مراحل دعوت
۱- مرحلهء فردی.
۲- مرحلهء اجتماعی.
که هر شخص مؤظف است به تنهائی ناظر اعمال دیگران باشد، امر به معروف و نهی از منکر کند، چنانچه بخش از آیات قرآن کریم و احادیث به این مفهوم تأکید میکند.
درسورهء «والعصر» میفرماید:
الف: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ...﴾یعنی «به شهادت عصر و زمان همهء مردم در زیانند جز آنان که ایمان و عمل صالح دارند و دعوت به حق و توصیه به صبر میکنند».
ب: مفهوم حدیث است پیامبر جمیفرماید: یک فرد گنهگار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد به سوراخکردن موضعی که در آن نشسته است بپردازد، (و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید که من در سهم خود تصرف میکنم) اگر دیگران او را از این عمل خطرناک بازندارند طولی نمیکشد که آب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده و یکباره همگی در دریا غرق میشوند. نصّ حدیث چنین است :
«عَنِ النَعمَانُ بن بَشیرٍ قَالَ: قَالَ رَسُول الله صلی الله علیه وسلم مَثل القائمِ فِي حُدُودِ اللهِ وَالوَاقِع فِیهَا کَمَثلِ قومٍ استهمّوا عَلی سَفیِنةٍ فَصَار بعضهم اعلاها وبعضهُم اسفلها فکان الذي في اسفلها اذا استقوا من المآء مروا علی من فوقهم فقالوا لوانّا خرقنا في نصیبنا خرقاً ولم نؤذي من فوقنا، فإن ترکوهم وما اراد وأهلکوا جمیعاً وإن اخذوا علی أیدیهم نجوا ونجوا جمیعاً»روایت کرده است بخاری لفظ از ترمذی است.
پیامبر جبا این مثال جالب عقلی و منطقیبودن وظیفهء امر به معروف و نهی منکر را مُجسم ساخته و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشتهاست قرار داده است، با دقّت به مفهوم حدیث فوق، و با توجه به پیوندهای اجتماعی بشر و اینکه هیچ کاری بدی در اجتماع انسانی در نقطهء خاصی محدود نمیشود، بلکه هرچه باشد همانند آتشی نفط و باروت ممکن است به نقاط دیگر سرایت کند، عقلی و ضروریبودن این دو وظیفه مشخص میشود.
ج: در روایت دیگری پیامبر جمیفرماید: هرکس از شما کار خلاف و نامشروعی را ببیند باید آن را با دست خود منع کند، اگر با دست نتوانست با زبان منع کند، و اگر با زبان نتوانست، در دل آن را بد بداند، و این کمترین درجهء ایمان است.
نصّ حدیث چنین است:
«عن أبي سعید الخدري قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول: من رأی منکم منکراً فلیُغیِّرهُ بیدهِ فإن لم یستطع فبلسانهِ، فإن لم یستطع فبقلبهِ وذَلك أَضعفُ الایمان». رواه مسلم في صحیحه، والترمذی في سننه والنسائی.
در حدیث فوق پیامبر جامر به معروف و نهی از منکر را بر هر فرد امت (اعم از حاکم و محکوم و متوسط) لازم گردانیده است.
بناءً عدۀ از شارحین حدیث فوق را چنین توجیه کردند:
بخش اول: فرمان (تغیّیر توسط دست) خطاب برای امراء و حکام و قدرتمندان مسلمان است.
بخش دوم: فرمان (تغیّیر توسط زبان) خطاب برای طبقهء متوسط مسلمانها مثل: علماء، دانشمندان، خطباء و واعظین اسلامی و قلم به دستان مسلمان است.
بخش سوم: فرمان (کراهت به قلب) خطاب برای عام مسلمانها است.
د: در حدیث دیگری که اصحاب سنن روایت میکنند:
نصّ حدیث چنین است:
«عن جریر بن عبد الله قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول: ما من رجلٍ یکونُ فِي قومٍ یعملُ فیهِم بالمعاصي یقدرون عَلیَ اَن یُغیّرُوا عَلَیهِ وَلاَ یُغیّرُونَ اِلاّ اصابهمُ اللهُ بعقابٍ قبلَ ان یَمُوتُوا». رواه ابوداود وابن ماجه.
یعنی: پیامبر جمیفرماید: اگر در میان قومی یک نفر گناهی انجام دهد و آنها با وجود داشتن قدرت او را از آن گناه بازندارند، پیش از مردن در دنیا عذاب خدا بر همهء آنان مسلط میشود.
که گروه و جماعتی مؤظفاند برای پایاندادن به نابسامانیهای اجتماع دست به دست هم بدهند و با یکدیگر تشریک مساعی کنند.
قسمت اول: وظیفهای عموم مردم است، چون جنبهء فردی دارد طبعاً شعاع آن محدود به توانایی فرد است.
اما قسمت دوم: شکل واجب کفائی را به خود میگیرد و چون جنبهء دستهجمعی دارد و شعاع قدرت آن وسیع است، بناءً از شؤون حکومت اسلامی محسوب میشود.
این دو شکل از مبارزه با فساد و دعوت به سوی حق، از شهکارهای قوانین اسلام محسوب میگردد، و مسألهء تقسیم کار را در چوکات حکومت اسلامی و لزوم تشکیل یک گروه نظارت بر وضع اجتماع را مشخص میسازد.
از آنجا که این بحث از موضوعات مهم قرآن مجید است در طول تاریخ حکومتهای اسلامی به این نام و به نامهای محتسب و احتساب گروهی مؤظف با حکمت و وقار این وظیفه را پیش میبردند و جامعه را به سوی رشد و فلاح رهبری میکردند.
بناءً دانشمندان اسلامی راجع به امر به معروف میفرمایند: امربه معروف و نهی از منکر دو فریضۀ بزرگ الهی است که بقیه فرائض با آنها برپا میشود، و به وسیلۀ این دو راهها امن میگردد، کسب و کار مردم حلال میشود، حقوق افراد تأمین میگردد، و در پرتو آن همۀ کارها برابر میگردد، و در سایۀ آن زمینها آباد و از دشمنان انتقام گرفته میشود.
امروز که در جهان نعرههای آزادی، و شعارهای دموکراسی نواخته میشود، اگرچه اهداف و پسبندهای مختلف و گوناگون دارد که همهگان میدانند.
سوال طوری مطرح میشود که: