وجه پنجم و ششم: تاریخ و اخبار غیبی قرآن
یکی از وجوه اعجاز قرآن اخبار تاریخی آنست که طبق واقع بدون خلط خرافات بیان کرده، و در مقایسه اخبار آن با کتب عهدین صدق آن معلوم میشود، قرآن در ذکر تاریخ هدفش پند و عبرت وموعظه و تعلیم و تعلم بوده به خلاف کتب دیگر، اگر کسی به تورات و انجیل مراجعه کند میبیند که قرآن را نمیتوان با آنها قیاس کرد، زیرا در آنها مطالب افسانهای بدون ذکر هدف بسیار است چنانچه در جای خود بیان خواهد شد.
وجه دیگر اعجاز قرآن اخبار غیبی فراوان آنست و آنچه خبر داده راست و درست آمده، این اخبار و پیشگوئیهای آن که به صحّت مقرون شده کشف از صدقآورندۀ آن میکند، و این اخبار بر دو قسم است: یک قسم آن در عصر خود پیغمبرصواقع شده و قسم دیگر پس از وفات او، که در ترجمه آیات مربوطه خواهد آمد. و قسمتی از اخبار غیبیه قرآن را ما در کتاب دیگر ذکر نمودهایم.
اشکال و جواب آن
اگر کسی بگوید عدهای از جوکیان هند که همه از کفار و اهل باطلند و هم عدهای از مرشدان صوفیه که اهل بدعتند خبر از غیب میدهند، پس خبر دادن از غیب دلیل بر حقانیت و صدق نبوّت نمیشود و آن را از معجزات قرآن نباید شمرد. جواب آنست که غیب بر سه قسم است: غیب ماضی و غیب حال و غیب استقبال. غیب ماضی وحال را ممکن است کسی بوسایلی بداند، مثلا غیب ماضی را از تاریخ، و غیب حال را از وحی شیاطین چنانکه قرآن خبر داده در سوره انعام آیه ۱۲۱:
﴿وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ﴾[الأنعام: ۱۲۱].
و در سوره شعراء آیه ۲۲۱ و ۲۲۲ فرموده:
﴿هَلۡ أُنَبِّئُكُمۡ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ ٱلشَّيَٰطِينُ ٢٢١ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٖ ٢٢٢﴾
[الشعراء: ۲۲۱- ۲۲۲].
که شیاطین برای اغفال و گول زدن مردم، دکّان بعضی از ژوکیان و مرشدان را به واسطه چنین اخبار گرم میکنند تا مردم به آنان رو آورند. و اما غیب استقبال را نه ژوکی میداند و نه مرشد، و نه استاد ایشان شیطان. و اما کسوف و خسوف و سایر اخبار جوی را به واسطه علل و معلول و وسائل علمی میتوان حساب کرد و خبر داد، ما میدانیم پس از زمستان بهار است و این را نباید غیب گفت.