۲- تربیت کردن با پند و اندرز
استعدادی در جان آدمی است که از سخن متأثر میشود. البته این استعداد موقتی است، از این رو گفته باید تکرار شود.
پند و اندرزی که مستقیماً از راه ضمیر باطن و وجدان راه خود را به جان انسان باز میکند، آن را سخت به جنبش درآورده نهفتههای او را برمیانگیزد. این کار برای لحظهی کوتاهی است. مانند سیلی که اگر ته نشستهای آن را درآورند، واقعیت و ماهیت آن سیلگیر نمایان میشود، اما اگر به حال خود گذاشته شود دوباره رسوبی بر رسوبهای آن افزوده شده هیچ حرکتی در عمق آن ایجاد نمیشود. جان انسان نیز در هر لحظه احتیاج به لایروبی دارد.
از این نظر اگر الگویی در کنار پند و اندرز نباشد که شخص عملاً اثر پند و اندرز را در وجود او عملی و اجرا شده ببیند تا از او پیروی کند، موعظه به تنهایی بسنده نیست. آن سرمشقی احساسات و افکار را به خود وابسته میکند که در منظر عام و برای همه قابل لمس باشد و نگذارد کسی که میخواهد از او پیروی کند در بیابان بیانتها سرگردان بماند.
از سوی دیگر موعظه برای نفس ضرورت دارد. در نفس انسان پارهای انگیزههای فطری هست که همیشه احتیاج به ارشاد و تهذیب دارند، و این کار جز با موعظه و پند و اندرز میسر نمیشود. در این صورت انسان تنها به الگوی با صلاحیت، و یا تنها به موعظه، بسنده نکرد هر دو را با هم دریافت داشته است.
ممکن است نه پدر کودک دزدی کند و نه مادرش. اما طفل با انگیزهی کودکانهای بهسوی دزدی بگراید! امکان دارد که والدین طفل دروغ نگویند. اما کودک برای تکمیل کمبودهایی که در خود و یا خانه و یا در پدر و مادرش احساس میکند، دروغ بگوید! نه پدر سختدل است نه مادر. اما بچه پرندگان را گرفته خفه میکند و یا دم و گوش گربهها را میکشد! در اینجا ناچار باید به بچه پند و اندرز داد. البته باید بسیار آرام و با لطف و مؤثر باشد تا طفل به راه صواب و اخلاق و خوی نیکو برگردد.
انسان کلانسال نیز مانند کودک به پند و اندرز نیاز دارد، چه در حقیقت تنها سرمشق شایستهای که با موعظههای لطیف و ملایم همراه باشد، میتواند نادرستیها را به راه راست برگرداند.
اگر حاکم از حق و عدالت منحرف شود، بر حکومتشدگان ستم میگردد. اگر زمامدار خودکامه باشد، ملت را پست میکند! این انحرافها همه در نتیجهی ضعف نفسانی آمیخته در طبیعت انسان و پیروی کردن از شهوات، به وجود میآید.
در اینجا نیز ناچار باید موعظه را بکار برد!
قرآن پر از ارشاد و پندر و اندرز است:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا وَإِذَا حَكَمۡتُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡكُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِۚ إِنَّ ٱللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِۦٓۗ﴾ [النساء: ۵۸].
«خداوند به شما دستور میدهد که امانتهای مردم را به صاحبان آن پس دهید. و اگر میان مردم به قضاوت و حکمی میپردازید به عدالت داوری کنید. خداوند به بهترین گونه در این باره به شما پند میدهد».
﴿۞وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنٗا وَبِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱلۡجَارِ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡجَارِ ٱلۡجُنُبِ وَٱلصَّاحِبِ بِٱلۡجَنۢبِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخۡتَالٗا فَخُورًا ٣٦﴾ [النساء: ۳۶].
