روزه سپر پارسایان

فهرست کتاب

۱۰- آنچه خوردن روزه را در ماه رمضان مباح مى‏كند. و مسائل مربوط به آن.

۱۰- آنچه خوردن روزه را در ماه رمضان مباح مى‏كند. و مسائل مربوط به آن.

منظور از امور مباح کننده روزه‏خوارى، روى دادن پدیده و به وجود آمدن مشکلاتى است که خوردن روزه را مباح مى‏کنند و آنها در هفت مسأله خلاصه شده‏اند:

۱- بیمارى.

۲- رفتن به سفر.

۳- باردارى.

۴- شیر دادن به بچه.

۵- پیر فرتوت و از کار افتاده.

۶- آمدن فشار زیاد بر اثر گرسنگى و تشنگى.

٧- مجبور کردن فرد به خوردن روزه.

خواننده گرامى، اگر وارد شدن فشار زیاد بر اثر گرسنگى را از وارد شدن فشار زیاد بر اثر تشنگى جدا حساب کنى و ترس از ناتوانى براى رو به رو شدن و مقابله با دشمن را در جهادى که احتمالى یا یقینى است، به فشار گرسنگى و تشنگى ملحق کنى، در این صورت عارضه‏هاى مباح کننده روزه‏خوارى نه تا مى‏شوند. بعضى آنها را چنین به نظم کشیده‏اند:

وعوارض الإفطار التي قد يغتفر
للمرء فيها الفطر تسع تُستطر
حبل وإرضاع وإكراه وسفر
مرضٌ جهادٌ جوعه عطش كِبَرْ

پدیده‏هاى مباح کننده روزه‏خوارى براى روزه‏دار که مورد بخشش قرار مى‏گیرند نه تا هستند: باردارى، شیردادن، مجبور کردن بر شکستن روزه، مسافرت، بیمارى، جهاد، فشار زیاد گرسنگى، فشار زیاد تشنگى و پیرى فرتوت کننده.

به طور مفصل به بیان هر کدام از آنها مى‏پردازیم.

۱- بیمارى:

هر نوع بیمارى و علتى که انسان به وسیله آن از تندرستى خارج شود، طبع سلامتى‏اش به وخامت حالت و بیمارى تغییر کند، به خاطر آن خوردن روزه مباح مى‏شود. این نظر اجماعى علما است. خداوند مى‏فرماید: ﴿وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَيَّامٍ أُخَرَۗ [البقرة: ۱۸۵].

«و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه بگیرد».

اما ضابطه بیماریى که خوردن روزه را مباح مى‏کند چیست؟

در سه حالت شخص، بیمار به شمار مى‏آید و شکستن روزه برایش مباح مى‏گردد:

نخست: هرگاه بترسد از اینکه اگر روزه بگیرد امکان دارد تلف بشود.

دوم: هرگاه بترسد از این که اگر روزه بگیرد، به شدت دچار ضرر مى‏شود، مانند این که یکى از اعضایش همچون شنوایى، بینایى یا نظیر آنها آسیب مى‏بیند و از کار مى‏افتد.

سوم: هرگاه یقین پیدا کند که با روزه گرفتن بر بیمارى‏اش افزوده مى‏شود، یا بیمارى‏اش دیر بهبود مى‏یابد، یا گرفتن روزه در حالت بیمارى بر او بسیار دشوار و غیر قابل تحمل باشد.

در دو حالت اولى روزه گرفتن بر او حرام است و قضاى روزه بر او واجب مى‏گردد، چون حفظ جان و محافظت از منافع ضرورى، واجب است و نباید آنها را به هیچ عنوانى به خطر انداخت.

در حالت سوم خوردن روزه براى او مباح، و حتى مستحب است و ادامه دادن به روزه و به پایان بردن آن برایش مکروه است؛ چون منجر به هلاکت مى‏شود، در حالى که واجب است هر چیز و هر کارى که منجر به آسیب جبران‏ناپذیر و هلاکت مى‏شود، از آن دورى گردد.

بیمارى‏هایى که مى‏توان براى حالت سوم به عنوان نمونه ذکر کرد، همان گونه که پزشکان موثق و مورد اعتماد تشخیص و نظر داده‏اند، عبارتند از:

۱- دیابت پیشرفته، ۲- زخم‏ها و ورمهایى که منجر به خونریزى مى‏شوند، در معده باشند یا در روده اثناعشر، دردهاى سخت کلیوى و نارسایى کلیه، بیمارى‏هاى قلبى، تصلب شرایین و نظیر آنها.

