فصل سوم: خطوط متقابل جان بشر
شیوهی اسلام را برای تربیت روان و جسم و خرد، در فصلهای گذشته بیان کرده ارتباط کامل جوانب گوناگون سرشت انسانی را نیز در واقعیت امر و در روش اسلام دیدیم که چگونه اسلام با رسوخ در تمام این منافذ سهگانه و پیوند دادن همهی آنها به یکدیگر و ارشاد دستهجمعی آنها بهسوی خدا، در ذات انسان توازن درستی ایجاد کرده است.
اینک دقیقتر گذشته، به تفصیل از آنها بحث میکنیم:
جسم و روان و خرد، در واقع خطوط عریض روشنی هستند که همه جا محسوس بوده، هر عملی در زندگی دلالت بر وجود آنها دارد، اما از سوی دیگر در جان آدمی خطوط بسیار دقیق، و یا بهتر بگوییم، تارهای بسیار نازک دقیقی هستند که اسلام همزمان، با تمام آن تارها آهنگهای متناسب و میزانی مینوازد، و با تارهای گوناگون انسان آواهایی هماهنگ و کاملاً منظم و گوشنواز خارج میکند.
از شگفتیهای آفرینش بشری، همجواری این خطوط دقیق متوازی نفسانی است که هر یک در همان زمان رو به جهتی مخالف با جهت دیگر دارد. این خطوط عبارت است از: بیم و امید، خوشی و اکراه، واقعبینی و تخیل، نیروی حسی و نیروی معنوی، ایمان به محسوسات و ایمان به غیب، الزامخواهی و کار داوطلبانه، فردگرایی و جمعگرایی، منفی بودن و مثبت بودن، و جز اینها همه خطوطی متوازی و روبهرو هستند. این خطوط با وجود اختلافی که با هم دارند، مانند میخهای متفرقی که چیزی را به هم وصل کرده باشند، با پیوستن وجود بشر به حیات، وظیفهی مهم خود را انجام میدهند، و هر یک در جهتی برای پیوند اجزای وجود ضرورت دارند! این خطوط همچنین افق وجود انسان را گسترده و جوانب کار را بیشمار و میدان زندگی او را چنان پهنادار میکنند که در حد معین و سطح واحدی باقی نمیماند و در نتیجه میان تمام آفریدگان خدا، برای انسان موجودیتی بیمانند بهوجود میآورند. موجودیتی که سرانجام به همان منشأ عجیب معجزهی نخست خود: مشتی خاک و دمی روح، منتهی میشود.
از مزایای اسلام در همگامی با فطرت، این است، این است که هیچ تاری از تارهای نفس را بدون اینکه آهنگی بر آن قرار دهد، به حال خود رها نمیکند. البته بر هر تاری بیش از ظرفیت آن بار نمیکند و کمتر از حد معین نیز از ظرفیت آن نمیکاهد که نغمهی شایسته را سر ندهد! همهی موجودیت انسان را تصرف میکند. افزون بر آن، چنان توازن و همسنگی منظمی در درون نفس با میخهای محکم کننده ایجاد میکند که به هیچ جهتی متمایل نشود و تارهای نفس را آنچنان کوک نمیکند که یک سوی آن صدا دهد و سوی دیگر بیصدا ماند!
شیوهی شگفت اسلام را برای هماهنگ کردن این تارهای گوناگون دوگانه در این فصل بیان کرده همهی وسایل مورد نیاز برای به هدف رساندن این نیروها را ارائه میدهیم: