قرآن برای همه

فهرست کتاب

۸- دلائل دیگر بر جمع قرآن زیر نظر حضرت رسولص

۸- دلائل دیگر بر جمع قرآن زیر نظر حضرت رسولص

از تواریخ و روایات مسلم می‌شود که در زمان رسول خداصقرآن جمع و مدون شده بشکل کتابی، اضافه بر دلائلی که ذکر شد دلائل دیگری نیز در اینجا می‌باشد:

دلیل اول: خبر متواتریکه فرق مسلمین از رسول خداصروایت کرده‌اند که فرمود: «إني تارك فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی»و یا «کتاب الله وسنتي». یعنی من دو چیز گران را در میان شما می‌گذارم یکی کتاب خدا و هو «الثقل الأکبر»که آن بزرگتر است، بنابراین رسول خداصکتابی داشته و موجود بوده که در دسترس و میان أمّت گذاشته، و چنین استفاده می‌شود که قرآن به شکل کتابی بوده مدوّن، نه اینکه آیات متفرقه‌ای در احجار و برگ‌ها و سنگ‌ها و پوست‌ها باشد. و دیگر اینکه متعدّد بوده، که در دسترس همه باشد و إلا اگر یک قرآن باشد، آنهم تحت نظر وصی خود در میان صندوقی مقفل بگذارد صدق تارک فیکم نمی‌کند.

دلیل دوم: آیات خود قرآن که مکرر اطلاق کتاب بر قرآن شده و اگر بشکل کتاب مدوّن نبود اطلاق کتاب بر او صحیح نبود، مثلاً در آیۀ ۱۱۹ سورۀ آل عمران فرموده:

﴿وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡكِتَٰبِ كُلِّهِۦ [آل عمران: ۱۱۹].

که این صریح است تمام قرآن مجموع و مدون بوده بشکل کتابی که خدا ایمان به تمام آن را خواسته. و در سورۀ بقره آیۀ ۲ فرموده:

﴿ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ [البقرة: ۲].

و در آیۀ ۷ آل عمران فرموده:

﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ مِنۡهُ ءَايَٰتٞ مُّحۡكَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ [آل عمران: ۷].

«آن خدا خدائی است که نازل کرده بر تو این کتاب را که قسمتی از آن آیات محکماتست و آن امّ‌الکتاب و اصل کتابست، و قسمت دیگر از آن متشابهاتست».

و چنین سخنی در جائی گفت می‌شود که کتاب مدوّن مجموعی باشد دارای دو قسمت، سپس بگوید قسمتی از آن چنین و قسمت دیگر چنانست. و مانند آنکه در سورۀ نحل آیۀ ۸۹ فرموده:

﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ[النحل: ۸۹].

که به کتاب مدوّن معیّنی گفته می‌شود که در آن بیان هر چیزی می‌باشد، و مانند آنکه در سورۀ آل عمران آیۀ ۳ فرموده:

﴿وَأَنزَلَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِيلَ ٣ مِن قَبۡلُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ ٱلۡفُرۡقَانَۗ[آل عمران: ۳].

چنانچه نمی‌توان گفت مقصود از تورات و انجیل کتاب مدوّنی نبوده بلکه پس از موسی و عیسی÷مدوّن شده همینطور نمی‌توان گفت کتابی مدوّن نزد محمدصنبوده بلکه پس از فوت او مدوّن شده، اگر بحضرت موسی و حضرت عیسی÷کتابی مدوّن در زمان خودشان نازل نبوده ﴿ءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡكِتَٰبَکه در سورۀ بقره آیۀ ۵۳ ذکر شده نعوذ بالله غلط است. پس همانطور که نمی‌توان گفت در زمان موسی÷کتابی نبوده و پس از فوت او کتابی شده، همین‌طور نسبت به قرآن نمی‌توان چنین سخنی گفت. و اینکه خدا در سورۀ انعام آیۀ ۳۸ فرموده:

﴿مَّا فَرَّطۡنَا فِي ٱلۡكِتَٰبِ مِن شَيۡءٖۚ [الأنعام: ۳۸].

که الف و لام الکتاب اشاره به همان کتاب مدوّنی می‌باشد که بدست رسول خداصبوده و همه چیز در آن ذکر شده، و اگر چنین نبود مردم سؤال می‌کردند: کو آن کتاب؟ و همچنین آیات دیگریکه فرموده:

﴿وَهَٰذَا كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَكٞ فَٱتَّبِعُوهُ...[الأنعام: ۱۵۵].

و فرموده الله:

﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ وَٱلۡمِيزَانَۗ[الشوری: ۱۷].

و: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ لِتَحۡكُمَ بَيۡنَ ٱلنَّاسِ...[النساء: ۱۰۵].

و در سورۀ یونس آیۀ ۳۷ فرموده:

﴿وَمَا كَانَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ أَن يُفۡتَرَىٰ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَتَفۡصِيلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا رَيۡبَ فِيهِ[یونس: ۳۷].

که در تمام این اطلاقات و موارد مقصود مجموعۀ مدوّنی بوده به شکل کتاب، و إلّا چند آیۀ متفرّقه میزان صحّت و سقم تمام مطالب دینی نمی‌شود. و اگر کسی بگوید چنین کتابی در زمان رسول خداصنبوده و بعداً بوجود آمده، یعنی پس از وفات آن حضرت بدست علی÷و یا بدست عثمان مدوّن شده، تمام این آیات قرآن را تکذیب کرده و چنین کسی را نمی‌توان مسلمان نامید. آری تفرقه و نفاق ریشۀ اسلام را متزلزل کرده و آبرو و حیثیّت مسلمین و کتاب إلهی آنان را برده و خودشان بدست خود احادیث ضدّ قرآنی جعل کردند و گویا خواسته‌اند که لطمه باعتبار قرآن بزنند، اگرچه خدا فرموده:

﴿يُرِيدُونَ لِيُطۡفِ‍ُٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَٱللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِۦ ...[الصف: ۸].

ملاحظه کنید دو فرقۀ شیعه و سنّی آمدند هریک برای اعتبار خود و کوبیدن طرف اخباری جعل کردند ضدّ تمام آن آیاتی که فوقاً ذکر شد و اصل مدرک اسلام و سند شریعت خود قرآن را تضعیف کردند. یکی خبری جعل کرد که پس از رسول خداص، علی÷خانه نشست و قرآن را جمع کرد و بشکل کتاب نموده، و قرآنی را که خدا برای هدایت جهانیان نازل فرموده نزد خود در صندوقی مقفل گذاشت و آن را نزد وصی خود امام حسن÷مخفی کرد و مسلمین را از فیض قرآن محروم کرد. باید گفت: راوی این خبر به خدا و اسلام و قرآن عقیده نداشته زیرا علی÷در زمان خلافت خود در بالای منبر همین قرآن معمولی را حجت و امام دانسته و در خطبۀ ۱۳۳ نهج‌البلاغه وسایر خطب خود مردم را به آن ترغیب کرده، و خود از قرآن مخفی نام نبرده به اضافه حق تعالی مکرر در قرآن فرموده: ‌ای مسلمین قرآن بسوی شما و برای شما نازل شده مانند آیۀ ۱۷۴ سورۀ نساء:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَكُم بُرۡهَٰنٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ نُورٗا مُّبِينٗا ١٧٤و در سورۀ بقره آیۀ ۱۳۶ فرموده:

﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡنَا[البقرة: ۱۳۶].

و در آیۀ ۱۸۵ فرموده:

﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ فِيهِ ٱلۡقُرۡءَانُ هُدٗى لِّلنَّاسِ[البقرة: ۱۸۵].

و در سورۀ زمر آیۀ ۴۱ فرموده: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ لِلنَّاسِ[الزمر: ۴۱].

باید گفت نعوذ بالله تمام این آیات دروغ است، زیرا زمان رسول خداصکتابی نبوده، و پس از رسول خداصهم کتابی در صندوقی مقفّل شده و مردم مسلمین همه بی‌کتاب بودند تا علی÷پس از مدّتی آمده چنین و چنان کرده.

و از آن طرف سنّیان برای بالا بردن خلفاء و جعل فضیلت برای ایشان آمدند اخباری جعل کردند که جمع‌کنندۀ قرآن پس از رسول خداصابوبکر بود و او بود که چنین خدمتی به جامعۀ مسلمین نمود و آنان را از بی‌کتابی نجات داد، و در بعضی از اخبار دیگرشان جامع قرآن خلیفۀ دوم عمر بود و در بعضی از اخبار دیگر جامع قرآن عثمان بوده، آقای خوئی و هم سیوطی در کتاب «البیان» و «الاتقان» این اخبار را ذکر کرده‌اند، ولی آقای خوئی می‌گوید این اخبار؛ اخبار آحاد و تماماً بی‌اعتبار است و گویا دست دشمن اسلام در کار بوده و اینان متوجه نشده‌اند. آقای خوئی در ص ۱۷۱ کتاب «البیان» می‌گوید نسبت‌دادن جمع قرآن به هریک از خلفا امر موهومی است که مخالف است با کتاب خدا و سنت رسولصو عقل و اجماع مسلمین.