پرسش: آیا شرط است که بیمار، شب نیت رخصت روزه‏خوارى را براى فردا بکند یا نه؟

پاسخ: جمهور علما نیت در شب را براى رخصت روزه‏خوارى شرط نگرفته‏اند، اما بزرگان شافعیه گفته‏اند اگر بیمارى مقطعى باشد، نیت رخصت روزه‏خوارى در شب براى بیمار شرط است، اما اگر بیمارى ادامه دارد و شدید است، نیت رخصت روزه‏خوارى در شب شرط نیست. خداوند داناتر است.

۲- سفر:

سفر به طور عموم عبارت است از بیرون رفتن از مکانى که در آن اقامت دارد، به گونه‏اى که بیرون رونده متحمل هزینه سفر شود و دورى مسافت او را از دسترسى به محل اقامتش باز دارد. سفر از پدیده‏هاى مباح‏کننده روزه‏خوارى براى مسافر است. خداوند مى‏فرماید: ﴿وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَيَّامٍ أُخَرَۗ[البقرة: ۱۸۵].

پرسش: وجود چه شروطى لازم است که سفر رخصت روزه‏خوارى را براى مسافر مباح کند؟

پاسخ: چهار شرط لازم است که عبارتند از:

۱- مسافت سفر طولانى باشد که اصولاً بر مسافت قصر نماز قیاس مى‏گردد. از جانب شارع نص صریحى درباره مقدار مسافتى که قصر نماز و روزه‏خوارى را براى مسافر مباح مى‏کند وارد نشده است، اما براى پى بردن و آگاهى یافتن از مقدار تقریبى، در حدیثى اشاره‏اى شده که پیامبرصفرمود: «لا يحلّ لامرأة تؤمن باللّه واليوم الآخر أن تسافر مسيرة يوم وليلة ليس معها حرمة».(متفق علیه، البخاری ۱۰۸۸. مسلم ۱۳۳٩).

معناى «حرمة»،محرم است. یعنى همراه زن، پدر یا برادر یا شوهر و یا یکى از محارم دیگر باشد.

«براى زنى که به خدا و روز رستاخیز ایمان دارد، درست نیست که مسافت مسیر یک شبانه روز سفر را بدون همراهى مَحرم مسافرت کند».

فقها - خداوند به آنان پاداش نیک دهد - این مسافت را دو مرحله که چهار برد یا ۱۶ فرسنگ است، تخمین زده و اندازه گرفته‏اند. هر فرسنگى ۵۵۴۴ متر است، پس مسافتى که مباح‏کننده روزه‏خوارى براى مسافر مى‏شود در حدود ۸۸ کیلومتر و ٧۰۴ متر است.

۲- این که مسافر نیت اقامت بیشتر از چهار شبانه روز را نکند.

این نظر مالکیه و شافعیه است. حنابله شرط گذاشته‏اند که مسافر تصمیم ماندن بیشتر از چهار روز را نداشته باشد. در نزد حنفیه ۱۵ روز است. (الموسوعة الفقهية۲۸/۴٧).

۳- سفرش مباح باشد و براى انجام گناه نباشد، چون خوردن روزه رخصتى براى مسافر و تخفیفى براى کم شدن از دشوارى‏هاى اوست، اما اگر شخصى به خاطر انجام گناه مانند: راهزنى و دزدى یا براى تجارت شراب مسافرت کند، در این صورت آن شخص سفرش را بر اساس گناه بنیان نهاده و مستحق این رخصت نیست.

این نظر جمهور علماست، اما حنفیه خوردن روزه را براى مسافر جایز دانسته‏اند، حتى اگر سفرش براى معصیت هم باشد، چون به مطلق نصوصى که درباره رخصت روزه‏خوارى مسافر وارد شده است عمل مى‏کنند، اجازه خوردن روزه به سفر مربوط مى‏شود، نه به خاطر هدفى که سفر براى آن انجام مى‏گیرد و به مرجع پيشين مراجعه كنيد.

۴- سفرش را آغاز کند و قبل از طلوع فجر صادق از ساختمان‏ها و آبادی‌هاى محل اقامتش بیرون برود یا اینکه قبل از طلوع فجر صادق نیت سفر را داشته باشد. بعد از طلوع فجر صادق گرچه هنوز از محل اقامتش حرکت نکرده، مى‏تواند از رخصت روزه‏خوارى استفاده کند، چون با آهنگ سفر، مسافر به شمار مى‏آید.

پرسش: چه زمانى رخصت سفر قطع مى‏گردد؟

پاسخ: رخصت سفر به اتفاق علما با وجود دو چیز قطع مى‏گردد:

۱- هرگاه مسافر به محلى که رسید نیت اقامت همیشگى را بکند، یا نیت اقامتش در آنجا بیشتر از چهار روز یا بیشتر از آن باشد، در این صورت باید نمازش را کامل بخواند و روزه‏اش را بگیرد و رخصت خوردن روزه را ندارد، چون دیگر مسافر به شمار نمى‏آید.

