۱۱- سنتهاى روزه.
هدف ما در این مبحث افزون بر بیان سنتهاى روزه، بیان حکمتهاى ارزشمندى است که روزه به خاطر آن مشروع شده است و تمامى امتها با پایبندى به آن به بزرگوارى دست مىیابند. حکمت از روزهدارى به دست آوردن تقواى الهى است و پیوستن نفس به آزمایشگاه پاکسازى و تهذیب آن و پیوستن به میدان صبر و ایستگاه پایدارى است. همچنین تجربه ملموسى است براى شناخت حق و دورى گزیدن و عارى شدن از هرگونه خواهش نفسانى و محقق شدن جایگاه بندگى تا اینکه بنده بعد از آن توانایى پیدا کند تا بر عواطف و خواستههایش حکمرانى کند. در این صورت بنده مىبیند و احساس مىکند که کرامت انسانى در نزد او در بهترین شکل آراستگى نمایان شده است. همچنین هیچ لحظهاى از زندگى روزهدار بر او نمىگذرد مگر اینکه تصویر نیازمند و مستمندى در پیش روى او در برابر چشمانش نمایان مىشود، در حالى که خسته و درمانده و آویخته به قلب او است. بنابراین بعد از آن شتابان براى احساس همدردى و کمک به او و بر طرف کردن نیازهایش - به خاطر اطاعت از خدا و عبادت او و فرمانبرى از او - حرکت مىکند. این همان راه و روش و شیوه تقواى واقعى است که بر اثر روزه به دست مىآید. خداوند مىفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ١٨٣﴾[البقرة: ۱۸۳].
«اى افرادى که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانى که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید».
اینک به بیان سنتهاى روزه مىپردازیم، سنتهاى روزه ده تا هستند:
۱- خوددارى اعضاى بدن از انجام کارهاى حرام. منظور از جوارح، قلب و لشکریان آن از قبیل زبان و چشم و گوش و دست و پاست، چون گناه کردن نخست وابسته به قلب است. اگر قلب شربت عشق به گناه را بنوشد و شیفته آن گردد و آن را دوست داشته باشد آثار آن در سایر اعضاى بدن نمایان مىشود. پس اگر کسى بیهودهکارى را دوست داشته باشد آن را انجام مىدهد. اگر دروغ گفتن را گوارا و خوب بداند، دروغ مىگوید. اگر غیبت کردن نظر او را جلب کند و مورد پسندش واقع شود، غیبت مىکند. عکس آن هم درست است، یعنى اگر قلب از تمامى گناهان بدش بیاید و بر آنها خشم بگیرد، به دنبال آن زبان از غیبتکردن و سخنچینى و استفاده از سخنان بیهوده و بحث و جدل، خوددارى مىکند، در نتیجه در بیشتر موارد سکوت را بر مىگزیند، و حتى براى جلب محبت و خشنودى خدا به ذکر، تلاوت قرآن و سخنان ارزشمند و راستین مشغول مىشود و بردبارى روزهدار در گفتارش به حدى مىرسد که زبان حالش بر زبان قالش غلبه مىکند و در برابر کارها و سخنان بد مقابله به مثل نمىکند، بلکه با یادآورى روزهدارى از همه آن بدىها چشمپوشى مىکند و به جایگاه انسانیتش رفعت مىبخشد.
پیامبرصفرمود: «الصّيام جنّة، فلا يرفث ولا يجهل وإن امروٌ قاتله أو شاتمه فليقل إنّي صائم، مرتين». (متفق علیه، تخریج آن گذشت).
«روزه (براى روزهدار همچون) سپرى است (هرگاه یکى از شما روزه گرفت) سخنان بیهوده نگوید و کارهاى جاهلانه انجام ندهد. اگر کسى با او کشمکش کرد و درگیر شد و او را دشنام داد بگوید من روزه هستم».
شخص روزهدار چشمانش را از نگاه کردن به چیزهاى ناپسند و مذموم مىپوشاند. اضافه بر آن به هیچ عنوان به حرام نگاه نمىکند، بلکه متوجه آیات خداوند متعال در قرآن و شگفتیهاى آن مىشود. همچنین شنوایىاش از شنیدن غیبت و دروغ یا دشنام و سخنان ناپسند خوددارى مىکند و متوجه شنیدن سخنان خوب، صداى گوشنواز قرآن و مدارسه علم و موعظهاى که روز رستاخیز را به یادش مىآورد، مىشود.
