روابط شخصی امام ذهبی و تاثیر آن بر شکلگیری فکری وی:
ذهبی ارتباطی بسیار نزدیک با سه تن از شیوخ آن دوران یعنی: جمال الدین، یوسف بن عبدالرحمن مِزّی (۶۵۴-۷۴۲ﻫ) و تقی الدین احمد بن عبدالحلیم، معروف به ابن تیمیه (۶۶۱-۷۲۸ ﻫ) و عَلَم الدین، قاسم بن محمد بِرزالی (۶۶۵-۷۳۹ﻫ) برقرار کرد و تقریبا در همه زندگی خود با آنان در رابطه بود. در میان این سه دوست، ذهبی از همه کمسن و سالتر بود و مِزّی از همه بزرگتر. آنان در یک حال هم شیخ همدیگر بودند و هم دوست!.
آنچه این رابطه را مستحکمتر میساخت، میل آنان به طلب علم حدیث از دوران نوجوانی و تمایلشان به آرای حنابله بود، هر چند مِزّی و بِرزالی و ذهبی هر سه شافعیمذهب بودند. ذهبی در معجم شیوخ خود میگوید برزالی بود که وی را به علم حدیث علاقمند ساخت.
اما ابن تیمیه در حالی به درجات بالای علمی دست یافته بود و دارای آرای اجتهادی ویژه خود بود که ذهبی هنوز در آغاز طلب علم بود. ابن تیمیه از سال ۶۹۸ ﻫ وارد درگیریهای تندی با مخالفان خود شده و به مبارزه با مدعیان تصوف و دجالان میپرداخت و حتی در نهی از منکر عملا وارد میدان میشد و به همراه یاران خود به مشروبفروشیها حمله میبرد و اقدام به از بین بردن خمر میکرد. شجاعت ابن تیمیه به حدی بود که یک بار خود به زندان رفت و دوست خود مِزی را که توسط حاکم زندانی شده بود آزاد کرد.
شخصیت سیاسی ابن تیمیه در نبرد غازانیه به سال ۶۹۹ ﻫ و نبردهای پس از آن به ویژه سال ۷۰۲ ﻫ بُروز بیشتری یافت به طوری که وی نقش بزرگی در پیروزی مملوکیان بر مغولها در نبرد شقحب بازی کرد.
ذهبی، شیخ و دوست خود، ابن تیمیه را بسیار دوست داشت. وی درباره ابن تیمیه میگوید: «او بزرگتر از آن است که کسی مثل من ثنای او را گوید و اگر میان رکن و مقام ابراهیم سوگند یاد میکردم بر این قسم میخوردم که با چشمانم چون او ندیدهام و هرگز به خدا سوگند که خود او هم در جهان به مانند خود ندیده است».
اما با این وجود ذهبی آنطور که ابن حجر میگوید در «برخی مسائل اصلی و فرعی» با وی مخالفت کرده است.
این رابطه دوستی، و نزدیکیِ ذهبی و مزی و ابن تیمیه و برزالی به آرای حنابله، بسیاری اوقات منجر به ایجاد مشکلاتی برای آنها شد. مزی به همین سبب آزار دید [۹۰]و ذهبی نیز به سبب آرای خود از ریاست دارالحدیث اشرفیه که بزرگترین دارالحدیث دمشق بود محروم شد. پس از وفات مزی به سال ۷۴۲ ﻫ که ریاست این دارالحدیث را بر عهده داشت، قاضی علی بن عبدالکافی سبکی پیشنهاد کرد ذهبی این منصب را بر عهده گیرد، اما شافعیها به این حجت که ذهبی اشعری نیست و مزی تنها پس از آنکه به خط خود نوشت که اشعری است به ریاست این دارالحدیث رسیده است، با این پیشنهاد مخالفت کردند و در نهایت خود سُبکی این منصب را بر عهده گرفت.
رفاقت میان ابن تیمیه و ذهبی باعث شد برخی از مردم در نوشتههای ذهبی ایراد وارد کرده و آن را یکجانبه بدانند. این ایرادها در دوران امام ذهبی و پس از او باعث برانگیخته شدن بحث و جدلهای فراوانی میان موافقان و مخالفانِ وی شد [۹۱].
[۹۰] برای مثال در سال ۷۰۵ هجری قمری هنگامی که میان ابن تیمیه و شافعیها مناظرهای در گرفت، جمال الدین مزی فصلی در رد بر جهمیه از کتاب «خلق أفعال العباد» بخاری قرائت کرد. برخی از فقهای شافعیه خشمگین شدند و شکایت او را به قاضی شافعی ابن صصری بردند که از دشمنان ابن تیمیه بود و او نیز دستور به زندانی کردن مزی داد. هنگامی که این خبر به ابن تیمیه رسید بسیار اندوهگین شد و به زندان دمشق رفت و خود مزی را آزاد کرد! نائب دمشق که از این رفتار او خشمگین شده بود دوباره مزی را به زندان انداخت و سپس او را آزاد کرد. [البدایة والنهایة: ج ۱۴، ص ۳۷ و الدرر الکامنة: ج۵، ص ۲۳۴] به نقل از: مقدمه تاریخ اسلام ذهبی، تحقیق و تعلیق: دکتر بشار عواد معروف، صفحه ۴۰. [۹۱] از این جمله میتوان تاج الدین سبکی را نام برد که خود از شاگردان ذهبی است و به فضل و علم او اعتراف دارد اما انتقادات تندی نسبت به برخی از اعتقادات امام ذهبی دارد و به ویژه دوستی وی با ابن تیمیه را عامل این اعتقادات امام ذهبی میداند.