هر گمراهی از بیاطلاعی از قرآن است
حق تعالی در سورۀ اعراف آیۀ ۱۴۶ فرموده:
﴿وَإِن يَرَوۡاْ كُلَّ ءَايَةٖ لَّا يُؤۡمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوۡاْ سَبِيلَ ٱلرُّشۡدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلٗا وَإِن يَرَوۡاْ سَبِيلَ ٱلۡغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلٗاۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَا﴾[الأعراف: ۱۴۶].
«و اگر هر آیهای را ببینند به آن ایمان نیاورند و اگر راه رشد و سعادت را ببینند برای خود آن را راه نمیگیرند و اگر راه ضلالت را ببینند آن را برای خود راه میگیرند، این گمراهی برای این است که به آیات ما تکذیب کرده و از آن غافلند».
پس خدا گمراهی را در اعراض از قرآن و غفلت از آن دانسته، زمان ما هر فرقه از فرق مسلمین بنام مذهب و بزرگان مذهب، قصّه و معجزات و خوابها و کرامات تراشیده و معرفت بزرگان دین و مذهب را واجبتر از خود دین میدانند، از اسلام بیخبر و از بزرگان آن مدّاحی و نوحهسرائی میکنند، اینان معرفت متدیّنین را کافی از شناخت دین میدانند و بلکه از خود دین بیزارند. چرا اینطور شده، جواب این است که از آیات قرآن بیخبرند، اینان نمیدانند متدیّنشناسی غیر از دینشناسی است، هزار سال است بر سر خلافت این و آن نزاع دارند، أمّا دین این و آن چه بوده نمیدانند! باید به ایشان فهمانید اظهار ارادت به متدیّنین صدر اسلام کافی از شناخت اسلام نیست و شناخت واسلام به شناخت قرآن و اطّلاع کامل از آن است و إلّا اثبات خلافت برای کسیکه فعلاً در دنیا نیست و هزار سال قبل بوده، چه فائده دارد.
در مقدمۀ تفسیر صافی روایت کرده از رسول خداصکه فرمود: «القران هدی من الضلالة، وتبیان من العمی، واستقالة من العثرة، ونور من الظلمة، وضیاء من الأحداث، وعصمة من الهلکة، ورشد من الغوایة، وبیان من الفتن، وبلاغ من الدنیا إلی الآخره، وفیه کمال دینکم، وما عدل أحد من القرآن إلا إلی النار». یعنی: «قرآن رهنمای از گمراهی، و بیان نجات از کوری، و دستگیر از لغزش، نور از ظلمت و نگهدارندۀ از هلاکت، و نجات از گمراهی، و بیان فرار از فتنهها، و زاد و توشۀ راه آخرتست، و در آن کمال دین شما است، و هیچ کس از قرآن سرپیچی نکرد مگر به سوی آتش رهسپار شد».
آیا نفاق و شقاق گمراهی و لغزش و فتنه نیست؟! اگر هست پس باید به دستور رسول خداصبواسطۀ قرآن از اینها نجات یافت، مسلّما دستور رسول خداصبرای أمّت او حجّت است.