قرآن برای همه

فهرست کتاب

و اما روایات رسول اکرمصو امام÷

و اما روایات رسول اکرمصو امام÷

بحدّ تواتر وارد شده که قرآن میزان مطالب اسلامی است و معیار صحت و بطلان هر دعا و قصه و شعر و فضیلت و حکم و روایت و هر چیز دیگر است و همه را باید با قرآن سنجید، اگر قرآن هریک از این‌ها را تصدیق کرد صحیح و إلا باطل است. ما بعضی از روایات را در اینجا می‌آوریم:

۱- روایت کرده کافی و وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۷۸ از امام جعفر صادق÷از رسول خداصکه فرمود: «إن علی کل حق حقیقة وعلی کل صواب نورا، فما وافق کتاب الله فخذوه وما خالف کتاب الله فدعوه»، یعنی: «محققا برای هر حقیقتی و برای هر صوابی نوری است پس آنچه موافق کتاب خدا شد بگیرید و آنچه با کتاب خدا مخالف شد واگذارید» و برقی در محاسن و صدوق در امالی همین روایت را نقل کرده‌‌اند.

۲- کافی و وسائل در همان صفحه روایت کرده‌اند از امام صادق÷که فرمود: «إذا ورد علیکم حدیث فوجدتم له شاهدا من کتاب الله أو من قول رسول الله وإلا فالذي جاءکم به أولي به»یعنی: هر گاه حدیثی بر شما وارد شد پس شاهدی از کتاب خدا و یا از قول رسولصبر آن یافتید بپذیرید و إلا آنکه برای شما آن حدیث را آورده خودش سزاوارتر است به آن حدیث.

۳- کافی و وسائل در همان صفحه روایت کرده‌‌اند از امام صادق÷که فرمود: «ما لم يوافق من الحديث القرآن فهو زخرف»یعنی: آن حدیثی که موافق قرآن نباشد مزخرفست.

۴- کافی و وسائل ص ۷۹ جلد ۱۸ روایت کرده از امام صادق÷که می‌فرمود: «کل شيء مردود إلی الکتاب والسنه وکل حدیث لا یوافق کتاب الله فهو زخرف»، یعنی هر چیزی باید به کتاب و سنت برگردانیده شود و هر حدیثی که موافق کتاب خدا نباشد مزخرفست.

۵- کافی و وسائل الشیعه همان جلد ص ۷۹ روایت کرده از همان امام÷که فرمود: «خطب النبي بمني: فقال: أیها الناس ما جاءکم عني یوافق کتاب الله فأنا قلته وما جاءکم یخالف کتاب الله فلم أقله». یعنی: رسول خداصدر منی خطبه خواند و فرمود: ای مردم آنچه از قول من برای شما آمد که موافق کتاب خدا باشد پس من آن را گفته‌ام و آنچه از قول من آمد برای شما که مخالف کتاب خدا بود من نگفته‌ام.

۶- کافی و وسائل جلد ۱۸ ص ۷۹ روایت کرده‌‌اند از همان امام÷که می‌فرمود: «من خالف کتاب الله وسنه نبیه فقد کفر». یعنی: هرکس مخالف کتاب خدا و سنت پیغمبرصبگوید کافر است.

۷- کافی و وسائل جلد ۱۸ ص۸۰ روایت کرده‌اند از امام محمد باقر÷که فرمود: «إذا جاءکم عنا حدیث فوجدتم علیه شاهدا أو شاهدین من کتاب الله فخذوا به وإلا فقفوا عنده». یعنی: هر گاه برای شما از قول ما حدیثی آمد که یک شاهد و یا دو شاهد از کلام خدا برای آن یافتید آن را بگیرید و إلا توقّف کنید.

۸- کافی و وسائل جلد ۱۸ ص ۸۰ روایت کرده از موسی بن جعفر÷که فرمود: «أعرضوهما علی کتاب الله فما وافق کتاب الله فخذوه وما خالف کتاب الله فردوه»، یعنی: دو خبر مخالف و معارض را بر کتاب خدا عرضه بدارید، آنچه موافق کتاب خدای عزوجل بود بگیرید و آنچه مخالف کتاب خدای عزوجل بود رد کنید.

۹- روایت کرده وسائل الشیعه جلد ۱۸ ص ۷۲ که امام رضا÷فرمود: «فما ورد علیکم من خبرین مخالفین فأعرضوهما علی کتاب الله فما کان في کتاب الله موجودا حلالا أو حراما فاتبعوا ما وافق الکتاب وما لم یکن في الکتاب فأعرضوه علی سنن رسول اللهص»، یعنی: آنچه بر شما وارد شد از دو خبر مختلف، عرضه بدارید بر کتاب خدا پس آنچه در کتاب خدا بود چه حلال و حرام پیروی کنید آنچه با کتاب خدا موافق است، و آنچه در کتاب الهی نبود عرضه دارید بر سنت‌های رسول خداص.

۱۰- وسائل الشیعه جلد ۱۸ ص ۸۴ روایت کرده عن الصادق÷: «إذا ورد علیکم حدیثان مختلفان فأعرضوهما علی کتاب الله فما وافق کتاب الله فخذوه وما خالف کتاب الله فردوه».

