حـــکم عـــزل
برای شوهر جائز است که عزل نماید [۳۳]یعنی آب منی خود را بیرون از رحم زن بریزد؛ و در این باره احادیث متعددی وارد شده است:
۱ـ از جابرسروایت است: که ما عزل میکردیم و قرآن نازل میشد و در روایتی دیگر آمده که: ما در زمان رسول الله جعزل میکردیم، خبر این کار به رسول الله جرسید ولی ایشان ما را از این کار ممانعت نکردند [۳۴].
۲ـ از ابو سعدی خدری سروایت است که فردی به حضور رسول الله جآمد و گفت: من کنیزی دارم و از او عزل میکنم و آنچه را هر مرد میخواهد، خواهانم (یعنی: برآوردن شهوت). یهودیان گمان میکنند که عزل نمودن، زنده به گور کردن کوچک است پیامبر جفرمودند: «یهودیان دروغ میگویند، [یهودیان دروغ میگویند]، زیرا اگر خداوند ارده کند او را خلق نماید (و این منی را به انسانی زنده تبدیل کند) کسی نمیتواند تصمیمش را تغییر دهد» [۳۵].
۳ـ از جابر سروایت است که فردی بحضور رسول الله جآمد و گفت: من کنیزی دارم که خدمت ما را انجام داده و نخلستان ما را آب میدهد و من با او مقاربت و نزدیکی میکنم و دوست ندارم که حامله گردد، رسول الله جفرمودند: «اگر میخواهی از او عزل کن ولی آنچه برای او مقدر باشد همان خواهد شد»، چند وقت بعد آن فرد آمد و گفت که کنیز حامله شده پیامبر جبه او گفت: «گفتم که آنچه برای او مقدر باشد همان خواهد شد» [۳۶].
ولی به دلایل ذیل ترک عزل بهتر است:
۱ـ زیرا در عزل بنا بر عدم ارضاء جنسی به زن ضرر میرسد [۳۷]و اگر زن بدان راضی نیز باشد باز علل و موانع دیگری وجود دارد که از قرار ذیل میباشد:
۲ـ زیرا با عزل بعضی از مقاصد نکاح که همان ازدیاد امت پیامبر جباشد، فوت میگردد. پیامبر جمیفرمایند: «با زنان دوستدار و زایا ازدواج نمایید، زیرا من با زیاد بودن شما بر امتیان دیگر غالب میآیم» [۳۸].
و به همین خاطر چون از پیامبر درباره عزل سوال شد: از آن به «وأد الخفيّ» تعبیر نمودند و فرمودند که این عمل، مخفیانه بگور کردن بچه است [۳۹]. و بنا بر همین علت پیامبر جدر حدیث ابوسعید خدری ساشاره نمودند که ترک عزل اولی است، ابوسعید میگوید: درباره عزل نزد پیامبر صحبت شد، پیامبر فرمودند: «چرا یکی از شما این کار را انجام میدهد؟» ولی نگفتند که نباید هیچ کدام از شما این را انجام بدهد. زیرا هیچ ذاتی نیست که خلقتش مقدر باشد مگر اینکه خداوند آنرا خلق مینماید. و در روایتی دیگر آمده که سه بار گفتند: آیا شما این کار را انجام میدهید؟ در حالیکه هیچ نفسی نیست که خلقتش تا روز قیامت مقدر باشد، مگر اینکه بوجود خواهد آمد [۴۰].
[۳۳]ـ ولی مترجم گوید عزل کردن و آب منی را بیرون از رحم زن ریختن جائز نیست بنابر دلائلی که خود نویسنده در پایان این بحث ذکر میکند و اما دلائلی که در اول بحث ذکر نموده یا قول صحابه مخالف با حدیث پیامبر است و یا اینکه در این مورد صریح نیست و بلکه اشاره به این مطلب دارد که عزل کار بیهودهای است که یک مسلمان نباید آنرا انجام دهد. [۳۴]ـ این حدیث را بخاری ۹/۲۵۰ و مسلم که روایت دوم از اوست ۴/۱۶۰ و نسائی در العشره ۸۲/۱ و ترمذی ۲/۱۹۳ روایت نمودند و ترمذی آنرا صحیح قرار داده و بغوی در تحت حدیث علی بن جعد ۸/۷۶/۲ روایت نموده است. [۳۵]ـ این حدیث را نسائی در العشره ۸۱/۱-۲و نیز ابوداوود ۱/۲۳۸ و طحاوی در المشکل ۲/۳۷۱ و ترمذی ۲/۱۹۳ و احمد ۳،۳۳،۵۱ و ۵۳ با سند صحیح روایت نمودند و این حدیث شاهدی دارد از روایت ابوهریرهسکه ابویعلی ۲۷۴/۱ و بیهقی ۷/۲۳۰ با سند حسن روایت نمودهاند. [۳۶]ـ این حدیث را امام مسلم ۴/۱۶۰ و ابوداوود ۱/۳۳۹ و بیهقی ۷/۲۲۹ و احمد ۳/۳۱۲/۳۸۶ روایت نمودهاند. [۳۷]ـ این مطلب را حافظ ابن حجر عسقلانی در فتح الباری شرح بخاری ذکر نموده است. [۳۸]ـ این حدیث صحیح بوده وابوداوود۱/۳۲۰ و نسائی ۲/۷۱ و المحاملی در الامالی شماره ۲۱ از حدیث معقل بن یسار روایت نمودند و حاکم ۲/۱۶۲ اینرا صحیح قرار داده و ذهبی تاییدش نموده و احمد ۳/۱۵۸ و سعید بن منصور و طبرانی در الاوسط و در زوائدش ۱۶۲/۱ و بیهقی ۷/۸۱ از حدیث انس و ابن حبان ۱۲۲۸ روایت کرده و صحیح قرار دادهاست. [۳۹]ـ این حدیث را مسلم ۴/۱۶۱ و طحاوی در المشکل ۲/۳۷۰-۳۷۱ و احمد ۶-۳۶۱ و۴۳۴ و بیهقی ۷/۲۳۱ از جذامه بنت وهب روایت نمودهاند. در اینجا مناسب است این مطلب را ذکر نمائیم که این حدیث که میگوید عزل «زنده به گور کردن کوچک است» با حدیثی که پیامبر در آن یهودیان را نسبت به نظریهشان که میگفتند: عزل مووده صغری است. تکذیب میکند، تعارضی نیست، زیرا یهود عقیده داشتند که با این طریق میتوان جلوی بچه دار شدن را گرفت و این یک نوع مووده صغری است پیامبر آنها را تکذیب نموده فرمودند که اگر خداوند بخواهد نفسی را خلق نماید کسی نمیتواند جلوی تصرفش را بگیرد ولی از اینکه فرد عزل کننده به نیت اینکه خانمش حامله نشود عزل میکند این یک نوع شباهت به زنده بگور کردن بچه ها دارد لذا پیامبر از آن به وأد خفی یاد کرده است زیرا فرد عزل کننده و فردی که بچه را زنده بگور میکند در نیت نداشتن بچه یکیاند. [۴۰]ـ این هر دو روایت را مسلم ۴/۱۵۸و۱۵۹ روایت نموده است و نسائی در العشره ۸۲/۱ و ابن مذره در التوحید ۶۰/۲ روایت اولی را روایت نمودند و بخاری ۹/۲۵۱-۲۵۲ روایت دومی را روایت نموده است.