۱- اسلام آئین تحمیلی نیست
چون اسلام دین جامع و آئین همهگانی است، و در همۀ بخشهای زندگی هدایات مشخص و برنامههای معین دارد، در دعوت و دفاع و نظامی هم قوانینی دارد که اگر مسلمانها عمل کنند اصلاً به ذلت و خواری مواجه نمیشوند.
و ازجمله همین برنامهها غزوات و جهاد است:
و آنهای که میخواهند روحیۀ عاقلانه اندیشی، و فکر آزادنگری را در اسلام تحت سوال قرار دهند به تحریف واقعیتها، به مجاهدات و جنگهای اسلامی متشبث میشوند، درحالی که اگر جنگهای اسلامی را بررسی شود آشکار میگردد که قسمتی از این جنگها جنبۀ دفاعی داشته و قسمت دیگری جنبۀ جهاد ابتدایی داشته است.
اصلاً به هدف کشورکشائی و اجبار افراد به آئین اسلام نبوده، بلکه به خاطر واژگونکردن نظامهای طاغوتی و ظالمانه و غلط و اجازهیافتن مردم برای مطالعۀ آزاد دربارۀ اسلام و شیوههای زندگی اجتماعی بوده است.
اما سوال این که در کدام موارد اسلام به قدوت نطامی توسل میجسته است؟ نظرات، توجیهات، و تعلیلت علماء دین و مفتیان شرع متین متفاوت است، اما بخشی از نظرات اگر خلاصه و جمعبندی شود، میتوان گفت که اسلام در سه مورد به قدرت نطامی توسل میجسته است:
۱- در برابری کفار محارب و مهاجم.
۲- در برابری کسانیکه سدّ دعوت شدند.
۳- در برابری شرک و بتپرستی.
و هریکی از این موارد دلایل معقول و قانعکننده دارد به شرط که روحیۀ قناعتپذیری باشد:
۱- جهاد علیه دشمنان محارب و مهاجم و یا در برابر آنهای که نقشۀ نابودی اسلام و حمله به مسلمانان را میکشند، با همچو کسان دستور جهاد دفاعی و توسل به قدرت نظامی داده شده است، شاید جنگهای زمان پیامبر ج بیشتر از همین قبیل باشد، مثال: غزوۀ احد، احزاب، حنین و موته و تبوک را میتوان نام برد.
۲- در برابری کسانی که سدّ دعوت شدند زیرا هر آئینی الهی در زمان خود حق دارد به طور آزادانه و منطیقی خود را معرفی کند و اگر کسانی مانع این واقعیت شوند میتواند با توسل به زور حق را به دست آورد.
زیرا پیامبر جکسانی را که دعوت به اسلام دادند در بخش نامۀ مبارکشان چنین است: «أسلم تسلیم» اسلام بیار تا سالم بمانی. به این معنی که دعوت اسلامی اصلاً به مفهوم اشغالگر و کشورکشایی مروج امروز نبوده و نیست.
۳- در برابری شرک و بُتپرستی: به خاطر محو آثار شرک و بُتپرستی زیرا از نظر اسلام بُتپرستی اصلاً دین و آئین نیست بلکه بیشتر از خرافات در بُتپرستی چیزی دیگری سراغ نمیشود.
بناءً از نظر اسلام نباید اجازه داده شود تا جمعی در یک مسیر صددرصد خرافی و غلط مصروف و به سقوط کشانده شوند، لذا اسلام بتپرستان را از راه تبلیغ به سوی توحید و یکتاپرستی دعوت نمود و آنجا که مقاومت کردند متوسل به قوۀ نظامی گردیده، بُت و بُتخانهها را درهم کوبد و از هرگونه تظاهری به نام بت و بتپرستی جلوگیری کرد تا این بیماری روحی و فکری و این عقیدۀ شیطانی و خرافی به کلی رشهکن گردد، فرمود: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ﴾[البقرة: ۱٩۳]. «کارزار با مشرکین را ادامه دهید تا آنکه شرک از روی زمین ریشهکن شود».
اگرچه علامه ابن قیم به این نظر است که از بتپرستان جزیرةُ العرب جزیه قبول نشده، زیرا که حکم جزیه تا آن وقت نازل نشده بود.