نقش دین در جامعه

فهرست کتاب

تخصص شرط هرچیز سوای اسلام؟

تخصص شرط هرچیز سوای اسلام؟

در اصطلاح علمی و معاصر روز تخصص و ژرف‌نگری و عمیق‌اندیشی و فهم کامل شرط اولیۀ هر گوینده و کننده در همۀ بخش‌های علمی است.

با تأسف که در عمل از این قاعدۀ مسلم و ضروری بخش علوم اسلامی را مستثنی کردند، مستثنی‌کننده‌گان دو گروه‌اند:

گروهی اول شماغ به سران مخلصین به علم و عرفان، ولی کم‌علم و نادان و محتاجان لقمۀ نان‌اند که اسلام را در انظار و افکار عامه به اجرای چند عمل خرافی و رسومات جاهلی خلاصه کردند، خصوص در قلب کشور و در عاصمۀ دولت در میان روشن‌فکران و تحصیل‌کردگان عصری.

و این افراد عبارت‌اند از آن احبار و رهبان جاگیردار و میراثی که نه علم اطرافی دارند و نه تخصص مسلکی و نه سند (شهادت‌نامۀ) رسمی.

وظیفۀ آن‌ها به جز قرآن‌فروشی و به دست‌آوردن لقمۀ نان چیزی دیگری نیست.

گروهی دومی متخصصین حرفوی و قلم به دستان علوم و فنون عصری‌اند که نه از اسلام چیزی آموختند و نه چیز می‌داند و نه اخلاص به گفته‌های خود در بخش اسلام دارند.

از گروهی اول روی علل و انگیزه‌های که ذکر شد گیله‌ئی نیست، به خاطری که معذوراند.

اما انتقاد و گیله از گروهی دوم داریم به خاطری که خود را متخصص حساب می‌کنند و در بخش تخصص خویش به هیچکسی اجازه نمی‌دهند، ولی جسورانه و گستاخانه در علوم شرعی و مسایل فقهی تحلیل، تبصیره و توجیه و تفسیر می‌کنند که اصلاً به قرآن و حدیث ارتباطی ندارد. اگر یقین ندارید، به میزهای گرد در رادیوهای بی‌بی‌سی و دیگر رسانه‌های خبری گوش و در مجلس‌های محلی و ملی فکر کنید. این افراد در مواردی فتوا هم صادر می‌کنند، اظهارات مدیر مسؤل جریدۀ وزارت زنان که سر و صداها را به سطح ستر محکمه بلند کرد از همین قبیل بود.

طبق همان مقولۀ مشهور (مفتی هرچه که به دهنت آمد و گفتی) در حال که چنین بلندپروازی‌ها در هر فکر و نظر و قانونی دیگر امکان دارد، به خاطر که فکر و نظر بشر و نویشۀ مخلوق است. اما در کلام خدا و حدیث پیامبر به غیر علم گفتن و تفسیرکردن ضلالت و گمراهی است. چنانکه حدیث ترمذی را در بحث اختیار و اکراه نقل نمودیم که پیغمبر اکرم می‌فرماید: شخصی که قرآن را به رأی خود تفسیر می‌کند جای خود را از آتش دوزخ بگیرد. (یعنی می‌گیرد).

دلیل گروهی دوم جسورانه این است که اگر ما در بخش شرعیات تخصص نداریم، ولی باسواد هستیم از اخبارات و مجلات آموختم. به جواب‌شان می‌گویم:

مشکل هم همین است که منبع علم شما از اخبار و مجله بالاتر به اسناد دینی که سماع و قراءت عِند الشیخ است نمی‌رسد، به همین خاطر گفته‌هایتان در بخش دین بی‌اعتبار و فتواهایتان مضحکه‌آور است.

به دلیل اینکه در علوم شرعی، سند شرعی جزء دین است. چنانچه امام ترمذی در کتاب العلل رویت می‌‌کند:

«قَالَ عَبدُ الله ِبن المُباََرَك: اَلاِسناَدُ مِنَ الدِین، لَولاَ الاِسنَادُ لَقَالَ مَن شَآءَ مَا شَآءَ، فَإذَا قِیلَ لَهُ مَن حَدّثَكَ؟ بقی» اي بقی حیران ساکتاً. ترمذی ج ۵/ ۶٩۵.

یعنی: فرمود عبدالله بن المبارک: سند جزء دین است، اگر سند (شرعی) نمی‌بود می‌گفت هرکس آنچه را که می‌خواست، وقتی گفته شود برای او (اشخاص بی‌اسناد) کدام شخص برای تو (این) حدیث را گفته؟ حیران می‌ماند.

توجه: اسناد: یعنی سندی آن سلسلۀ از روایات علوم شرعی که از نقل‌کننده تا گویندۀ اول یعنی پیامبر اسلام جمی‌رساند.