«و خدا را بپرستید! و هیچ چیز را همتاى او قرار ندهید! و به پدر و مادر، نیکى کنید همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان، و همسایه نزدیک، و همسایه دور، و دوست و همنشین، و واماندگان در سفر، و بردگانى که مالک آنها هستید زیرا خداوند، کسى را که متکبر و فخر فروش است، (و از اداى حقوق دیگران سرباز مىزند،) دوست نمىدارد».
﴿وَإِذۡ قَالَ لُقۡمَٰنُ لِٱبۡنِهِۦ وَهُوَ يَعِظُهُۥ يَٰبُنَيَّ لَا تُشۡرِكۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّ ٱلشِّرۡكَ لَظُلۡمٌ عَظِيمٞ ١٣ وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ وَهۡنًا عَلَىٰ وَهۡنٖ وَفِصَٰلُهُۥ فِي عَامَيۡنِ أَنِ ٱشۡكُرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيۡكَ إِلَيَّ ٱلۡمَصِيرُ ١٤ وَإِن جَٰهَدَاكَ عَلَىٰٓ أَن تُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَاۖ وَصَاحِبۡهُمَا فِي ٱلدُّنۡيَا مَعۡرُوفٗاۖ وَٱتَّبِعۡ سَبِيلَ مَنۡ أَنَابَ إِلَيَّۚ ثُمَّ إِلَيَّ مَرۡجِعُكُمۡ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٥ يَٰبُنَيَّ إِنَّهَآ إِن تَكُ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٖ فَتَكُن فِي صَخۡرَةٍ أَوۡ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ أَوۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَأۡتِ بِهَا ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٞ ١٦ يَٰبُنَيَّ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱنۡهَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَآ أَصَابَكَۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ ١٧ وَلَا تُصَعِّرۡ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمۡشِ فِي ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخۡتَالٖ فَخُورٖ ١٨ وَٱقۡصِدۡ فِي مَشۡيِكَ وَٱغۡضُضۡ مِن صَوۡتِكَۚ إِنَّ أَنكَرَ ٱلۡأَصۡوَٰتِ لَصَوۡتُ ٱلۡحَمِيرِ ١٩﴾ [لقمان: ۱۳-۱٩].
«به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش- در حالى که او را موعظه مىکرد- گفت: «پسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است (۱۳) و ما به انسان در باره پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازهاى را متحمّل مىشد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مىیابد (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما) به سوى من است! (۱۴) و هر گاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مىدانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاى رفتار کن و از راه کسانى پیروى کن که توبهکنان به سوى من آمدهاند، سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مىکردید آگاه مىکنم. (۱۵) پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشهاى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مىآورد خداوند دقیق و آگاه است! (۱۶) پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مىرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهمّ است! (۱٧) (پسرم!) با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغرورى را دوست ندارد. (۱۸) (پسرم!) در راهرفتن، اعتدال را رعایت کن از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صداى خران است».
