و سند آن حسن است، روایت نموده‌اند این روایت را ابن الملقن ۶۵/۱ صحیح قرار داده‌اند، ولی ابن جوزی در التحقیق ۶/۱۹۷/۱ این روایت را ضعیف قرار دادند که تضعیفشان اعتباری ندارد و نسائی نیز این روایت در السنن الکبری ق۵/۱ از عمروبن شعیب متصلاً و مرسلاً روایت نموده سپس گفته است که روایت متصل درست‌تر است.