۲- هرگاه مسافر به محل اقامتش برگردد، شب باشد یا روز. (اینجا جاى تفصیل این مبحث نیست براى آگاهى بیشتر به کتاب‌هاى احکام که در این زمینه نوشته شده‏اند مراجعه شود.

۳- باردارى. ۴- و شیردادن:

آنچه مقرر و عادت است، این که زن باردار، دچار حیض (قاعدگى) نمى‏شود. بنابراین هرگاه نیت گرفتن روزه را داشته باشد از گرفتن روزه منع نمى‏شود. پس براى زن باردار و شیرده (اگر در طول روز، از خون نفاس پاک باشد) روزه گرفتن مباح است. اگر روزه بگیرد و از رسیدن آسیب به خودش ترسى نداشته باشد، روزه‏اش کفایت مى‏کند. اما اگر از رسیدن آسیب بترسد، مى‏تواند روزه‏اش را بخورد.

فقها اتفاق‏نظر دارند که اگر زن باردار و یا شیرده از گرفتن روزه در ماه رمضان ترس داشته باشد که روزه گرفتن به خودش یا فرزندش آسیب مى‏رساند، یعنى دچار بیمارى مى‏شود یا بر بیمارى‏اش افزوده مى‏شود یا ترس هلاک شدنش باشد، مى‏تواند روزه را بخورد. بچه در رحم زن باردار همچون عضوى از او به شمار مى‏آید، بنابراین محافظت از او همانند محافظت از عضوى از بدن لازم و ضرورى است. (المغني لابن قدامة ۳/۲۰).

فقها این رخصت را به شکل زیر توضیح داده‏اند:

۱- اگر زن باردار و یا شیرده بترسد که بر اثر روزه گرفتن، خودش یا فرزندش تلَف مى‏شود یا آسیب فراوانى به او مى‏رسد، واجب است که روزه را بخورد و گرفتن روزه بر او حرام است.

۲- اگر زن باردار یا شیرده بترسد از این که با گرفتن روزه خودش یا فرزندش دچار بیمارى مى‏شود یا بر بیمارى‏اش افزوده مى‏شود، با اعتماد بر تجربه‏اى که از گذشته دارد، یا با گفتار پزشک مسلمان عادل که در حرفه‏اش مهارت دارد، به این گمان غالب دست یابد، یا اینکه روزه گرفتن برایش بسیار دشوار و طاقت‏فرسا باشد، جایز است که روزه را بخورد.

پرسش: اگر زن باردار و یا شیرده روزه رمضان را بخورد، چه چیزى بر او واجب مى‏گردد؟

پاسخ: خداوند متعال مى‏فرماید: ﴿وَعَلَى ٱلَّذِينَ يُطِيقُونَهُۥ فِدۡيَةٞ طَعَامُ مِسۡكِينٖۖ[البقرة: ۱۸۴]. «و بر کسانى که روزه براى آنها طاقت‏فرساست؛ (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفاره بدهند: مسکینى را اطعام کنند».

و مى‏فرماید: ﴿وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَيَّامٍ أُخَرَۗ[البقرة: ۱۸۵]. «و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه بگیرد».

این دو آیه بیانگر آن هستند که شخص بیمار و کسانى که به سختى توانایى روزه گرفتن دارند (زن باردار و شیرده مشمول این حکم هستند) روزه را مى‏خورند و بر آنان قضا و کفاره واجب مى‏گردد. اما جمهور فقها نظر داده و مقرر کرده‏اند که هرگاه زن باردار و شیرده با گرفتن روزه از آسیب رسیدن به خودشان ترس دارند، فقط قضاى روزه بر آنان واجب است، اما اگر با گرفتن روزه به فرزندانشان آسیب مى‏رسد، قضاى روزه و کفاره بر آنان واجب مى‏گردد (به جاى هر روزى یک روز قضا مى‏گیرند و یک مد طعام به مستمند مى‏دهند) در این مسأله، گرفتن روزه قضا به خاطر خودشان است و دادن کفاره به خاطر فرزندانشان است.

