فصل چهارم: انواع روزه
کسى که شیوه فقها را در تقسیمبندى روزه مطالعه و بررسى کند، براى او روشن خواهد شد که روزه از لحاظ حکم بر چهار نوع هست:
۱- روزه فرض.
۲- روزه سنت.
۳- روزه مکروه.
۴- روزه حرام.
نخست روزه فرض: روزه فرض از لحاظ وقت و زمان اداى آن بر دو قسم است:
الف - روزه فرضى که وقت معین و مشخصى دارد که خداوند آن را تعیین کرده است، مانند روزه ماه رمضان، یا روزهاى که بنده خودش وقت آن را براى خودش تعیین کند، مانند نذر کردن براى گرفتن روزه در وقت معین.
ب - روزهاى که براى اداى آن وقت مشخصى تعیین نشده باشد، مانند قضاى روزه رمضان یا روزه کفاره، از قبیل کفاره ظِهار یا کفاره سوگندى که شکسته شده باشد و روزه کفاره براى شکارى که شخص مُحرم در مکه شکار کرده باشد و غیر آنها.
روزه فرض از جهت چگونگى اداى آن، بر دو قسم است:
الف - روزهاى که پیاپى گرفتن آن واجب است، مانند ضرورى بودن پیاپى گرفتن روزه در ماه رمضان و پیاپى گرفتن دو ماه روزه کفاره ظهار و نظیر آنها.
ب - روزهاى که پیاپى گرفتن آن واجب نیست و عبارت است از: روزه کفاره تراشیدنِ سر در حالت احرام، قبل از قربانى کردن و رسیدن قربانى به محل خودش - محل قربانى کردنِ شتر، گاو و یا گوسفند (هدى) سرزمین حرم یا هر جایى است که حاجى محاصره شود! - همچنین روزه نذرى که براى گرفتن آن زمان مشخصى نیست و قضاى روزه رمضان. در این موارد نیز سنت است که پیاپى گرفته شود، براى اینکه بهتر است شخص براى انجام فرضى که بر گردنش است شتابان اقدام کند و مسئولیت آن را از دوشش بر دارد.
ان شاء اللَّه در ادامه به طور مفصل در این زمینه صحبت خواهد شد.
دومین نوع از انواع روزه، روزه مستحب یا مندوب است و آن روزهاى است که شخص با میل و اشتیاق خودش براى به دست آوردن پاداش فراوان آن را مىگیرد، یعنى روزهاى است که نصوص شرعى بر مستحب بودن آن وارد شدهاند.
روزه مستحب در غیر رمضان صورت مىگیرد. کسى که خواهان به دست آوردن پاداش بیشترى است - شکر خدا روزههاى مستحبى فراوانند - مىتواند با گرفتن آنها بر میزان حسناتش بیفزاید. برخى از آنها عبارتند از:
۱- یک روز در میان روزه گرفتن، این نوع روزه شیوه پیامبر خدا داود÷است. بعد از روزه فرض، این نوع روزه، بهترین روزه است. پیامبرصبه عبداللَّه بن عمروبفرمود: «صم يوماً وأفطر يوماً، وذلك صيام داود، وهو أعدل الصيام».(متفق علیه، البخاری ۱٩٧۶. مسلم ۱۱۵٩).
«یک روز روزه بگیر و یک روز بخور، این نوع روزه بهترین روزه است و داو÷ چنین روزه مىگرفت».
۲- سه روز روزه گرفتن در هر ماه قمرى. ابوهریرهس گوید: «دوستم مرا به انجام سه چیز سفارش کرد: ۱- سه روز روزه گرفتن در هر ماه، ۲-دو رکعت نماز چاشت (ضحى)، ۳- پیش از خوابیدن نماز وتر بخوانم». (متفق علیه، البخاری ۱٩۸۱. مسلم ٧۲۱).
همچنین پیامبر خداصبه ابودرداءس چنین سفارش را کرد. ابودرداء گوید: «دوستمصمرا به انجام سه چیز سفارش کرد و تا زمانى که زندهام آنها را ترک نخواهم کرد: ۱- سه روز روزه گرفتن در هر ماه، ۲-خواندن نماز چاشت (ضحى)، ۳- پیش از خوابیدن نماز وتر بخوانم». (مسلم ٧۲۲).