دست و پا و تمامى اعضاى بدن، همانند آنها متوجه اجراى امر خدا و انجام کارهاى خیر و خداپسندانه مىشوند.
خداوند مىفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا٧١﴾[الأحزاب: ٧۰-٧۱]. «اى کسانى که ایمان آوردهاید! تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید. تا خدا کارهاى شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد؛ و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگارى (و پیروزى) عظیمى دست یافته است».
خداوند مىفرماید: ﴿سَمَّٰعُونَ لِلۡكَذِبِ أَكَّٰلُونَ لِلسُّحۡتِۚ﴾[المائدة: ۴۲]. «آنها بسیار به سخنان تو گوش مىدهند تا آن را تکذیب کنند؛ مال حرام فراوان مىخورند».
بنگر که خداوند چگونه بین زیاد شنیدن دروغ و بین مبالغه در خوردن مال حرام تساوى قرار داده است!.
خداوند مىفرماید: ﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِكَ أَزۡكَىٰ لَهُمۡۚ﴾[النور: ۳۰].
«به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این براى آنان پاکیزهتر است».
بیندیش که چگونه چشمپوشى سبب جلوگیرى و محافظت از فرج مىگردد. این براى تزکیه نفس و والامرتبگى بخشیدن به آن بهتر است!.
پیامبر فرمود: «من لم يدع قول الزور والعمل به فليس للّه حاجة في أن يدع طعامه وشرابه».(تخریج آن گذشت).
«کسى که سخنان دروغ و عمل کردن به آن را ترک نکند، خداوند هیچ نیازى ندارد که او طعام و نوشیدنش را ترک کند».
بنگر و بیندیش چگونه پیامبرصبا هم جمع شدن سختى رنج و زحمت روزهدارى را براى دریافت فضیلت روزه به محض گفتن سخنانى که دروغ هستند، یا اقدام به کارهایى که حقى را از دیگرى سلب مىکنند، یا باطلى را ثابت مىکنند، نفى کرده و با وجود آن بدیها، رنج و زحمت روزهدارى را بىارزش دانسته است!.
۲- مبالغه در بخشش: در ماه رمضان سنت است که مسلمان با سرعت به سوى راههاى انفاق حرکت کند و ببخشد و احسان کند، با درماندگان احساس همدردى کند، صله رحم به جاى آورد، بر خانواده و زیر دستانش آسان بگیرد و راه انفاق کردن را به روى آنان بگشاید. پیامبر خداصبخشندهترین مردمان بود و بخشندهترین زمان آن در ماه رمضان بود، به خصوص زمانى که جبرئیل او را ملاقات مىکرد. معمولاً در تمامى شبهاى رمضان او را ملاقات مىکرد و با او قرآن را مدارسه مىکرد. رسول خدا در بخشیدن نیکى، بخشندهتر از بادى بود که ابرها را براى باریدن باران به سرزمینها راهنمایى مىکنند و سوق مىدهند. (متفق علیه، البخاری ۶. مسلم ۲۳۰۸).
ما در زمان خودمان مشاهده مىکنیم که افراد فراوانى از ثروتمندان در ماه رمضان به دادن زکات مالشان روى مىآورند، همچنین صدقه بیشترى مىدهند. این کار بسیار پسندیده و موجب زندهگرداندن سنت پیامبرصاست. پس روزهداران باید در این ماه کارهاى خیر فراوانى انجام دهند و انفاق بیشترى کنند. انجام اینگونه کارها نشانه قبولى عبادت (به خصوص روزه) و زیاد شدن اجر و پاداش اخروى است.
پیامبرصفرمود: «كلّ عمل ابن آدم يضاعف الحسنة بعشر أمثالها إلى سبعمأئة ضعف، قال اللّه عز وجل: إلاّ الصّوم فإنّه لي وأنا أجزي به، يدع شهوته وطعامه من أجلي، للصائم فرحتان: فرحة عند فطره وفرحة عند لقاء ربّه، ولَخلوف فيه أطيب عند اللّه من ريح المسك».(تخریج آن گذشت).