۵- پیر فرتوت و از کار افتاده:

میان فقها هیچ اختلاف نظرى نیست که بر زن و مرد پیرى که زمین‏گیر شده‏اند (کسى که هر روز از سلامتى او کاسته مى‏شود تا اینکه در نهایت مى‏میرد) گرفتن روزه واجب نیست، چون علت و پدیده مباح کننده خوردن روزه بر آنان همیشگى است و ادامه دارد و در واقع آنان از گرفتن روزه ناتوان هستند، چون روزه آنان را دچار مشکل مى‏کند و برایشان دردسرساز است. بنابراین جایز است که روزه را بخورند و کفاره آن را بدهند. به جاى هر یک روز فقط یک مد غذا به مستمندان مى‏دهند و قضاى روزه بر آنان واجب نیست.

خداوند مى‏فرماید: ﴿وَعَلَى ٱلَّذِينَ يُطِيقُونَهُۥ فِدۡيَةٞ طَعَامُ مِسۡكِينٖۖ[البقرة: ۱۸۴]. «و بر کسانى که روزه براى آنها طاقت‏فرساست؛ (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفاره بدهند: مسکینى را اطعام کنند».

عبداللَّه بن عباسبدر تفسیر این آیه گوید: حکم این آیه نسخ نشده است، بلکه شامل افراد پیرى مى‏شود که نمى‏توانند روزه بگیرند. پس به جاى هر روزى یک مد غذا به مستمندان مى‏دهند. (البخاری).

۶- بر اثر گرسنگى و تشنگى طاقت‏فرسا، دچار مشکل شدن:

بدون شک ترس از تلف شدن و نابودى جسم بر اثر گرسنگى و تشنگى براى مباح کردن خوردن روزه در حکم بیمارى است، بلکه بالاتر از بیمارى است بنابراین از لحاظ حکم، تشنگى و گرسنگى فراوان و طاقت‏فرسا به بیمارى ملحق مى‏شوند. چون حفظ جسم و جان یکى از ضروریت‌هاى پنجگانه‏اى است که شرع مقدس محافظت بر آنها را واجب کرده است. اگر در نزد روزه‏دار ظن غالب این باشد که با گرفتن روزه، تلف مى‏شود یا مشکلات فراوانى دامنگیر او مى‏شود، افرادى همچون کارگرانى که کارهاى دشوار و طاقت‏فرسا دارند، مانند: کارگران معادن، کشاورزان یا کارگران نانوایى، براى چنین افرادى درست است که روزه‏شان را بخورند و قضاى آن را بگیرند. (الموسوعة الفقهية ۲۸/۵٧).

همچنین حکم ترس از ضعف و ناتوانى بر اثر گرسنگى و تشنگى شدید هنگام رویارویى با دشمن به مطالب فوق ملحق مى‏شود، یعنى مجاهد در راه خدا اگر به طور یقین یا ظن غالب بداند که با دشمن روبرو خواهد شد و گرفتن روزه موجب ناتوانى او در هنگام کارزار با دشمن مى‏شود و روزه او را از ضربه مهلک و کارساز وارد کردن بر دشمن باز مى‏دارد، براى او درست است که قبل از وارد شدن به میدان کارزار با دشمن، روزه‏اش را بخورد، حتى اگر مقیم و غیر مسافر هم باشد، چون بر او لازم است که تعادل و نیروى خودش را براى رویارویى با دشمن با خوردن و نوشیدن تقویت کند و قضاى آن را بعد از پایان جنگ و فرصت مناسبى مى‏گیرد، چون نیاز شدید در این مسأله مى‏طلبد که روزه‏اش را بخورد. خداوند داناتر است. (منبع سابق).

٧- مجبور کردن کسى براى شکستن روزه:

منظور از آن این است که کسى فرد را با زور به انجام کارى که دوست ندارد یا ترک کردن کارى که دوست دارد وادار کند و او را تهدید کند که اگر از او فرمان نبرد او را مورد اذیت و آزار قرار مى‏دهد که بر اثر آن، آسیب فراوانى به او مى‏رسد. بنابراین اگر روزه‏دارى بر خلاف خواسته‏اش به شکستن روزه مجبور بشود و اگر روزه را نشکند تهدید به قتل بشود، یا آسیب سنگین و جبران‏ناپذیرى به او وارد شود، در این صورت روزه‏دار رخصت دارد که به ظاهر روزه‏اش را بشکند. همچنین اگر با زور بر دهان روزه‏دار آب ریخته شود، یا در خواب بر دهانش آب بریزند، روزه او باطل نمى‏شود و درست است و قضا هم ندارد.

پیامبرصفرمود: «إنَّ اللّه عفا لي عن أمّتى: الخطأ والنّسيان وما استُكرهوا عليه».(الحاکم ۲/۱٩۸).

«خداوند به خاطر من سه کار امتم را بخشیده است: کارى که از روى خطا و فراموشکارى انجام گیرد و کارى که بر انجام آن مجبور مى‏شوند».