۳- روزه گرفتن دو روز، دوشنبه و پنجشنبه، در هر هفته، به روزه گرفتن دوشنبه بیش از پنجشنبه تأکید شده است.
از پیامبر خداصدرباره روزه دوشنبه سؤال شد، فرمود: «ذلك يومٌ وُلِدتُ فيه، و يومٌ بُعثِتُ - أو أُنزِل علّي- فيه».(مسلم ۱۱۶۲).
«آن روزى است که در آن دیده به جهان گشودهام و روزى است که در آن به پیامبرى برگزیده شدهام - یا بر من قرآن نازل شده است».
از اسامه بن زید سؤال شد: چرا در این پیرى و سالخوردگى روزهاى دوشنبه و پنجشنبه روزه مىگیرى؟ گفت: پیامبر خداصروزهاى دوشنبه و پنجشنبه روزه مىگرفت. از علت این کار از او سؤال شد، فرمود: «إنّ أعمال العباد تُعرَض يوم الاثنين ويوم الخميسِ».(أبوداود ۲۴۳۶).
«فأحبّ أن يُعرض عملى و أنا صائم». (الترمذی ٧۴٧).
«روزهاى دوشنبه و پنجشنبه اعمال بندگان (به خدا) عرضه مىشود. دوست دارم در حال روزه بودن عملم (به خدا) عرضه شود».
۴- روزه در ماه شعبان.
عایشهلدر حالى که روزه پیامبرصرا توصیف مىکرد، گفت: «ندیدم که پیامبر در هیچ ماهى به اندازه ماه شعبان روزه بگیرد». (متفق علیه، البخاری ۱٩۶٩. مسلم ۱۱۵۴).
۵- شش روز روزه در ماه شوال به طور پیاپى - که بهتر همین است - یا به طور نامرتب و پراکنده. پیامبرصفرمود: «من صام رمضان ثمّ أَتْبعه ستّاً من شوال، كان كَصيام الدهر».(مسلم ۱۱۶۴).
«هر کس ماه رمضان را روزه بگیرد. سپس شش روز، (روزه) شوال را به آن ملحق کند، گویا تمامى سال را روزه بوده است».
۶- روزه نه روز اول ماه ذوالحجه، که روز نهم (روز عرفه) مؤکدتر است. روزه عرفه، کفاره گناهان کوچک یا موجب تخفیف گناهان بزرگ دو سال - گذشته و آینده - است، یا موجب ارتقاى درجات مومنان (در بهشت) مىشود.
پیامبرصفرمود: «امیدوارم خداوند روزه روز عرفه را کفاره گناهانِ سال گذشته و آینده قرار دهد». (مسلم ۱۱۶۲).
٧- روزه ماه خدا یعنى محرم. روزه گرفتن در محرم بهترین روزه بعد از رمضان است و بهترینِ آن روز عاشورا (دهم محرم) است و سپس روزه روز تاسوعا (نهم). سنت آن است که این دو روز با هم روزه گرفته شوند.
از پیامبر خداصسؤال شد: چه روزهاى بعد از روزه ماه رمضان بهتر و ارزشمندتر است؟ فرمود: «أفضل الصيام بعد شهر رمضان، صيام شهر اللّه المحرّم».(مسلم ۱۱۶۳).
«بهترین روزه بعد از روزه ماه رمضان، روزه ماه خدا، محرم است».
پیامبر خداصپس از هجرت به مدینه، دید که یهود (مدینه) روز عاشورا (دهم محرم) روزه مىگیرند. پرسید: «این چه روزهاى است؟ گفتند: این روز فرخنده و مبارکى است. در این روز خداوند بنى اسرائیل را از شر دشمنانشان نجات داده است. (به شکرانه این نعمت) موسى در این روز، روزه گرفت. پیامبرصفرمود: «ما به موسى از شما نزدیکتریم». سپس پیامبرصدر آن روز روزه گرفت و به اصحاب هم دستور داد که روزه بگیرند. (متفق علیه، البخاری ۲۰۰۴. مسلم ۱۱۳۰).
