۶- عقیده وی:
از جمله امور بارزی که توجه شنونده دروس شیخ را به خود جلب میکند شدت اهمیت و تقریر عقیده اهل سنت و جماعت در همه ابواب اعتقاد -به ویژه اسماء و صفات- توسط ایشان است. وی با عباراتی واضح بر اساس قواعدی راسخ و با آوردن ادله فراوان نقلی و عقلی به تقریر اعتقاد اهل سنت میپردازد تا آن جا که شنونده گمان میکند شیخ/جز در این باب علم، باب دیگری را به خوبی نمیداند. با وجود آنکه شیخ بسیار به تقریر این مسائل میپرداخت و بسیار برای آن اقامه دلیل مینمود اما باز از تکرار آن در هر مناسبتی خسته نمیشد. مثلا میبینیم که ایشان درباره اصول سه گانهای که اعتقاد صحیح در مساله اسماء و صفات به آن بستگی دارد در هشت جایگاه از دروس ایشان که به ما رسیده است سخن گفته است. هینطور درباره موضوع قانونگذاری و حُکم بغَیر ما أنزَلَ الله (حکم راندن بر غیر آنچه خداوند نازل نموده است) و همینطور در هنگام بیان اختصاص علم غیب برای خداوند متعال. کما اینکه رد بر قدریه را در هفت جایگاه در کتابهای وی مییابیم. همچنین در هنگام گزارش مناظره میان اسفراینی و قاضی عبدالجبار در مورد تقدیر و در شش موضع در هنگام تقریر عقیده استواء و همینطور گفتگوی میان مرد بدوی و عمرو بن عبید درباره تقدیر و دیگر موارد مربوط به عقیده که بسیار در دروس مبارک ایشان تکرار میشود.
بیان و تقریر مسائل اعتقاد تنها به دروس علمی ایشان که در مسجد نبوی شریف برگزار میکردند محدود نیست بلکه آن را در کتابهای ایشان به ویژه «أضواء البیان» نیز مییابیم [۶۸].
چیرگی و توانایی شیخ تنها محدود به اعتقاد اهل سنت و جماعت نبود بلکه ایشان در شناخت مذاهب متکلمان و وجوه بُطلان آن نیز چیره بود و این به وضوح در آنچه در دروس و کتابهای خود تقریر نموده است، نمایان است. شیخ/در هنگام تفسیر آیه ۵۴ سوره اعراف: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡش...﴾[الأعراف: ۵۴]. پس از تقریر اعتقاد صحیح در باب اسماء و صفات و بیان بطلان مذهب متکلمین در این مورد، میگوید:
«ما این را به شما میگوییم و مذهب سلف را در روشنای قرآن عظیم تقریر میکنیم، با وجود آنکه در علومی مانند کلام و منطق و آنچه هر طائفه به واسطه آن برخی از صفات خداوند را نفی میکند پژوهشی بسیار داشتهایم و بر همه ادله یا ترکیب آنها که به واسطه آن برخی از صفات نفی شده است اطلاع داریم و میدانیم چگونه این بطلان آمده و از چه وجهی وارد شده است و نام دلیلی که آن را رد میکند چیست، اما بیان چنین مواردی شایسته این مجلس علم نیست، زیرا اینگونه مباحث را جز خواص مردم نمیشناسند. بنابراین پس از نگاهی طولانی در علم کلام و آنچه طوائف متکلمان به آن استدلال میکنند و ادلهای که هر گروه در رد دیگری بیان میکنند و قیاسهای منطقی که به واسطه آن برخی از صفات را نفی کردهاند و با شناختی که به وحی و همینطور علم کلام و پژوهشها و مناظرهها داریم که چگونه این ادله را باطل میکند و اینکه اشتباه این طوائف از کجا آمده است، پس از همه اینها به این نتیجه رسیدیم که سلامت و همه خیر و نیکی در پیروی از نور این قرآن بزرگ و هدایت یافتن از این پیامبر بزرگوار است...».
در پایان این مبحث باید یادآور شد که شیخ/چنین رسوخ علمی در این باب را در اواخر زندگی خود حاصل ننموده است بلکه میتوان آن را در برخی از نوشتههای قدیمی وی، پیش از استقرار در سرزمین حرام نیز یافت، برای مثال ایشان در کتاب خود «رحلة الحج إلی بیت الله الحرام» (سفر حج به خانه خدا) در پاسخ به سوالی که از وی درباره مذهب اهل سنت در صفات شده بود به همان روشی که در پایان زندگی خود مذهب سلف را تقریر مینمود، پاسخ میدهد.
[۶۸] در این باره رسالهای علمی جمعآوری شده است که پیشتر به آن اشاره شد.