«تمامى عملکرد (عبادت) بنىآدم (مسلمان) چندین برابر مىشود. هر نیکى ده تا هفتصد برابر اجر دارد. (در حدیث قدسى) خداوند فرمود: به جز روزه، همانا روزه از آنِ من است و من پاداش آن را مىدهم. بنده شهوت و طعام خودش را به خاطر (دستور) من ترک مىکند. براى روزهدار دو شادى است: یک شادى وقت افطار کردن، و یک شادى در وقت ملاقات پروردگارش، و بوى دهان روزهدار در نزد خداوند از بوى مشک خوشتر است».
۳- افطارى دادن به روزهداران، گرچه یک دانه خرما یا یک جرعه آب باشد، پیامبرصفرمود: (الترمذی ۸۰٧ ترمذى گوید: این حدیث حسن صحیح است).
«کسى که به روزهدارى افطارى دهد، براى او همانند پاداش روزهدار است، بدون اینکه آن، چیزى از پاداش روزهدار کم کند».
۴- سحرى خوردن سنت و مخصوص این امت است. سنت خوردن سحرى با نوشیدن جرعه آب هم محقق مىشود. آغاز وقتش از نیمه شب شروع مىشود.
منظور از کلمه اللیل در اینجا غروب کامل قرص خورشید تا کمى پیش از طلوع فجر صادق است. این همان چیزى است که لیل شرعى نامیده مىشود.
پیامبرصفرمود: «تسحّروا فإنّ فى السحور بركة». (متفق علیه، البخاری ۱٩۲۳. مسلم ۱۰٩۵).
«سحرى بخورید. همانا در خوردن سحرى برکت است».
همچنین فرمود: «فصل ما بين صيامنا وصيام أهل الكتاب، أكلة السحر». (مسلم ۱۰٩۶).
«تفاوت روزه گرفتن ما با روزه گرفتن اهل کتاب. خوردن سحرى است».
و فرمود: «السحور أكلة بركة، فلا تَدَعوه ولو يجرع أحدكم جرعة من ماءٍ فإنّ اللّه وملائكته يصلّون على المتسحّرين». (أحمد فی المسند ۱۱۴۱۶).
«خوردن سحرى برکت است. پس آن را ترک نکنید، اگرچه با نوشیدن جرعهاى از آب باشد. همانا خداوند متعال و فرشتگان بر سحرخیزان و سحرىخورندگان درود مىفرستند».
۵- تأخیر در خوردن سحرى تا نزدیکى طلوع فجر صادق، ولى اگر روزهگیرنده از طلوع فجر صادق بیمناک بود که مبادا طلوع کرده باشد، در این صورت بهتر است سحرى نخورد.
پیامبرصفرمود: «لا يزال الناس بخير ما عجّلوا الفطر».(متفق علیه، البخاری ۱٩۵٧. مسلم ۱۰٩۸).
«پیوسته مردم (مسلمانان) در خیر و نیکى هستند، مادامى که (بعد از غروب خورشید) براى افطار کردن عجله کنند».
در مسند امام احمد؛ آمده: «لا تزال أمّتى بخير ما عجّلوا الافطار وأخّروا السحور». (مسند الأنصار ۲۱۶۳٧).
«پیوسته امت من در خیر و نیکى هستند، مادامى که براى خوردن افطارى عجله کنند و سحرى خوردن را به تأخیر بیندازند».
زید بن ثابتس گوید: «همراه پیامبرصسحرى خوردیم. سپس براى خواندن نماز (صبح) برخاستیم. انس بن مالک از زید پرسید: فاصله بین سحرى خوردن و خواندن نماز چقدر بود؟ گفت: به اندازه خواندن پنجاه آیه». (متفق علیه، البخاری ۱٩۲۱. مسلم ۱۰٩٧).
پیامبرصفرمود: «همانا بلال در (پارهاى مانده از) شب اذان مىگوید. پس (با شنیدن اذان او) بخورید و بنوشید، تا اینکه ابن ام مکتوم اذان بگوید». (متفق علیه، البخاری ۶۲۳. مسلم ۱۰٩۲).