پیامبرصبراى مخالفت با یهود فرمود: «سال آینده اگر خدا بخواهد روز نهم هم روزه مىگیریم.» عبداللَّه بن عباسبگوید: قبل از اینکه سال بعد فرا رسد پیامبرصوفات کرد. (مسلم ۱۱۳۴).
لازم است یادآورى کنم که روزه عاشورا در صدر اسلام واجب بود. سپس بعد از فرض شدن روزه ماه رمضان، وجوب روزه عاشورا نسخ شد و روزه آن مستحب باقى ماند.
۸- روزه در پایان هر ماه قمرى، سنت است که هیچ ماهى بدون روزه نباشد، حتى ماه شعبان، به جز روزه یوم الشک که روز سىام شعبان است که روزه گرفتن در آن درست نیست.
پیامبرصفرمود: «يا أبا فلان، أما صمت سرر هذا الشهر».(متفق علیه البخاری ۱٩۸۳. مسلم ۱۱۶۱).
«اى أبا فلان آیا آخر این ماه را روزه نگرفتى؟».
٩- روزه گرفتن یک روز یا بیشتر از آن به هنگام جهاد در راه خدا. پیامبر فرمود: «ما من عبد يصوم يوماً في سبيل اللّه إلاّ باعد اللّه بذلك اليوم وجهه عن النار سبعين خريفاً».(متفق علیه، البخاری ۲۸۴۰. مسلم ۱۱۵۳).
«کسى که یک روز در راه خدا و براى خدا روزه بگیرد، خداوند با آن روزه، روى او را به اندازه مسیر هفتاد سال، از آتش دوزخ دور مىگرداند».
خواننده گرامى، در اینجا دوست دارم روزههاى سنت را بیان کنم تا براى گرفتن آنها اقدام کنى. امیدوارم موفق بهگرفتن روزههاى سنت بیشترى شوى.
نوع سوم از روزه، روزه مکروه است که شامل موارد زیر است:
۱- روزه گرفتن فقط در روز جمعه.
پیامبرصفرمود: «لا يصومنّ أحدكم يوم الجمعة إلاَّ يوماً قبله أو بعده».(متفق علیه، ۱٩۸۵. مسلم ۱۱۴۴).
«هیچ کدام از شما فقط روز جمعه روزه نگیرد، مگر اینکه روز قبل یا بعد از آن را هم روزه بگیرد».
همچنین فرمود: «از میان شبها فقط شب جمعه را به شب زندهدارى اختصاص ندهید، و در میان روزها روز جمعه را به روزه گرفتن اختصاص ندهید، مگر آن که مصادف باشد با روزى که شما در آن روزه مىگیرید». (مسلم).
۲- اختصاص روز شنبه به گرفتن روزه.
پیامبرصفرمود: «لا تصوموا يوم السبت إلاَّ فيما افترض عليكم، فإن لم يجد أحدكم إلاَّ لحاء عنبة أو عود شجرة فليمضغه».(الترمذی ٧۴۴).
«روز شنبه روزه نگیرید، مگر روزهاى که بر شما فرض شده است. اگر چیزى (براى خوردن) نیافتید، جز پوسته انگور یا چوب درخت، پس آن را بجوید و بمکید».
علت مکروه بودن اختصاص شنبه به روزه این است که یهود، روز شنبه را تعظیم و گرامى مىدارند. پس فقط روزه گرفتن در این روز، به ظاهر شباهت با یهود دارد. همچنین اختصاص دادن روز یکشنبه به طور عمدى به گرفتن روزه مکروه است، براى جلوگیرى از شباهت به نصارا. بنابراین هر عیدى که مربوط به یهود و نصاراست، روزه گرفتن در آن مکروه است و نیز، روزه گرفتن در هر روزى که یهود و نصارا آن را گرامى مىدارند، مکروه است، مگر اینکه آن روز با عادت روزهدار مصادف باشد. (الموسوعة الفقهية۲۵/۱۵).
۳- روزه گرفتن حاجى در روز عرفه در عرفات.
