نوعی دیگر از مقیّد نمودن احادیث گذشته و جواب آن
گروه مذکور این احادیث را جواب دیگری نیز دادهاند و گفتهاند که وعید مذکور در احادیثِ تحریم طلای محلق دربارهی کسانی است که آرایش نموده و زینتشان را ظاهر مینمایند. آنها برای این ادعا به حدیثی را استدلال میکنند که نسائی و ابوداوود از ربعی بن حراش از زنش از خواهرِ حذیفه روایت نموده که رسول الله جفرمودند: «ای گروهِ زنان، آیا برایتان کافی نیست که با نقره آرایش نمائید و اگر از میان شما زنی خود را باطلا طوری آراسته نماید که نمایان باشد سبب عذاب او خواهد گشت».
این گفته دو جواب دارد:
۱- اولاً این حدیث از اصل و ریشه رد است و ثابت نمیباشد زیرا در سندش زن ربعی بن حراش وجود دارد، و ابن حزم [۱۴۱]او را مجهول قرار داده و بنابر همین علت بنده در تخریج احادیث مشکاه [۱۴۲]آنرا ضعیف قرار دادهام.
۲- ثانیاً اگر علتِ حرمت، نمایان نمودن زینت است، پس بخاطر اشتراک بین طلا و نقره در علت، هیچ فرقی بین آنها وجود ندارد.این درحالیست که در این حدیث به فرق بین آن دو تصریح شده است و هیچ یک از علما با وجود نمایان نمودن، قائل به حرمت انگشتر نقرهای برای زنان نیستند. پس ثابت شد که این استدلال باطل است، بدین سبب ابوالحسن سندی در توضیح لفظ "تظهره" «نمایان میکند» گفته است: احتمال دارد کراهیت وقتی باشد که با فخر و تکبر زینت را نمایان کند. باید گفت که نقره نیز در این باره همانند طلا است و ظاهرا لفظ «"تظهره" نمایان میکند» برای بیان زشتی و توبیخ بیشتر بیان شده است، در حالیکه بحث درباره حرمت طلای محلق برای زنان- قطع نظر از نمایان نمودن و یا تکبر کردن- میباشد. تمام این گفتار بنابر این فرضیه که حدیث صحیح است، گفته میشود وإلا شما متوجه شدید که حدیث ضعیف بوده و کاملا از درجهی استدلال ساقط و بیاعتبار میباشد.
[۱۴۱]ـ ابن حزم، ۱۰/۸۳. [۱۴۲]ـ تخریج احادیث مشکاة.