۱۱- وسائل جلد ۱۸ ص ۸۶ روایت کرده از امام صادق÷که فرمود: «فما وافق کتاب الله فخذوه».

۱۲- شیخ طوسی در امالی و وسائل جلد ۱۸ ص ۸۶ روایت کرده‌‌اند از امام محمد باقر÷که فرمود: «أنظروا أمرنا وما جاءکم عنا فإن وجدتموه للقرآن موافقا فخذوه وإن لم تجدوه موافقا فردوه». یعنی: به امر ما و آنچه از ما به شما رسید نظر کنید اگر موافق قرآن یافتید بگیرید و اگر موافق قرآن نیافتید آن را رّد کنید.

۱۳- در مقدمه هفتم کتاب تفسیر صافی روایت کرده از امام محمد باقر÷که به اصحاب خود فرمود: «إذا حدثتکم بشيء فاسئلوني أین هو من کتاب الله»، یعنی: هر گاه من برای شما حدیثی گفتم از من سئوال کنید این حدیث کجای کتاب خدا است.

۱۴- روایت کرده عیاشی در تفسیر خود و کتاب وسائل جلد ۱۸ ص ۸۹ که امام باقر و صادق علیهما السلام فرمودند: «لا تصدق علینا إلا ما وافق کتاب الله وسنه نبیه». یعنی: بر ما تصدیق مکن مگر آنچه با کتاب خدا و سنت رسول او موافق باشد.

۱۵- روایت کرده جلد اول بحار و جلد دوم احتجاج طبرسی ص ۲۵۱ که امام علی بن محمد العسکری÷در رساله خود به اهل اهواز مرقوم فرمودند: «اجتمعت الأمة قاطبة لا اختلاف بینهم في ذلك أن القرآن حق لاریب فیه عند جمیع فرقها فهم في حالة الإجتماع علیه مصیبون وعلی تصدیق ما أنزل الله مهتدون، ولقول النبيص: لا تجتمع أمتي علی ضلالة فأخبر أن ما اجتمعت علیه الأمة ولم یخالف بعضها بعضا هو الحق، فهذا معني الحدیث لا ما تأوله الجاهلون ولا ما قاله المعاندون من إبطال حکم الکتاب واتباع حکم الأحادیث المزورة والروایات المزخرفة، فإذا شهد الکتاب بتصدیق خبر وتحقیقه فأنکرت طائفة من الأمة وعارضته بحدیث من هذه الأحادیث المزورة فصارت بإنکارها ودفعها الکتاب کفارا ضلالا». یعنی: «تمام امت بدون اختلاف در این مطلب اجماع دارند که قرآن بدون شک نزد تمام فرق اسلامی حق است، پس ایشان در حالت اجتماع بر قرآن بصواب رفته‌اند و بواسطۀ تصدیق به آنچه خدا نازل نموده به هدایت رسیده‌اند، و برای همین بود که رسول خداصفرموده امت من بر ضلالت اجتماع نمی‌کنند، پس رسول خداصخبر داده که آنچه امت او اجتماع کرده باشند و بعضی با بعضی مخالفت نکرده باشند، همان حق است، پس معنی حدیث این است، نه آنچه نادان‌ها تأویل کردند و نه آنچه دشمنان گفته‌اند از ابطال حکم کتاب و پیروی احادیث تزویر شده و روایات مزخرفه، پس چون کتاب خدا گواهی دهد و خبری را تصدیق نماید و آن را محقق شمرد، سپس طائفه‌ای از امت آن را انکارکنند و بحدیثی از این مجعولات معارض قرار دهند، در نتیجه بواسطۀ انکار خبر موافق کتاب و ترک کتاب خدا از گمراهان و کافران گشته‌اند».

و صدها خبر دیگر به همین مضامین که در این مختصر نگنجد. پس بنا بر «این اخبار» قرآن میزان صحت و بطلان روایات اسلامی است و باید هر حدیثی را با قرآن سنجید، ولی در زمان ما کار بعکس شده، یعنی قرآن را با خبر می‌سنجند، و می‌گویند باید ببینیم حدیث چه می‌گوید، اگر آیه‌ای موافق حدیث نشد آن آیه را نمی‌پذیرند و یا قرآن را تأویل و بزور حمل به آن خبر می‌کنند و یا چیزی در آیه تقدیر می‌گیرند تا موافق خبر شود و آیه‌ای که موافق خبر مجعول از امامی نباشد آن را ترک می‌کنند و لذا هرکس طبق احادیث مجعوله عقیده و مذهبی ضد قرآن اختراع کرده، و آیاتی که ضد عقائد او است تأویل می‌کنند. راستی عداوتی که مسلمین زمان ما با قرآن دارند هیچ ملتی با کتاب آسمانی خود نداشته. ما اگر بخواهیم اسلام را از خرافات و موهومات نجات دهیم و آلودگی‌های اسلام را از رخ آن بشوئیم و حقائق آن را از خرافات دشمنان آن جدا سازیم باید پیکار شدیدی نموده تا مردم را بقرآن ارجاع داده و با کتاب خدا دین او را تصفیه نمائیم و آب زلال صاف دین را با دستگاه تصفیه قرآن استخراج نموده و به تشنگان برسانیم. تا تیره‌گی از چهرۀ حق زائل نشود بر باطل‌ها غالب نگردد چون حق تیره و تار است باطل‌ها را گرمی بازار است، جوانان ما که به اسلام اعتنا ندارند حق دارند زیرا اسلام حقیقی را ندیده‌اند، هرکس حقائق را خریدار است از خرافات دینی بیزار است. اکثر گویندگان و مراجع دینی ما مروّج و ناشر خرافات و موهوماتند و از کتاب آسمانی اسلام بی‌خبر و به بافته‌های خیالی مغرورند، و عجب این است که با بی‌خبری از قرآن خود را مبلّغ آن می‌دانند، در حوزه‌های علمیّه قرآن تدریس نمی‌شود و تدّبر در آن رسمیّت ندارد، و سال‌ها است که از برنامۀ تحصیلی حذف شده و بلکه افکار ضدّ قرآن بطلاّب تزریق می‌شود، و بدترین دشمن قرآن مقدّسین می‌باشند.

در مهجور شدن قرآن ما را اشعاری است:

ألا ای بـلبــلان بــاغ قــــرآن
که از آیات آن گیرید ایمان
شمـا طـوطیـان بــاغ و گـلـزار
که از هجران گل شد حالتان زار
اگر قرآن شمـا را نـور بــخشیـد
ز آیاتش شما هشیار گشتید
شما را گر که قرآن رهنمــا شــد
أسف باشد که ملّت زان جدا شد
شما را هجر گل گر نوحه‌گـر کرد
مرا گلزار دین خونین جگر کرد
چو از قرآن جدا کـردند مـلــّت
بیاوردند هر کفری به راحت
هــزاران ســد ره در راه قــرآن
که هر سدی شده نانی و دکّان
مــرا این غصّه و غــم زار کرده
که بی‌دین نام دین ابزار کرده
همـه دارنـد با قرآن حقّ جــنگ
یکی با لاف عرفان می‌زند سنگ
یکی بـا فلسفـه بـافد در آیـات
یکی اخباری از بهر وجوهات
یکی با روضــه‌های جور واجور
کند از ثقل اکبر خلق را دور
همه گـوینـدگـان اندر غــلّوند
ز قرآن دور و از دانش خلّوند
یـکی شیخـی شده آورده آفات
یکی صوفی بیاورده خرافات
یـکی مـدّاح و بافد ضدّ قـرآن
شده از چاپلوسی او ثناخوان
بـرای حیـدر و اولاد پـاکـش
شده دین گریه و زارّی و افغان
بقرآن حملوا لـم یحملوا خوان
که تا بینی فلان بسیار و بهمان
بـرای ردّ أوهـام و خــرافات
نباشد چاره‌ای جز فهم آیات
برای دفع شرک و دعوت ناس
بدست آرید آیاتی ز اخلاص
بود لازم شما را حفظ آیات
سلاحی بهر دفع این خرافات
برای مرده‌ها خوانند قرآن
نباشد مرده را تکلیف‌ و فرمان
برای زنده قانون است و انذار
که تا کامل کند رفتار و کردار
از این بازی که با قرآن نمودند
به اهل دین نه سر ماند ونه دستار
اگر خوانی یکی آیات توحید
همه دارند زان اعراض و انکار
بود قرآن سند در دین اسلام
ولی نتوان سند را کرد اظهار
درین شهری که ما هستیم ساکن
مقّدس‌هاش با قرآن به پیکار
اگرچه اکثرش باشند بی‌دین
ولی در اهل دینش نیست جز کین
اگر امن و امان هرجا ز دین است
در اینجا موذیان هستند دیندار
شده قرآن همی مهجور و متروک
ز جور هوچیان اهل آزار
همه غافل ز آیات الهی
به شبهه حق بپوشانند ز اخبار
شده دین زاری و افغان و ندبه
ز قرآن بی‌خبر هستند بازار
انیسی ز اهل قرآن نیست اینجا
بجز چندی ز ابرار و ز اخیار
برای نشر آیات الهی
نه یاری نی طرفداری نه هوشیار
ندیدم ساعتی أمن و عدالت
مگر آینده عدل آید پدیدار
بشارت بر تو پس خوش باش ای دل
برو آینده را نزدیک بشمار
به این زودی شود بیدار ملّت
که قرآن می‌کند افراد بیدار
مشو بی‌تاب از آزار جهال
که قرآن آورد دانش دگر بار
بسوزد دل نه بتوانم مداوی
که دین بر مفت‌ خواری گشته ابزار
با رشادش تدّبر نیست کس را
همه محروم از این نور دادار
نداند کس دیگر آیات تنزیل
شده تعطیل این گنج گهربار
تمام حوزه‌ها خالی ز آیات
شده برنامه‌ها خالی ز انوار
نباشد در مدارس درس آیات
هدی‌ للناس نی باشد سر و کار
خدا این بنده را تأیید کن تا
کتابت را یکی باشد ز انصار