هنگامى که مردم در مورد روزه گرفتن پیامبرصدر روز عرفه در عرفات شک و تردید کردند، میمونهلهمسر پیامبرصمقدارى شیر براى او فرستاد. پیامبرصدر جایى در عرفات ایستاده بود. در حالى که مردم به او نگاه مىکردند از آن شیر خورد. (متفق علیه، البخاری ۱٩۸٩. مسلم ۱۱۲۴).
از ابن عمربدرباره روزه روز عرفه در عرفات سؤال شد، گفت: همراه پیامبر حج به جاى آوردم. پیامبر آن روز را روزه نگرفت. همراه ابوبکر حج انجام دادم. او هم آن روز را روزه نگرفت، همراه عمر و عثمان هم حج انجام دادم. هیچ کدام از آنان روز عرفه در عرفات روزه نگرفتند. من هم در اینروز در عرفات روزه نمىگیرم و به گرفتن یا نگرفتن روزه در عرفات دستور نمىدهم. (الترمذی ٧۵۱).
۴- روزه روز شک که روز سىام ماه شعبان است.
بدینگونه که هلال ماه رمضان در شب دیده نشود در حالى که هوا هم صاف باشد و ابرى نباشد و چیزى مانند غبار و نظیر آن از دیدن هلال جلوگیرى نکند، یا شهادت کسى که به خاطر فاسق بودنش درباره رؤیت هلال پذیرفته نشود.
روزه روز شک نزد جمهور علما (حنفیه (کراهت تحریمى)، مالکیه و حنابله) مکروه است. شافعى معتقد است که روزه آن حرام است. اما اگر آن روز با عادت روزه سنت روزهدار هم زمان باشد، کراهت دارد و حرمت آن از بین مىرود، مانند این که روزهدار روزهاى دوشنبه روزه سنت بگیرد و یومالشک هم دوشنبه واقع شود، اشکالى ندارد روزهاش را بگیرد، همچنین اگر مصادف با گرفتن قضاى روزه رمضان گذشته باشد، جایز است، یا روزه کفاره سوگند یا روزه دیگرى نظیر نذر معین باشد، گرفتن روزه اشکال ندارد. خداوند داناتر است. (الفقه الإسلامي وأدلته،د. وهبه الزحیلی ۲/۵٧٩).
پیامبرصفرمود: «الشّهر تسع وعشرون ليلة، فلا تصوموا حتى تروه، فإن غُمَّ عليكم فأكملوا العدّة ثلاثين». (متفق علیه، البخاری ۱٩۰٧. مسلم ۱۰۸۰).
«ماه بیست و نه روز است. قبل از دیدن هلال (رمضان) روزه نگیرید. اگر هوا ابرى باشد (امکان دیدن هلال نباشد)، ماه (شعبان) را سىروز کامل حساب کنید».
پیامبرصفرمود: «من صام اليوم الذي يُشكّ فيه فقد عصى أبا القاسم».(أصحاب السنن، أبوداود ۲۳۳۴، الترمذی ۶۸۶، النسائی ۲۴٩۸، ابن ماجه ۱۶۴۵).
«کسىکه روز شک روزه بگیرد، از دستورات ابوالقاسم(پیامبر) سرپیچىکرده است».
۵- یک یا دو روز پیش از رمضان روزه گرفتن، حکم آن مانند حکم یومالشک است که توضیح آن گذشت.
پیامبرصفرمود: «لا يتقدّمنّ أحدُكم رمضانَ بصوم يوم أو يومين، إلاَّ أن يكون رجل كان يصوم صومه، فليصم ذلك اليوم».(متفق علیه، البخاری ۱٩۱۴. مسلم ۱۰۸۲).
«نباید با روزه گرفتن یک یا دو روز (آخر شعبان) از ماه رمضان استقبال کنید، مگر کسى که عادت دارد که همیشه یک روز مخصوص روزه بگیرد (و این مصادف با یک یا دو روز مانده به رمضان باشد)، پس او روزهاش را بگیرد».
ترک وسوسه در اثبات فرا رسیدن ماه رمضان و محکمکارى در انجام عبادت، دور داشتن مسلمان از متمایز کردن خود از سایر مسلمانان، رعایت حرمت ماه رمضان که مبادا روزهایى از آن به شمار آیند که جزئى از آن نیستند و جلوگیرى از اختلاف در میان مسلمانان درباره آغاز روزهدارى، شاید از علل این ممنوعیت باشند. (مترجم).