دلیل سوم: فصاحت و بلاغت و شیرینی و دل‌نشینی قرآن محرّک آن بوده که اصحاب رسولصآن را جمع کنند، عربی که اشعار و خطب فصیح جاهلیّت را جمع می‌کرده، چگونه ممکن است قرآنی را که هر فصیح و بلیغی را عاجز کرده بود جمع نکند، و حال آنکه تمام عرب دلباختۀ آن بودند، مؤمن عرب برای ایمانش و کافر عرب برای معارضه و آوردن مثل آیاتش.

دلیل چهارم: زعامت و سلطنت رسول خداصو میل و رغبت او به قرآن، و حفظ و نوشتن آن. اگر سلطان قومی به چیزی متمایل شد، تمام ملّتش به آن رغبت پیدا می‌کنند، خصوصاً سلطنتی که عنوان دینی نیز داشته باشد، در این صورت مردم برای طلب‌دنیا و دین به قرآن راغب بودند و حافظ قرآن مانند استاد دانشگاه مقامی داشت که برای هرکس مورد رغبت است. و اگر نباشد مگر همین علل برای تدوین قرآن در زمان رسول خداص، کافی خواهد بود.

دلیل پنجم: اجرها و ثواب‌ها و بهره‌هائیکه برای قرآن ذکر شده، رسول خداصبرای قرائت و حفظ و جمع و کتابت آن چقدر بیانات دارد، شیخ صدوق در «جامع الاخبار» روایت کرده از رسول خداصکه فرمود: «یا سلمان لیس شيء بعد تعلیم العلم أحب إلی الله تعالی من قرأة القرآن». و نیز فرمود: «فضل القرآن علی سائر الکلام کفضل الله علی خلقه». و فرمود: «القرآن أفضل کل شيء دون الله». و فرمود: «من أعطاه الله القرآن فرآي أن أحدا أُعطي شیئا أفضل مما أعطي فقد صغَّر عظیما وعظَّم صغیرا». و فرمود: «إقرؤا القرآن واستظهروه فإن الله تعالی لا یُعَذَّبُ قلبا وعی القرآن». یعنی: «قرائت قرآن کنید و آن را تکیه‌گاه خود قرار دهید زیرا خدایتعالی عذاب نمی‌کند دلیرا که ظرف قرآن باشد». و فرمود: روز قیامت بقاری قرآن گفته شود «اِقرأ وارقأ»یعنی: از آیات قرآن بخوان و بالا برو. زیرا درجات بهشت به مقدار شمارۀ آیات قرآن است که بهر آیه درجه‌ای عنایت می‌شود، و هزاران حدیث دیگر که مقداری از آن را از نهج‌البلاغه نقل خواهیم کرد و لذا حفظ و جمع قرآن مورد رغبت جوانان بود. آقای خوئی در ص ۱۶۵ کتاب «البیان» بسند صحیح نقل کرده از عبدالله بن عمر که گفت جمع کردم قرآن را و هر شب می‌خواندم، خبر من به رسول خداصرسید، فرمود: قرآن را ماهی یک مرتبه ختم کن. و برای اصحاب رسول خداصجمع قرآن و قرائت آن یکی از بزرگترین عبادت‌ها بود، چنانکه کلیب اسدی گوید: آنقدر صدای زمزمه و ضجّه قاریان قرآن در مسجد رسول خدا بلند بود که علی÷می‌فرمود: «طوبی لهؤلاء»یعنی؛ خوشا به حال این قوم! و رسول خداصچون کثرت ضجه قاریان را بتلاوت قرآن دید، أمر نمود که؛ صداهای خود را کوتاه کنید تا یکدیگر را به غلط نیفکنید.

دلیل ششم: اجماع أمّت بر اینکه قرآن متواتر است و اگر بگوئیم قرآن پس از رسول خداصجمع و مدوّن شده بدست دو نفر، برخلاف اجماع سخن گفته‌ایم و این باطل است. پس چنانکه ذکر شد عدۀ زیادی در حضور رسول خداصو در محضر صدها نفر از اصحاب او این قرآن را جمع و مدوّن و نشر نموده‌اند، و در زمان رسول خداصو خلفای پس از او هرکس قرآن را نوشته بنظارت و تأیید سایر اصحاب بوده و خصوصاً امیرالمؤمنین÷و خانواده و اصحاب او نیز در آن نظارت داشته‌اند و اکثر اصحاب حضرت امیر÷قاریان قرآن بوده‌اند و لذا قرآن از کم و زیاد مصون مانده است، چنانچه در فصل ۱۷ بیان خواهد شد.