روش امام قرطبی در نگارش تفسیر خود:
ایشان تفسیر خود را با مقدمهای در بیان فضائل قرآن و آداب حاملان آن و آنچه شایسته است صاحب قرآن خود را بدان ملزم نماید، آغاز کرده است. سپس به بیان هدف و انگیزه خود از تالیف این تفسیر پرداخته و گفته است: «آن را به هدف یادآوری خودم و برای آن آنکه ذخیرهای برای قبرم و عملی صالح برای بعد از مرگم باشد، نوشتهام» [۳۸].
قرطبی در تفسیر خود به امانتداری علمی پایبند بودی است چنانکه خود میگوید: «شرط من در این کتاب، نسبت دادن سخنان به گویندگان آن و احادیث به مصنفان آن (یعنی کتابهای حدیثی) است. زیرا همانطور که میگویند، از برکت علم آن است که سخن، به گوینده آن نسبت داده شود» [۳۹].
وی در تفسیر قرآن تنها به آنچه از رسول خداصو سلف صالح روایت شده است بسنده نمیکرد بلکه از اداوت علمی که در اختیار داشت برای فهم قرآن بهره میبرد.
هدف وی از تفسیر قرآن کریم، بیان روش قرآن و اسرار آن و منزلت این کتاب در برابر کلام عرب بود. برای همین در تفسیر خود به علم لغات و إعراب و قرائات اهمیت دادهاست. وی نخست یک آیات یا چند آیه را آورده و سپس در چند باب به تفسیر آن میپردازد، برای مثال در تفسیر سوره فاتحه میگوید: در آن چهار باب است، باب اول: در فضیلت و نامهای آن که در آن هفت مساله است، سپس به ذکر آن میپرداخت. باب دوم: در نزول و احکام آن که در آن ده مساله است... باب سوم: درباره گفتن آمین که در آن هشت مساله است. باب چهارم: در بیان معانی سوره فاتحه و قرائات و إعراب، و فضیلت حمدگزاران، که در آن سی و شش مساله است... و به این ترتیب. گاه نیز برای تفسیر یک سوره تنها مسائل موجود در آن را بیان مینماید بیآنکه آن را به چند باب تقسیم کند.
قرطبی در این مباحث و مسائل از تفسیر مفردات لغوی و آوردن شواهد شعری به بحث اشتقاق کلمات و ریشهیابی آنها و تصریف و اعلال تا تصحیح و اعراب آن و سپس آنچه ائمه سلف درباره آن گفتهاند میپردازد و گاه نیز معانی مورد انتخاب خود را بیان میکند.
وی با ارجاع دادن احادیث به کتابهای حدیثی از جمله اصحاب کتب ششگانه و دیگران، کاری بس نیک انجام داده است، گاه نیز در مورد متن و سند حدیث و قبول و یا رد آن سخن میگوید [۴۰].
قرطبی همچنین در تفسیر خود به بیان اسباب نزول و قرائات مختلف و لغات و وجوه اعرب میپردازد و سپس به تخریج احادیث و بیان الفاظ غریب و آوردن سخنان فقهاء و جمعآوری سخنان سلف و پیروان آنان از خلف میپردازد. وی بسیار از اشعار عرب و نقل سخنان مفسران پیشین به عنوان شاهد استفاده میکند و بر سخن پیشینیان مانند ابن جریر طبری، ابن عطیه، ابن العربی، کیاهراسی و ابوبکر جَصاص نظر میدهد.
قرطبی از بیان بسیاری از داستانهای مفسران و اخبار مورخان و اسرائیلیات خودداری میکند و گاه به بیان جانبی از آنها میپردازد؛ چنانکه به رد سخنان فلاسفه و معتزله و صوفیان غالی و دیگر فرقهها پرداخته، مذاهب ائمه را یاد کرده و آن را مورد مناقشه قرار میدهد و از دلیل پیروی میکند و نسبت به مذهب خود (یعنی مذهب مالکی) تعصب نمیورزد، تا آنجا که انصاف علمی، وی را بر آن داشت تا به دفاع از دیگر مذاهب و اقوالی بپردازد که ابن العربی مالکی در تفسیر خود آنها را رد کرده بود. قرطبی در پژوهش خود آزاد و در نقد خود پاکدست، و در مناقشه و بحث با مخالفان بسیار جانب ادب و اخلاق را نگاه میداشت با اینکه به اندازه کافی به همه نواحی تفسیر و علوم شریعت آگاهی داشت.
درباره او گفتهاند:
ابن فرحون درباره او میگوید: «او از بندگان صالح خداوند و از علمای عارف و اهل ورع و زاهد در دنیا بود و به آنچه به سود او بود از امور آخرت مشغول بود...» [۴۱].
ذهبی میگوید: «او امامی اهل فنون و متبحر در علم است» [۴۲].
ابن عماد حنبلی درباره قرطبی چنین میگوید: «وی امامی عَلَم، و از غواصین در معانی حدیث بود» [۴۳].
زرکلی میگوید: «از بزرگان مفسران، انسانی صالح و اهل عبادت بود» [۴۴].
[۳۸] همان: ۱/۳. [۳۹] همان، همان صفحه. [۴۰] مشهور حسن محمود سلمان: الإمام القرطبي شيخ أئمة التفسير، ص: ۱۰۴-۱۰۹. [۴۱] ابن فرحون: الديباج الـمذهب في معرفة أعيان علماء الـمذهب، ۱/۱۶۴. [۴۲] ذهبی: تاریخ الإسلام، ۵۰/۷۵. [۴۳] ابن عماد حنبلی: شذرات الذهب، تحقيق عبد القادر الأرناءوط و محمود الأرناءوط، دار ابن کثیر، دمشق- بیروت، چاپ اول، ۱۹۸۶م، ۷/۵۸۵. [۴۴] زرکلی: الأعلام، ۵/۳۲۲.