۶- اختصاص دادن روزى از روزهاى عید کفار به گرفتن روزه، مانند اختصاص دادن فقط روز شنبه یا فقط روز یکشنبه به گرفتن روزه، همچنین اختصاص روز عید نوروز یا روز جشن مهرگان (که عید ایرانیان بوده است) به گرفتن روزه. براى اینکه در اختصاص دادن این روزها به گرفتن روزه، شبهه موافق بودن با پیروان آنها در بزرگداشت آن روزها وجود دارد. نیروز، یا نوروز، عید باستانى مردم ایران، مهرگان عید ایران باستان در آغاز فصل پاییز. (المغني لابن قدامة ۲/٩٩، الروضع المربع شرح زاد المستقنع، البهوتي ۱/۱۴۶، رد المختار لابن عابدين –از فقهاء حنفی - ۲/۸۵).
٧- گرفتن روزه وصال: یعنى اینکه روزهدار بعد از غروب خورشید افطار نکند و روزه فردا را هم به روز قبل متصل کند و در بین دو روز افطار نکند.
پیامبر خداصدر اول ماه رمضان روزه وصال گرفت و عدهاى از مسلمانان هم روزه وصال گرفتند. پیامبرصاز جریان باخبر شد و فرمود: اگر این ماه بیشتر طول مىکشید باز به روزه وصال ادامه مىدادم تا کسانى که افراط مىکنند و در عبادت بر خود سخت مىگیرند، از این سختگیرى و افراط دست بردارند. (در این مورد نباید از من پیروى کنند)، چون هیچ کدام از شما مانند من نیست (یا فرمود:) من مانند هیچ کدام از شما نیستم. پیوسته خداوند به من آب و غذا مىدهد. (متفق علیه، البخاری ٧۲۴۱. مسلم ۱۱۰۴).
فایده: کراهت وصال با خوردن یک دانه خرما یا چیزهایى نظیر آن و با خوردن سحرى از بین مىرود.
۸- روزه گرفتن همه روزهاى سال (در تمامى عمر) جز روزهایى که روزه گرفتن در آنها حرام است. روزهایى که روزه گرفتن در آنها حرام است، عبارتند از: عید فطر، عید قربان، ایام تشریق (یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذوالحجه). روزه تمام عمر به این سبب مکروه است که سبب مىشود فرد روزهدار از انجام فرایض و واجبات و انجام کارهاى ضرورى، ناتوان و ضعیف گردد.
پیامبرصفرمود: «لا صام من صام الأبد، لا صام من صام الأبد، لا صام من صام الأبد».(متفق علیه، البخاری ۱٩٧٧. مسلم ۱۱۵٩).
پیامبرصسه بار فرمود: «کسى که همیشه روزه بگیرد، (ثواب) روزه ندارد».
عمرس پرسید: اى رسول خدا، چگونه است (ثواب) کسى که در تمامى عمرش روزه مىگیرد؟ پیامبرصفرمود: «نه روزه مىگیرد و نه افطار مىکند (یا فرمود): نه روزه گرفت و نه افطار کرد». (مسلم ۱۱۶۲).
معناى این حدیث - البته خداوند آگاهتر است - این است که به چنین روزهدارى به سبب مخالفتش با روش پیامبرصدر روزه گرفتن، اجر و پاداشى داده نمىشود و این گونه روزه گرفتن هیچ سودى براى او ندارد. همچنین او افطار نکرده یعنى واقعیت حالش اینگونه است که تمامى روزها روزه مىگیرد و با این کارش بر خود سخت مىگیرد.
نوع چهارم از روزه، روزه حرام است.
مىتوان این نوع روزه را به دو قسم تقسیم کرد:
الف- روزهایى که روزه گرفتن در آنها حرام است و آنها پنج روز هستند: روز عید فطر، (اول شوال)، روز عید قربان (دهم ذوالحجه)، ایامتشریق (یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذوالحجه.
