بخش دوم- معنوی:
بخش معنوی است و مقصود از آن اینست که مسلمانان عموماً احساس مسؤلیت مشترک کنند و هریکی خود را ضامن دیگری بداند، در راه تعلیم و ترقی معارف اسلامی و به خاطر فوز و فلاح دارین انسانی یک دیگر خود را نصیحت و راهنمائی نموده و مساعی مشترک بخرچ دهند.
چنانچه قرآن کریم به این نوع تضامن نام خوب و جالبی داده است که انسان را مجذوب و مجلوب میگرداند و و وادار میسازد که آن را عملی کند، مثلاً به این عمل عنوان «امر معروف و نهی از منکر» یعنی عنوان: دلالت به کارهای خیر و منع از بدی را داده است و این عنوانیست که هر انسان با شعور و با احساس و با ایمان با ادراک را به تطبیق آن جذب مینماید. دین اسلام این تضامن را فریضۀ لازمی هر مسلمان دانسته و آن را عین دین قرار داده است، چنانچه در حدیث شریف آمده: «الدین النصیحة»(متفق علیه). یعنی دین نصیحت و خیرخواهی است.
در روایت ترمذی چنین ذکر شده است «عن أبي هریرة قال: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: الدّينُ النّصيحة ثَلاثَ مِرَارٍ قَالُوا: یَا رَسُولُ اللهِ لِمن؟ قالَ للهِ وَلِکتابهِ وَلائمةِ المُسلِمِینَ وَعَامتِهِم»سنن ترمذی: کتاب البر والصلة، باب ماجاء في النصیحة. در روایت ابوداود لفظ (ورسوله) نیز آمده است. علامه خطابی که ازجملهء شارحین حدیث است میفرماید:
معنی نصیحت: ارادۀ خیر برای منصوح است.
مقصود از نصیحت «لله» اعتقاد بر وحدانیت الله، و اخلاص نیت در عبادت است.
مقصود از نصیحت کتابُ الله : ایمان به کتاب و عمل صالح موافق به کتاب الله است.
مقصود از نصیحت رسول : تصدیق به نبوت رسول، عمل به اوامر او، و باز استادن از منهیات او است.
مقصود از نصیحت ائمة المؤمنین : اطاعت در معروف و عدم خروج بالسیف (حسب قواعد شرع) است.
منظور از نصیحت عامهء مسلمین : دلالت به سوی خیر و فلاح ایشان است. ابوداود، کتاب الأدب.
قرآنکریم درباره چنین میفرماید:
﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٤﴾[آل عمران: ۱۰۴].
یعنی «هرآئینه از شما باید جمعیتی باشد که به راه خیر دعوت نمایند، به کار نیکو امر کنند و از کارهای زشت و ناروا منع نمایند و این گروه مردم رستگارانند».
در آیهء فوق به فلاح و رستگاری مسلمانان اشاره شده است، و آن عبارت از: دعوت به حق و مبارزه با فساد است، همواره در میان مسلمانان باید امتی باشند که این دو وظیفۀ بزرگ اجتماعی را انجام دهند:
مردم را به نیکیها دعوت کنند، و از بدیها بازدارند.
سوال:
در اینجا چنین سوال مطرح میشود که معروف و مشهور است که امر به معروف و نهی از منکر فرض کفایی است نه فرض عین.
و نیز از آیهء ﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ﴾معلوم میشود که (مِن) برای تبعیض است یعنی بر بعض امت حکم است نه بر همۀ امت.
جواب:
۱- رأی جمهور علماء در رابطه به امر به معروف: بنا بر رأی جمهور علماء امر به معروف و نهی از منکر فرض کفائی است، ولی در بعضی حالات بر افراد و اشخاص فرض عین میگردد:
أ- وقتیکه برعمل منکرغیر از آن اشخاص دیگری نداند.
ب- وقتیکه بر تغیّیر منکر غیر آن اشخاص دیگرها قدرت نداشته باشند، پس بر آن اشخاص فرض عین است.
۲- از نصوص فوق و دیگر آیات قرآن عظیم الشأن که در رابطه به موضوع دعوت تأکید میکند چنین استفاده میشود که امر به معروف «دعوت به حق» نهی از منکر «مبارزه با فساد» دو مرحله دارد:
مرحلهء فردی، مرحلهء اجتماعی.