﴿لَّا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَقۡعُدَ مَذۡمُومٗا مَّخۡذُولٗا ٢٢ ۞وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا يَبۡلُغَنَّ عِندَكَ ٱلۡكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا كَرِيمٗا ٢٣ وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا ٢٤ رَّبُّكُمۡ أَعۡلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمۡۚ إِن تَكُونُواْ صَٰلِحِينَ فَإِنَّهُۥ كَانَ لِلۡأَوَّٰبِينَ غَفُورٗا ٢٥ وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡكِينَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرۡ تَبۡذِيرًا ٢٦ إِنَّ ٱلۡمُبَذِّرِينَ كَانُوٓاْ إِخۡوَٰنَ ٱلشَّيَٰطِينِۖ وَكَانَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لِرَبِّهِۦ كَفُورٗا ٢٧ وَإِمَّا تُعۡرِضَنَّ عَنۡهُمُ ٱبۡتِغَآءَ رَحۡمَةٖ مِّن رَّبِّكَ تَرۡجُوهَا فَقُل لَّهُمۡ قَوۡلٗا مَّيۡسُورٗا ٢٨ وَلَا تَجۡعَلۡ يَدَكَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا كُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا ٢٩ إِنَّ رَبَّكَ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقۡدِرُۚ إِنَّهُۥ كَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِيرَۢا بَصِيرٗا ٣٠ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَكُمۡ خَشۡيَةَ إِمۡلَٰقٖۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُهُمۡ وَإِيَّاكُمۡۚ إِنَّ قَتۡلَهُمۡ كَانَ خِطۡٔٗا كَبِيرٗا ٣١ وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ كَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِيلٗا ٣٢ وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۗ وَمَن قُتِلَ مَظۡلُومٗا فَقَدۡ جَعَلۡنَا لِوَلِيِّهِۦ سُلۡطَٰنٗا فَلَا يُسۡرِف فِّي ٱلۡقَتۡلِۖ إِنَّهُۥ كَانَ مَنصُورٗا ٣٣ وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡيَتِيمِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ يَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥۚ وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِۖ إِنَّ ٱلۡعَهۡدَ كَانَ مَسُۡٔولٗا ٣٤ وَأَوۡفُواْ ٱلۡكَيۡلَ إِذَا كِلۡتُمۡ وَزِنُواْ بِٱلۡقِسۡطَاسِ ٱلۡمُسۡتَقِيمِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلٗا ٣٥ وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا ٣٦ وَلَا تَمۡشِ فِي ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّكَ لَن تَخۡرِقَ ٱلۡأَرۡضَ وَلَن تَبۡلُغَ ٱلۡجِبَالَ طُولٗا ٣٧ كُلُّ ذَٰلِكَ كَانَ سَيِّئُهُۥ عِندَ رَبِّكَ مَكۡرُوهٗا ٣٨﴾ [الإسراء: ۲۲-۳۸].
«هرگز معبود دیگرى را با خدا قرار مده، که نکوهیده و بىیار و یاور خواهى نشست! (۲۲) و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکى کنید! هرگاه یکى از آن دو، یا هر دوى آنها، نزد تو به سن پیرى رسند، کمترین اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو! (۲۳) و بالهاى تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده! (۲۴) پروردگار شما از درون دلهایتان آگاهتر است (اگر لغزشى در این زمینه داشتید) هرگاه صالح باشید (و جبران کنید) او بازگشت کنندگان را مىبخشد. (۲۵) و حقّ نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذیر مکن، (۲۶) چرا که تبذیرکنندگان، برادران شیاطینند و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود! (۲٧) و هرگاه از آنان [مستمندان] روى برتابى، و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشى (تا گشایشى در کارت پدید آید و به آنها کمک کنى)، با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو! (۲۸) هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرومانى! (۲٩) به یقین، پروردگارت روزى را براى هر کس بخواهد، گشاده یا تنگ مىدارد او نسبت به بندگانش، آگاه و بیناست. (۳۰) و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آنها و شما را روزى مىدهیم مسلماً کشتن آنها گناه بزرگى است! (۳۱) و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهى است! (۳۲) و کسى را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است! (۳۳) و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال مىشود! (۳۴) و هنگامى که پیمانه مىکنید، حق پیمانه را ادا نمایید، و با ترازوى درست وزن کنید! این براى شما بهتر، و عاقبتش نیکوتر است. (۳۵) از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند. (۳۶) و روى زمین، با تکبر راه مرو! تو نمىتوانى زمین را بشکافى، و طول قامتت هرگز به کوهها نمىرسد! (۳٧) همه اینها گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است».
اینها همه نمونههایی از پند و اندرزهای قرآن بود، وگرنه همهی قرآن برای متقی و پرواپیشه پند و موعظه است!:
﴿هَٰذَا بَيَانٞ لِّلنَّاسِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٞ لِّلۡمُتَّقِينَ ١٣٨﴾ [آل عمران: ۱۳۸].
«این قرآن بیان کنندهی حقایق برای مردم و هدایت و موعظه برای متقیان است».