۱- معنی شوری:
شوری در لغت: «شَاوَرَهُ فِي الأمِر مُشاورةً، وشِوَاراً طلب رأیهُ فِیهِ»یعنی طلبنمودن رأی و نظر مستشار در موضوع مورد نظر. القاموس المحیط از فیـروز آبادی (۲/٩۳) و معجم الوسیط (ص۴٩٩).
شوری در اصطلاح: «استخراج الرأي بمراجعة البعض الی بعض». المفردات في غریب القرآن، ص ۲٧۰، از راغب اصفهانی.
یعنی: ابراز رأی و نظر به خاطر اقناع یکدیگر.
شوری در همهء اجتماعات اعتدالی قدیم نیز وجود داشته، طوریکه قرآن کریم از مَلِکهء قوم سبا خانم بِلقیس حکایت میکند:
۱- ﴿قَالَتۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَفۡتُونِي فِيٓ أَمۡرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمۡرًا حَتَّىٰ تَشۡهَدُونِ ٣٢﴾[النمل: ۳۲].
(بلقیس به اعضای مجلس شوری خود خطاب نموده) «گفت: ای بزرگان و صاحبنظران! رأی خود را در این کار مهم برای من ابراز دارید که من هیچ کار مهم را بدون حضور و نظر شما انجام ندادهام».
این مجلس مشوره را بلقیس و قتی دایر میکند که نامۀ سرکشاده از طرف نبیُ الله سلیمان÷توسط مسؤل راوبط خارجهاش هُدهُد برایش رسیده است.
۲- و نیز مشرکین مکه و سردمداران کفر از قبایل مختلف و اشرافیان قریش حسب تعامل و قوانینشان جمع شدند، تا در «دَارُ النُدوة» (به اصطلاح روز، اعضای مجلس پارلمانی اهل مکه در محل پارلمانی جمع شدند که دارالندوه نام داشت). در رابطه به سدّ دعوت پیامبرجمشوره نمودند و بر قتل پیامبر آماده شدند:
﴿وَإِذۡ يَمۡكُرُ بِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِيُثۡبِتُوكَ أَوۡ يَقۡتُلُوكَ أَوۡ يُخۡرِجُوكَۚ وَيَمۡكُرُونَ وَيَمۡكُرُ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَيۡرُ ٱلۡمَٰكِرِينَ ٣٠﴾[الأنفال: ۳۰].
یعنی: «(به خاطر بیار) هنگامی را که کافران نقشه میکشیدند که تو را به زندان بیفگنند، یا به قتل بررسانند، و یا «ا ظز مکّه» خارج سازند، آنها چاره میاندیشیدند (و پلان طرح میکردند) و خداوند هم مکر و تدبیر میکرد، و خداوند بهترین چارهجویان و تدبیرکنندگان است».
قابل توجه:
ولی شوری که در قرآن کریم اساسگذاری شده پیامبر جو اصحاب کرام رضوانُ اللهِ علیهم اجمعین در مورد کارهای اجرائی و شناسائی موضوعات و دیگر مهماتی که عملی کردند، نظیر آن نه در عُصور گذشته سراغ میشود ونه در افکار و عقـاید عصر حاضر، به خاطر که شوری در اسلام به حیث یک قاعده از قواعد ضروری، و از صفات لازمهای مسلمانها قرار داده شده است. چنانچه میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ﴾
[الشوری:۳۸].
یعنی: «کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا میدارند و کارهایشان به صورت مشوره در میان آنها است و آنچه به آنها روزی دادهایم خرچ میکنند».
راجع به مفهوم آیهء فوق علماء و مفسرین چنین میفرمایند:
علامه قرطبی در تفسیر معروف (الجامع لأحکام القرآن) از ابن عطیه نقل میکند که شوری از قواعد شریعت است آنکه شوری باعلماء و دانشمندان نکند عزلش واجب است.
عبدالقادر عوده از دانشمندان اسلامی میگوید:
«شوری از صفات مُمیّزهء مسلمانها است به خاطری که در قرآن با نماز و انفاق برابر ذکرشده:
﴿وَٱلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ ٣٨﴾[الشوری: ۳۸].
«و نتیجهء استجابت لِله را بیان نموده است که آن: ادای نماز، شوری، انفاق فی سبیل الله است، وقتی که شوری جزء ایمان باشد مردم که شوری را ترک کنند ایمانشان کامل نیست».
از دانشمندان اسلامی راجع به محاسن شوری چنین نقل شده است: «مَا نَدِمَ مَن اِستَشَارَ، وَلاَ خَابَ مَن اِستَخَارَ» یعنی: نادم نمیشود آنکه مشوره کند، ناکام نمیشود آنکه استخاره کند.
در اینجا ماضی به مضارع ترجمه شده به خاطریکه قانون نحویست ماضی در صدر کلام به مضارع تعبیر میشود، چنانچه در آیۀ ﴿أَتَىٰٓ أَمۡرُ ٱللَّهِ فَلَا تَسۡتَعۡجِلُوهُۚ﴾وارد شده است.
استخاره: یعنی طلب خیرکردن از خدا در آن موارد که انسان آیندۀ آن کار را تحلیل و بررسی دقیق کرده نمیتواند.
دعای استخاره و طریقۀ آن در حدیث نبوی ذکر شده مراجعه شود.