آواز خوانی و دف زدن در عروسی
برای شوهر جایز است که در عروسی به زنان اجازه دهد که با دف زدن و آواز مباحی که در آن اشعار مربوط به توصیف جمال و ذکر کارهای نامشروع و زشت نباشد، عروسی را آشکار و اعلان نمایند و در این مورد احادیث متعددی وارد شده است:
۱ـ از ربیع بنت معوذ لروایت است که میفرماید: زمان عروسی من، رسول اللهجتشریف آورده و بر بستری که من بر روی آن نشسته بودم، نشست. پیامبر بسیار به من نزدیک بود. کنیزان ما دف میزدند و درباره پدرانمان که در جنگ بدر شهید شده بودند، مرثیه خوانی میکردند، یکی از آنها چنین گفت: در میان ما پیامبری است که آنچه فردا خواهد گذشت را میداند (یعنی غیب میداند) پیامبر جفرمودند: این مصراع را نخوان و مصراعهای دیگری که میخواندی، ادامه بده [۸۰].
۲ـ از عایشه لروایت است که: او زنی را که به ازدواج یکی از انصار در آمده بود به خانه بخت فرستاد. رسول الله جفرمود: ای عایشه، آیا از شعر و شادی هم خبری بود؟ انصار شعر و شادی را میپسندند [۸۱].
و در روایتی دیگر چنین آمده که: پیامبر فرمودند: آیا با عروس، دختری را فرستادید تا آواز بخواند و دف بزند؟ عایشه میگوید: گفتم: چه آوازی بخواند؟ پیامبر فرمودند که چنین بگوید:
أتیناکم أتیناکم
فحیّونا نحییکم
لولا الذهب الأحمر
ما حلّت بوادیکم
لولا الحنطة السمراء
ما سمنت عذاریکم۱
یعنی:
آمدیم ما آمدیم ای اهل نام
تا دهیم و بازگیریم یک سلام
گر نبودی این طلای سرخ ناز
نا رسیدی بهرتان این سرفراز
گرنبودی گندمان گندمی
ناشدی دختر زتان فربه همی
[۸۲].
۳ـ و نیز از عایشهلروایت است که: پیامبرجدر عروسیای شنیدند که گروهی از مردم با آواز این اشعار را میخواندند:
وأهدي لها أكبش
يبحبحن في المربد
وحبك في النادي
ويعلم ما في غد
یعنی:
بهر تو ای نو عروس قوچان بههدیه در رسید
در میان این میدان رقصها آمد پدی
یار و محبوبت نشسته در میان جمع ما
او همی داند زفردا آنچه آید بهر ما
در روایت دیگری بیت آخر چنین آمده:
وزوجك في النادی
یعلم ما في غد
شوهر نازت نشسته در میان جمع ما
او همی داند ز فردا آنچه آید بهر ما
[۸۳].
عایشه لمیگوید: رسول الله جفرمودند: جز خداوند سبحان کسی دیگر نمیداند که فردا چه خواهدشد [۸۴].
۴ـ از عامر بن سعد بجلی روایت است که من نزد قرظه بن کعب و ابو مسعود و صحابه دیگری شبودم (راوی میگوید که نامش را فراموش نمودم) دیدم که در نزدشان کنیزان دف میزنند و آواز میخوانند، گفتم: آیا شما این را تایید مینمایید در حالیکه یاران محمد جهستید؟ آنها گفتند: انجام این اعمال در عروسیها و مصیبتها به ما اجازه داده شده است. و در روایتی چنین آمده که: گریهی بدون نوحه بر میت اجازه داده شده است [۸۵].
۵ـ ابوبلج یحیی بن سلیم روایت میکند که: به محمد بن حاطب گفتم که من دو بار ازدواج نمودم، در هیچ یک از آنها آواز و دفی نبود. محمد بن حاطب سگفت که رسول الله جفرمودند: «جدا کننده حلال (نکاح) از حرام (زنا) آواز و دف است» [۸۶].
۶ـ و پیامبر جفرمودند: «نکاح را علنی و آشکار سازید» [۸۷].
[۸۰]ـ این روایت را بخاری۲/۳۵۲،۹/۱۶۶-۱۶۷ و بیهقی ۷/۲۸۸-۲۸۹ و احمد ۶/۳۵۹-۳۶۰ و محاملی در صلاة العیدین تحت شماره ۱۳۹ روایت نمودهاند. [۸۱]ـ این روایت را بخاری ۹/۱۸۴-۱۸۵ و حاکم ۲/۱۸۴ و از ایشان بیهقی ۷/۲۸۸ روایت نمودند. [۸۲]ـ ترجمه اشعار عربی به اشعار فارسی از مترجم است. [۸۳]ـ اشعار فارسی که ترجمه اشعار عربیاند از مترجم میباشد. [۸۴]ـ این حدیث را طبرانی در الصغیر صفحه۶۹ تحت شماره ۸۳۰ و حاکم ۲/۱۸۴-۱۸۵ و بیهقی ۷/۲۸۹ روایت نمودند و حاکم گفته که بر شرط مسلم صحیح است و ذهبی نیز تاییدش نموده است و حافظ ۹/۱۶۷ گفته که طبرانی در الاوسط با سند حسن روایت نموده است. [۸۵]ـ این حدیث را حاکم و بیهقی و نسائی ۲/۹۳ و طیالسی تحت شماره ۱۲۲۱ روایت نمودند. [۸۶]ـ این حدیث را نسائی ۲/۹۱ و ترمذی ۲/۱۷۰ روایت نمودهاند ترمذی گفته که حسن است و ابن ماجه و حاکم و بیهقی ۷/۲۸۹ و احمد ۳/۴۱۸ و ابو علی طوسی در مختصر الاحکام ۱/۱۰۹-۱۱۰ روایت نمودهاند حاکم گفته که سند آن صحیح است و ذهبی نیز تائیدش نموده ولی بنده میگویم سند آن حسن است چنانکه در ارواء الغلیل تحت شمار۱۹۹۴ بیان نمودهام. [۸۷]ـ این حدیث را ابن حبان ۱۲۸۵ و طبرانی ۶۹/۱/۱ و در الاوسط ۱/۱۶۷/۲ و ضیاء المقدسی در المختاره ۱۵۰/۱ از عبدالله بن زبیر مرفوعاً روایت نموده است.