راوى گوید: بین اذان آن دو فاصله زیادى نبود، مگر این که این یکى پایین مىآمد و دیگرى براى گفتن اذان بالا مىرفت.
گوینده آن قاسم بن محمد است. (البخارى، ۱٩۱٩).
سهل بن سعدس گوید: «همراه خانوادهام در خانه سحرى مىخوردم. سپس شتابان براى نماز صبح به مسجد مىرفتم تا نماز صبح را همراه پیامبرصبخوانم». (البخاری ۱٩۲۰).
پرسش: حکمت از خوردن سحرى و به تأخیر انداختن آن چیست، در حالى که ماه رمضان ماه گرسنه ماندن و تشنه ماندن است؟
پاسخ: رسول خداصخوردن سحرى را براى ما سنت قرار داده، پس خوردن آن سنت و پیروى از سنت بهتر است، ولى واجب نیست، اما تعیین سحرى خوردن به خاطر ارفاق حال و مهربانى بر روزهدار و براى طلب اجر و جلوگیرى از روزه وصال (متصلکردن روزه به روز بعد) مشروع شده است.
وصال در روزه، یعنى خوددارى از روزهخوارى (مفطرات) تا غروب روز بعد. روزه یک روز را به روزه روز بعد متصل کردن و در میان آنها چیزى نخوردن. در احادیث صحیح از روزه وصال نهى شده است. (البخاری ۱٩۶۵. مسلم ۱۱۰۳) و کتابهاى صحیح دیگر. اما کسى که مىخواهد بعد از غروب خورشید افطار نکند تا سحر مىتواند این کار را بکند. (البخاری ۱٩۶۳. ابن کثیر ص ۱٩۵، چاپ بیت الافكار الدولية). ترمذى گوید: این همان چیزى است که علماى صحابه و دیگران آن را برگزیدهاند و عجله براى خوردن افطار را بعد از غروب کامل، دوست داشتند. شافعى و احمد و اسحاق همین نظر را دارند. مفهوم سخنان راهویه؛ این است که گرچه وصال روزه تا هنگام سحر جایز است، اما عجله کردن براى خوردن افطارى بهتر است.
فایده نهى از وصال به خاطر مهرورزى بر امت و ارفاق حال آنان است. (البخاری ۱٩۶۴. مسلم ۱۱۰۵).
باید توجه کرد که زیادهروى در خوردن سحرى و استفاده از غذاها و نوشیدنىهاى متنوع تا رسیدن به حد سیرى، روزهدار را از بهرهمندى بیشتر از روزهاش باز مىدارد و ارزش روزه کمرنگ مىشود. در این صورت شهوتهاى او کارساز و فعال و پیوسته در رگهایش همچون جریان خون، در حرکت و فعالیت باقى مىمانند. حکمت روزه که تضعیف شهوتهاست، به گونهاى که مجارى شیطان را در بدن تنگ کند، در نزد او منتفى مىگردد. بنابراین به ما چنین آموخته شده که سحرى کم بخوریم و خوردن سحرى با نوشیدن جرعهاى آب هم محقق مىشود. خداوند داناتر است.
۶- عجله براى افطار کردن، بعد از آن که روزهدار یقین پیدا کرد که خورشید غروب کرده است و شب فرا رسیده، براى خوردن افطارى عجله کند. خداوند مىفرماید: ﴿ثُمَّ أَتِمُّواْ ٱلصِّيَامَ إِلَى ٱلَّيۡلِۚ﴾[البقرة: ۱۸٧].
«سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید».
پیامبرصفرمود: «لا يزال الناس بخير ما عجّلوا الفطر».(تخریج آن گذشت).
«پیوسته مردم (مسلمانان) در خیر و نیکى هستند، مادامى که در خوردن افطارى عجله کنند».
پیامبرصدر هنگام روزه گرفتن، پیش از این که نماز مغرب را بخواند، با چند دانه رطب افطار مىکرد. (الترمذی ۶٩۶ ترمذى گوید: این حدیث حسن غریب است).
پیامبرصفرمود: «إذا أقبل اللّيل من هاهنا وأدبر النّهار من هاهنا، وغربت الشمس فقد افطر الصائم». (متفق علیه، البخاری ۱٩۵۴. مسلم ۱۱۰۰).
«پیامبر فرا رسیدن شب را ترسیم مىکند که) هرگاه شب از این سمت (مشرق) آمد و روز از این سمت (مغرب) پشت کرد و رفت و خورشید غروب کرد، همانا زمان افطارى خوردن روزهدار است».
در حدیث قدسى آمده که خداوند فرموده است: «إنّ أحبّ عبادي إليّ أعجلهم فطراً». (أحمد فی المسند ٧۲۴۰).
«محبوبترین بنده در نزد من کسى است که براى خوردن افطارى عجله کند».
٧- افطار کردن با چند دانه رطب، اگر رطب نباشد با چند دانه خرما، اگر خرما نیافت با چند جرعه آب. همچنان که پیامبرصاین کار را مىکرد.
۸- خواندن دعاهاى مأثور در هنگام افطار کردن، پیامبرصفرمود: «ثلاثة لا ترد دعوتهم: الإمام العادل، والصّائم حتى يفطر، ودعوة المظلوم». (ابن ماجه ۱٧۵۲).
«دعاى سه نفر رد نمىشود: حاکم دادگر، روزهدار تا افطار کند، دعاى مظلوم».
پیامبرصهرگاه افطار مىکرد، مىفرمود: «ذهب الظمأ، وابتلت العروق، وثبت الأجر إن شاء اللّه، اللّهم لك صمتُ، وعلى رزقك أفطرتُ».(أبوداود ۲۳۵٧، ۲۳۵۸).
«تشنگى فرو نشسته و رگها سیراب شده و اگر خدا بخواهد پاداش تحقق یافته است. خدایا، به خاطر تو روزه گرفتم و با رزقى که تو به من دادى افطار کردم».
٩- مشغول شدن به علم و تلاوت قرآن، به خصوص مشغول شدن به مدارسه قرآن و مواظبت و پایبندى بر اذکار، چون رمضان ماه قرآن است. خداوند مىفرماید: ﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ فِيهِ ٱلۡقُرۡءَانُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَٰتٖ مِّنَ ٱلۡهُدَىٰ وَٱلۡفُرۡقَانِۚ﴾[البقرة: ۱۸۵].
«ماه رمضان [ماهى] است که قرآن در آن فرو فرستاده شده است تا مردم را راهنمایى کند و نشانهها و آیات روشنى از ارشاد باشد و بین حق و باطل جدایى افکند».
انجام این کار به مثابه پیروى از پیامبرصاست، چون در شبهاى رمضان جبرئیل به نزد پیامبر مىآمد و قرآن را با یکدیگر مدارسه مىکردند.
۱۰- اعتکاف، یعنى ماندن شخص در مسجد با نیت مخصوص، اعتکاف در تمامى وقتها سنت است، اما در رمضان بهتر است و فضیلت آن در دهه آخر رمضان بیشتر مىشود، آن هم به خاطر قیام براى شب قدر. پیامبرصدر دهه آخر رمضان در مسجد اعتکاف مىنشست، تا اینکه وفات کرد. بعد از او همسرانش اعتکاف مىنشستند. (متفق علیه البخاری ۲۰۲۶. مسلم ۱۱٧۲).
هرگاه دهه آخر رمضان فرا مىرسید، پیامبرصبا جدیت تمام عبادت مىکرد. شب زندهدارى مىکرد و همسرانش را هم (براى شبزندهدارى) بیدار مىکرد.
معنى «المئزر» همان ازار یعنى لنگ است. در اینجا یعنى تلاش و جدیت فراوان براى انجام عبادت. طبق نظرى دیگر: منظور دورى گزیدن از نزدیکى با زنان است. سلف و ائمه پیشین آن را چنین شرح دادهاند. (اللؤلؤ والمرجان, محمد فؤاد عبدالباقى ۲/۲٧). (متفق علیه، البخاری ۲۰۲۴. مسلم ۱۱٧۴).