وضعیت دینی:
در دوران ممالیک هنوز باقیمانده عقاید شیعهگری که ادامه ریشه حکومت «عبیدیان» (معروف به فاطمیان) به شمار میرفت بر جای مانده بود. تاثیر عبیدیان در اواخر دوران ممالیک به پایان رسید.
اما بارزترین ویژگی آن دوران انتشار تصوف در گوشه و کنار سرزمین اسلامی بود، در میان این صوفیان گروهی از شعبدهبازان و دجالان نیز بودند که تاثیر بسیاری بر مردم عادی داشتند و حتی حکام مملوکی نیز اهمیت بسیاری به آنان گذاشته و برای آنان خانقاههایی ساخته و اوقافی را به آن اختصاص دادند. جهل و اعتقاد به خرافات و غیبیاتِ بیاساس و تقدیس مشایخِ تصوف و اعتقاد به آنان و طلب نذور نزد قبرها به شدت در سرزمین شام گسترش یافته بود [۷۹].
ایوبیان، که پیش از مملوکیان قدرت را در مصر و شام به دست داشتند اهمیت بسیاری به نشر مذهب امام شافعی مبذول داشته و برای آن مدارس ویژهای تاسیس کرده و اوقافی برای آن در نظر گرفته بودند. آنان در همین حال عنایتی ویژه به عقیده اشعری داشته و پیروی از آن را واجب میدانستند. برای همین اشاعره در دوران ایوبیان عرصه و قدرت را در مصر و شام در اختیار داشتند و دیگر مذاهب و مدارس اسلامی دچار ضعف و زوال شدند، به جز حنبلیان که همچنان قدرتِ خود را حفظ کرده بودند و مجموعهای از دارالحدیثها و مدارس را در دمشق در اختیار داشتند.
دمشق در دوران ممالیک شاهد نزاع مذهبی و عقیدتیِ حادی میان پیروان مذاهب گوناگون بود و حکام مملوکی نیز گاه در این نزاع دخالت کرده و گروهی را علیه گروهی دیگر یاری میدادند. نزاع میان حنبلیان و اشعریان به شدت در این دوره جریان داشت و گرچه درگیری میان این دو گروه سبب پارگی و چند دستگی در جامعه اسلامی شده بود اما از سوی دیگر سبب بروز جنبشِ علمیِ آشکاری در زمینه عقیده و کلام شد که در نگارش کتابهایِ بسیار در این زمینه نمود یافته بود [۸۰].
[۷۹] همان، صفحه ۱۹. [۸۰] مقدمه تاریخ اسلام ذهبی، تحقیق و تعلیق: دکتر بشار عواد معروف، صفحه ۲۲.