هوش سرشار وی:
آنچه بر تیزهوشی وی دلالت میکند داستانی است که یک بار برای وی اتفاق افتاد. وی باری در مجلس «اسماعیل الصفار» که برای مردم حدیث املا میکرد نشسته بود و دارقطنی حدیث وی را مینوشت. برخی از محدثان حاضر در جلسه به وی گفتند سماع (شنیدن) وی صحیح نیست زیرا او به نوشتن مشغول است. دارقطنی در پاسخ آنان گفت: فهم من در مورد املای شیخ از فهم تو بهتر است... آن مرد به او گفت: آیا میدانی شیخ چند حدیث املا کرده است؟ وی گفت: او هجده حدیث گفته است و حدیث اول آن از فلان از فلان است. سپس همهی آن احادیث را با سند و لفظ بیان کرد و هیچ اشتباهی در آن مرتکب نشد تا جایی که مردم به تعجب آمدند.