۳- تربیت کردن با کیفر
اگر نمونههای عملی و پند و اندرزهای خیرخواهانه سودی نبخشید، ناچار بایددست به اقدام شدیدتری زد تا کارها هر یک بر روند خود قرار گیرد، و چارهی قاطع در این مورد به کیفر رساندن است [٧۶].
پارهای از شیوههای تربیتی جدید، نه تنها از تنبیه و کیفر نفرت دارد، بلکه حتی به زبان آوردن آنها نیز برایشان ناخوشایند است!
اما نسلی که بدون تنبیه تربیت شود، نمونهی آن نسلی است که بیبندوبار و خودنما و بیشخصیت در آمریکا زندگی میکند.
تنبیه برای هر کسی ضروری نیست. کسی که با الگو قرار دادن نمونهی عملی و یا موعظه، غنی شده است، در زندگی به کیفر هیچ نیازی ندارد. اما بیتردید همهی مردم چنین نیستند، بلکه کسانی هستند که برای یکبار و یا چند بار به شدت عمل نیازمندند.
تنبیه، نخستین و نزدیکترین وسیلهای نیست که برای تربیت افراد به ذهن مربی میرسد. ابتدا پند میدهد و با مهربانی و نرمی او را به عمل خیر میخواند، و مدتهای مدیدی صبر میکند شاید جانهای منحرف به راه بیایند و دعوت به خیر را استجابت گویند.
﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ٣٣ وَلَا تَسۡتَوِي ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّيِّئَةُۚ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِي بَيۡنَكَ وَبَيۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ كَأَنَّهُۥ وَلِيٌّ حَمِيمٞ ٣٤﴾ [فصلت: ۳۳-۳۴].
«چه کسى خوش سخنتر است از کسى که به [سوى] خدا دعوت کند و کار شایسته انجام دهد و گوید: من از مسلمانانم. و نیکى و بدى یکسان نیست. به شیوهاى که آن بهتر است، پاسخ گوى. پس ناگاه [مىبینى] کسى که میان تو و او دشمنىاى است، گویى دوستى خویشاوند شده است».
﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ﴾ [النحل: ۱۲۵].
«مردم را با سخنان حکمتآمیز و پند و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان».
﴿وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ﴾ [المزمل: ۱۰].
«در برابر چیزهایی که (مخالفان میگویند) صبر و پایداری پیشه کن».
همان موعظه نیز خود وسایل گوناگون دارد و فقط یک وسیله نیست. قرآن پر است از اشارههای دقیق لطیف و ندای رسا و مؤثری که وجدان و ضمیر باطن را بهحرکت درآورده به انواع وسایل بر آن تأثیر میکند.
اما واقعیت این است که هیچیک از این وسایل در برخی از مردم تأثیر ندارد. حتی گاه موعظه و ارشاد، برخی را گمراهتر و از راه منحرفتر میکند!
عقلانی و منطقی نیست که وجود اینگونه افراد را نادیده بگیریم و یا بیش از اندازه تظاهر به رقت قلب و مهربانی کرده شدت عمل را در بارهی آنها بد بدانیم!
آری، اینان بیمار و منحرف و تنها با «درمان روانشناسانه» قابل بهبود هستند! هیچکس نیز درمانهای نفسانی روانپزشکی و یا هر نوع معالجهی دیگری در بارهی آنان را منع نمیکند، اما نباید وسایل تربیتی خود را به گونهای بکاربریم که به انحراف بیشتر نفوس بیانجامد و بهانهجویی کنیم که فلان شخص چنین و چنان کرده است، زیرا این کار موجب تحریک و تشویق نفس به انحراف شده و به افزایش تعداد منحرفان میانجامد.
تربیت همراه با دقت و مهربانی و لطف بسیار، ممکن است که اطفال را به درستی و پاکی و راستی برساند، اما اگر این رقت و لطف و مهربانی و عطوفت از حد گذشت چنان ضرری بهوجود و شخصیت طفل وارد میآورد که اصلاحناپذیر است.