بدان جهت به این اسم نامیده شدهاند که در آن زمان بعد از ذبح قربانى، گوشت آنها را براى اینکه فاسد نشود، در زیر گرماى خورشید قرار مىدادند و خشک مىکردند و بعد از آن استفاده مىکردند، یا وجه تسمیهاش این است که آنها با گوشت، آبگوشت و شوربا درست مىکردند و مىخوردند.
پیامبرصاز روزه گرفتنِ دو روز نهى کرده است: روز عید فطر و عید قربان. (متفق علیه، البخاری ۱٩٩۱. مسلم ۸۲٧).
پیامبرصفرمود: «ایام تشریق، زمان خوردن و نوشیدن و انجام ذکر خدا است». (مسلم ۱۱۴۱).
همچنین فرمود: «روز عرفه و روز عید قربان و ایام تشریق، عید ما مسلمانان و روزهاى خوردن و نوشیدن هستند». (أحمد در مسند ۱٧۵۱۴).
اینجا اشاره شده که روزه عرفه براى حجگزار در عرفه مکروه است، اما براى غیر حجگزار سنت است.
لازم است این مطلب مورد توجه قرار گیرد: حاجى که به حج تمتع یا قِران احرام ببندد و توان قربانى کردن نداشته باشد یا قربانى نیابد (تا کفاره بدهد)، بناچار براى او مباح است که در این ایام روزه بگیرد.
بخارى؛ روایت مىکند: «در ایام تشریق اجازه داده نشده که روزه گرفته شود، مگر کسى که (براى کفاره) قربانى نیابد». (البخاری ۱٩٩٧، ۱٩٩۸).
عبداللَّه بن عمربگوید: «کسى که به حج تمتع احرام بسته باشد و تا روزعرفه قربانى (هدى) نیابد و (جهت کفاره) روزه هم نگرفته باشد، درایام منى (یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذوالحجه) مىتواند روزه بگیرد».(البخاری ۱٩٩٩).
ب- روزهاى که به خاطر وجود علتى، گرفتن آن حرام مىشود، از قبیل:
۱- روزه گرفتن زن حائض و نفساء (زنى که وضع حمل کرده باشد).
در عادت ماهانه و زمان نفاس وجوب اداى روزه از زن ساقط مىشود و به طور مطلق در این زمان روزه گرفتن بر زن حرام است و اگر هم روزه بگیرد گناهکار مىشود و روزهاش درست نیست و در حقیقت روزه به شمار نمىآید. سپس هرگاه پاک شد قضاى روزه بر او واجب است، اما قضاى نماز بر او واجب نیست؛ چون اگر قضاى نماز را هم به جاى بیاورد، بر او دشوار خواهد بود. به خاطر این که نماز هر روز پنج بار تکرار مىشود. بنابراین براى آسانگیرى بر زن در عادت ماهانه و زمان نفاس وجوب نماز از او ساقط مىشود و قضا هم ندارد، اما چون روزه کم است و قضاى آن بر زن دشوار نیست، به او دستور داده شده که قضاى روزه رمضان را در طول سال به جاى بیاورد، حتى اگر در ماه شعبان هم باشد، اشکالى ندارد. لازم به یادآورى است که روزهخوارى زن حائض و نفساء در ماه رمضان بهتر است پنهانى باشد؛ چون سبب روزهخوارىشان پنهانى است. بنابراین پنهانى روزهخوارى مناسب حالشان است. خداوند داناتر است.
پیامبرصفرمود: «أليس اذا حاضت لم تصلّ و لم تصم؟ فذلك نقصان دينها».(متفق علیه، البخاری ۱٩۵۱. مسلم ۳۰۴).
«آیا چنین نیست وقتى که زن دچار حیض یا نفاس مىشود نماز نمىخواند و روزه نمىگیرد؟ پس آن سبب نقص دینش است».
عایشهلگوید: «هرگاه حیض دامنگیر ما مىشد، براى قضاى روزه به ما امر مىشد، اما براى قضاى نماز امر نمىشد». (متفق علیه، البخاری ۳۲۱. مسلم ۳۵۵).
همچنین گوید: گاهى روزه قضا داشتم و نمىتوانستم (تا رسیدن ماه شعبان) قضاى آن را انجام دهم، تا اینکه در ماه شعبان قضاى آن را مىگرفتم. (متفق علیه، البخاری ۱٩۵۰. مسلم ۱۱۴۶).
۲- روزه سنت زن بدون اجازه شوهرش.
هنگامى که شوهر زنى در خانه باشد، زن نمىتواند بدون اجازه شوهر روزه سنت بگیرد؛ به خاطر اینکه شوهر نیازمند کام گرفتن و لذت بردن از او است. اگر زن بدون اجازه شوهرش روزه سنت بگیرد، شوهر هنگام نیاز داشتن به همبستر شدن، مىتواند روزه او را بشکند. اما اگر شوهر نیازى به همبستر شدن نداشته باشد، مکروه است که زن را از گرفتن روزه سنت منع کند. در صورتى که روزه گرفتن به زن آسیبى نرساند، یا او را از تربیت فرزند و شیر دادن به او و کارهایى نظیر آن باز ندارد. تمامى روزههاى سنت در این حکم یکسان هستند. (این نص فتواى علامه شیخ عبداللَّه الجبرین است. رک: کتاب فتاوى الصیام، أحمد المدیفر ص ٧۲).
پیامبرصفرمود: «لا تصم المرأة وبعلها شاهد الاّ بإذنه، ولا تأذن فى بيته و هو شاهد الاّ بإذنه، وما أنْفَقَتْ من كسبه منغير أمره، فانّ نصفاجرهله».(متفق علیه، البخاری ۵۱٩۵. مسلم ۱۰۲۶).
مفهوم حدیث، چنان که پوشیده نیست، حمل بر کسى است که روزه سنت مىگیرد.
«زن در حال حضور شوهرش در خانه، روزه (سنت) نگیرد مگر با اجازه او و هنگام حضور شوهر در خانه، بدون اجازه او به کسى اجازه داخل شدن به خانه را ندهد و هرچه از درآمد شوهرش بدون اجازه او انفاق کند، نصف اجر آن مال شوهر است».
۳- روزه گرفتن کسى که مىترسد با گرفتن روزه زیان بیند و تلف شود.
به خاطر این که به دلیل نصوص شرعى، محافظت از ضروریات، واجب است. که یکى از آن ضروریات، نگهدارى و محافظت از نفس است. برخى از آن نصوص شرعى عبارتند از اینکه خداوند مىفرماید: ﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِكُمۡ رَحِيمٗا﴾[النساء: ۲٩].
«و خودکشى نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است».
همچنین مىفرماید: ﴿وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ وَأَحۡسِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ﴾[البقرة: ۱٩۵].
«خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکى کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست مىدارد».
فایده: همچنان که پوشیده نیست آنچه در احکام اهمیت دارد اعتبار به عموم لفظ است نه سبب خاصى که نص درباره آن وارد شده است.
بنابراین مضمون آیه فوق با توجه به عموم لفظش چنین است: امر به انفاق در راه خدا و راههایى که بنده را به خدا نزدیک مىکند و نیز راههاى پیروى از دستورات خداوند، به خصوص خرج کردن مال در راه جنگ با دشمنان اسلام و انفاق آن در کارى که مسلمانان با آن بر دشمنانشان برترى مىیابند و نیرومند مىگردند. آیه خبر مىدهد که هرگاه مسلمان کارهاى فوق را ترک گوید و به ترک آنها عادت کند، سبب هلاک شدنش مىشود و خودش را سزاوار عذاب مىکند.
اما سبب خاص آیه این است: آیه درباره جلوگیرى شخص از انفاق در راه خدا نازل شده است. پس از این آیه، ترجیح ماندن در کنار خانواده و مال و منال و فرو نهادن جهاد، مایه تباهى و هلاکت بود. (تفسیر ابن کثیر ص ۲۰۰ چاپ بیت الأفکار).
از ادلهاى که بر واجب بودن نگهدارى و محافظت از نفس استدلال مىشود عموم این فرموده پیامبرصاست: «لاَ ضَرَرَ وَلاَ ضِرَار».(موطأ ۲/٧۴۵ مرسلاً، وأحمد ۲۸۶٧، ابن ماجه ۲۳۴۱).
«به دیگران آسیب نرسانید و ضرر و بدى را با ضرر و بدى پاسخ ندهید».