۴- به نوشتن قرآن أهمّیّت میدادند
ازتاریخ و روایات معلوم میشود که رسول خداصو اصحاب او و همچنین تابعین بعدی به نوشتن قرآن اهمّیّت بسیار و فوقالعاده میدادند و هر وقت آیه و یا سورهای نازل میشد، فوری مینوشتند چنانکه در خبر آمده که چون ﴿لَّا يَسۡتَوِي ٱلۡقَٰعِدُونَ﴾نازل شد، رسول خداصفرمود به زید بن ثابت بگوئید بیاید و کاغذ و دوات بیاورد، پس به او فرمود بنویس. رسول خداصو اصحاب او از اوّل بعثت در این کار سعی داشتند چنانکه در اخبار آمده که عمر بن خطاب در اوائل بعثت رسول خداصچون شنید خواهرش مسلمان شده به حالت غضب به خانۀ او وارد شد، دید گوشهای از خانه صفحهایست و در آن از آیات قرآن سورۀ حدید نوشته شده، و صفحۀ دیگری دید که در آن سورۀ طه نوشته شده. معلوم میشود در این کار جدّیّت داشتند. و حتّی کاتبان وحی و قاریان به این کار افتخار میکردند. هرکس کاغذ داشت در کاغذ و هرکس نداشت در کتف گوسفند و یا پوست آهو و یا برگ و یا سنگ صاف مینوشت. از آیۀ ۷ سورۀ انعام:
﴿وَلَوۡ نَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ كِتَٰبٗا فِي قِرۡطَاسٖ فَلَمَسُوهُ بِأَيۡدِيهِمۡ﴾[الأنعام: ۷].
معلوم میشود کاغذ در دسترس ایشان بوده، چون قرطاس به معنی کاغذ است و همچنین از آیۀ ۹۱ همان سوره که فرموده: ﴿تَجۡعَلُونَهُۥ قَرَاطِيسَ تُبۡدُونَهَا وَتُخۡفُونَ كَثِيرٗاۖ﴾.
به هر حال آنقدر به کتابت و حفظ قرآن اهمیّت میدادند تا آنجا که آقای خوئی در ص ۱۶۹ «تفسيرالبيان»مینویسد که؛ زنان مسلمه مهریّۀ خود را تعلیم و تعلّم سورۀ قرآن قرار میدادند. و معلمین صدر اسلام مواظب بودند که قرآنهای خود را مطابق قرآنی که به رسول خداصعرضه شده بود بنویسند، پس اگر قرآن عرضه شده در کلمهای تاء مستطیل داشت آنها مواظبت میکردند که مستطیل نوشته شود و اگر تاء مدوّر بود مواظبت میردند مدوّر نوشته شود. و مثلاً اگر بعد از واو جمع هر جا الف بود همه الف میگذاشتند. و بعد از واو مفرد الف نمیگذاشتند مگر جائیکه قرآن اصحاب اوّلیّه، الف داشته باشد، آنجا را مواظب بودند که الف داشته باشد. چنان سعی و کوشش در ضبط کمّیّت و کیفیّت آن داشتند که در هیچ کتابی چنین مواظبت نشده. چون حق تعالی وعده فرموده: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾: او خواست که چنین مواظبتی از قرآن بعمل آید، ناگفته نماند چه بسیار عوام و نفهمند بعضی از گویندگان مذهبی که میگویند این قرآنها اهمیت ندارد، زیرا کاغذ و مرکّب است و قرآن حقیقی خود رسول و یا خود امام است. اینان ندانستهاند که خود رسول خداصتابع همین قرآنهای کاغذی بود که روی کاغذ نوشته بودند، خدا به او فرمود:
﴿وَٱلَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِٱلۡكِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِينَ ١٧٠﴾[الأعراف: ۱۷۰].
و خود رسول باید به همین قرآن ایمان آورد تا مصداق یؤمنون بالکتاب باشد. و کتاب إلهی عبارتست از همین قرآنها که روی کاغذها نوشته شده. همین گوینده که توهین به قرآن میکند و میگوید کاغذ و مرکّب است برود در دادگستری حضور دادستان و بگوید این کتاب قانون را دور بیندازید، زیرا کاغذ و مرکّب است او را زنجیری و زندانی خواهند کرد، و به او میفهمانند که هر قانونی در کاغذ و صفحات کتابست، نه در جای دیگر. حال ببینید چه قدر نادانست آن گویندۀ دشمن علی÷که مدّعی دوستی اوست و میگوید در جنگ صفّین چون معاویه قرآنها را سرنیزه کرد، علی÷فرمود: نعوذ بالله این قرآنها کاغذ ومرکب است! دروغ به این بزرگی را به آن امام نسبت میدهند، در حالیکه تمام مورّخین نوشتهاند حتّی در نهجالبلاغه موجود است که آن امام÷فرمود ما سزاوارتریم که بدعوت به قرآن لبّیک بگوئیم و اجابت کنیم. و تمام فقها و أئمّه÷فرمودهاند که هرکس به همین قرآنهای معمول در کاغذ و مرکب توهین کند، کافر و مرتدّ است و در هیچ تاریخی ذکر نشده که آن حضرت چنین توهین کرده باشد، بلکه حضرت فرمود: «نحن أحق بمتابعة القرآن»و ما از این دعوت به قرآن سرپیچ نیستیم. علی÷چنین میگوید، ولی مدّعیان دوستی او که دشمن اسلام و قرآنند چنان نسبتها باو بستهاند. و ما آن حضرت را از این تهمتها پاک خواهیم کرد. در ذیل عنوان «قرآن از نظر علی÷».