در این باره جان نیز مانند جسم است! اگر با جسم خود زیاد مدارا کردی و نرمش نشان دادی با هیچ کوششی توان تحمل سختیها را نمیتوانی بر او هموار کنی و سختی ترس از کیفر را نیز به هیچوجه تحمل نخواهد کرد، در نتیجه این چنین بدنی نه هرگز قوی و نیرومند خواهد شد و نه به استقامت و درستی اول برمیگرداند. اگر با جان خود نیز بیش از حد مدارا کردی هیچ ناخوشایند و بدی را تحمل نخواهد کرد و در نتیجه، خوشگذران و منحرف شده به هیچ راه راستی در نخواهد آمد. افزون بر این، صاحب خود را به مشقت و زحمت دچار کرده هیچ فرصتی برایش باقی نمیگذارد که آن را به ضبط و نگهداری و مهار ادراکها و شهوات عادت دهد. بازندگی عملی و واقعی مردم برخوردار کرده به مردم حق نمیدهد که بر اساس میل خود عمل کنند!
از اینجا است که ناچار از اعمال «مقداری» از دوراندیشی در تریت کودکان و بزرگسالان هستیم. پیش از اینکه بخواهند دیگران را اصلاح کنند، باید نفس خود را با داشتن این دوراندیشی لازم به صلاح آرند.
دوراندیشی و احتیاط فرمان میدهد که مربی گاهی کیفر دادن و یا تهدید به کیفر را بکار برد. اسلام همهی وسایل تربیتی را بکار میبرد که هیچ جنبهای از جان انسان مورد غفلت و بیتوجهی قرار نگیرد. هم سرمشق را بهخدمت میگیرد، و هم ند و اندرز، و هم تشویق و پاداش را. در عین حال ترسانیدن و بیم دادن را هم در همهی مراتب، از تهدید به تنبیه تا اعمال تنبیه، مورد استفاده قرار میدهد.
یکبار شخص خلافکار را به نارضایتی و ناخشنودی خدا از او تهدید میکند. گرچه این تهدید در نفوس مؤمنان سخت اثر میکند، اما آسانترین مرحلهی تهدید است:
﴿۞أَلَمۡ يَأۡنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن تَخۡشَعَ قُلُوبُهُمۡ لِذِكۡرِ ٱللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ ٱلۡحَقِّ وَلَا يَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلُ فَطَالَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَمَدُ فَقَسَتۡ قُلُوبُهُمۡۖ وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ١٦﴾ [الحدید: ۱۶].
«آیا زمان آن نرسیده است که قلب مؤمنان به یاد خدا خاشع شود و قلباً به حقایقی که نازل شده است توجه کنند و مانند کسانی نباشند که پیش از این کتاب آسمانی برای آنان نازل شد که دورهی طولانی بر آنان گذشته دلهای آنان سخت شده است و بسیاری از آنان فاسق و بدکار هستند؟».
بار دیگر تهدید شدیدتری کرده به روشنی خلافکاران و مجرمان را از غضب خدا میترساند (همانگونه که در داستان افک [٧٧]آمده است).
﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ لَمَسَّكُمۡ فِي مَآ أَفَضۡتُمۡ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ١٤ إِذۡ تَلَقَّوۡنَهُۥ بِأَلۡسِنَتِكُمۡ وَتَقُولُونَ بِأَفۡوَاهِكُم مَّا لَيۡسَ لَكُم بِهِۦ عِلۡمٞ وَتَحۡسَبُونَهُۥ هَيِّنٗا وَهُوَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِيمٞ ١٥ وَلَوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ قُلۡتُم مَّا يَكُونُ لَنَآ أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَٰذَا سُبۡحَٰنَكَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِيمٞ ١٦ يَعِظُكُمُ ٱللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثۡلِهِۦٓ أَبَدًا إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ١٧﴾ [النور:۱۴-۱٧].
«اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و آخرت شما را در بر نمیگرفت، به مجرد خوض در اینگونه سخنان عذاب بزرگی بر شما نازل میشد. همینکه این حرفهای نفاقانگیز را از یکدیگر دریافت کردید، بدون اینکه نسبت به آنها علم و آگاهی داشته باشید، به زبان میآورید و چیز کم و آسانی میپندارید، در صورتی که نزد خدا موضوع مهم و بزرگی است. زیرا با شنیدن این سخنان، نگفتید روا نیست که اینگونه حرفها را به زبان آوریم و نگفتید بارپروردگارا، از هر عیبی منزهی این تهمت، بهتان بزرگی است؟ خدا به شما پند و اندرز میدهد که اگر ایمان دارید هرگز به چنین گفتههایی اهمیت ندهید».
بار دیگر تهدید را سختتر و شدیدتر کرده آن را اعلام جنگ با خدا و رسول او میداند.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ ٱلرِّبَوٰٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ٢٧٨ فَإِن لَّمۡ تَفۡعَلُواْ فَأۡذَنُواْ بِحَرۡبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۖ﴾ [البقرة: ۲٧۸-۲٧٩].
«ای اهل ایمان، از خدا بترسید و پروا گیرید و هرچه را که از ربا و سود آن باقی مانده است رها کنید و از فکر آن دست بردارید اگر واقعاً به خدا ایمان دارید، اگر چنین نکنید آمادهی جنگ با خدا و رسول او باشید».
بار دیگر به کیفر اخروی تهدید میکند:
﴿وَٱلَّذِينَ لَا يَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ وَلَا يَقۡتُلُونَ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَلَا يَزۡنُونَۚ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ يَلۡقَ أَثَامٗا ٦٨ يُضَٰعَفۡ لَهُ ٱلۡعَذَابُ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَيَخۡلُدۡ فِيهِۦ مُهَانًا ٦٩﴾ [الفرقان: ۶۸-۶٩].
«کسانی هستند که دیگری را با خدا به خدایی نخوانده و نفس محترمی را که خدا حرام کرده است نمیکشند، جز اینکه واقعاً و از روی حق مستحق قتل باشد. و زنا نمیکنند، هر کس چنین کند نتیجهی گناه خود را دریافت خواهد کرد، و عذاب او در قیامت دو برابر شده، با ذلت و خواری همیشه در آن عذاب باقی خواهد ماند».
آنگاه به عذاب در همین دنیا تهدید میکند:
﴿إِلَّا تَنفِرُواْ يُعَذِّبۡكُمۡ عَذَابًا أَلِيمٗا وَيَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَيۡرَكُمۡ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيۡٔٗاۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ ٣٩﴾ [التوبة: ۳٩].
«بدانید که اگر به جهاد بیرون نشوید، خدا شما را به عذاب دردناکی مبتلا کرده قوم دیگری را به جای شما برمیگمارد».
﴿وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ كَمَا تَوَلَّيۡتُم مِّن قَبۡلُ يُعَذِّبۡكُمۡ عَذَابًا أَلِيمٗا ١٦﴾ [الفتح: ۱۶].
«و اگر مثل گذشته نافرمانی و پشت کردید، خدا شما را به عذاب دردناکی معذب میکند».
﴿وَإِن يَتَوَلَّوۡاْ يُعَذِّبۡهُمُ ٱللَّهُ عَذَابًا أَلِيمٗا فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ﴾ [التوبة: ٧۴].
«اگر روی بگردانند خدا در دنیا و آخرت آنان را به عذاب دردناکی معذب خواهد کرد».
مراتب کیفر را نیز برای هر کسی حدا تعیین میکند!
﴿ٱلزَّانِيَةُ وَٱلزَّانِي فَٱجۡلِدُواْ كُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَةَ جَلۡدَةٖۖ﴾ [النور: ۲].
«هر یک از زن و مرد زناکار را یکصد تازیانه بزنید».
﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَيۡدِيَهُمَا جَزَآءَۢ بِمَا كَسَبَا﴾ [المائدة: ۳۸].
«دست زن و مرد دزد را به مجازات کاری که کردهاند، ببرید».
به نسبت درجهها و مراتب مردم، درجههای کیفر متفاوت قرار داده است! قلب برخی از مردم با اشارهای کوچک میلرزد و وجدان آنها به حرکت درمیآید، و به همان یک اشاره بسنده میکنند و از راه منحرف به راه راست و درست برمیگردند. پارهای دیگر از مردم هستند که هیچ چیز آنان را از راه غلط باز نمیدارد، مگر خشم آشکار و روشن و فریاد غضبآلود. به پارهای تنها تهدید به عذابی که در آینده در بارهی آنان اجرا میشود اکتفا میکند، و به برخی ناچار باید چوب را نزدیک کرد تا با دیدن چوب در نزدیکی خود از کار بد بپرهیزند، پس از همهی اینها، عدهای هستند که حتماً باید سوزش کیفر را با جسم خود احساس کنند تا به راه راست درآیند!
[٧۶] مقابل و مکمل تربیت با کیفر، تربیت با تشویق و پاداش است و ما در اینجا از هر دو گفتگو میکنیم، اما به دلیل اهمیت تنبیه پس از سرمشق گرفتن و موعظه، در اینجا آن را به تنهایی بیان میکنیم. [٧٧] داستان افک داستان تهمتی است که به عایشهلبستند و برای رفع اتهام، آیات سورهی نور نازل شد (برگرداننده).