اسلام دین تحمّل و بردباری
تحمّل و بردباری و اخوت و درگذری دو موضوع پسندیدۀ است که چهرۀ واقعی اسلام و مسلمانها را در معرض نمایش قرار میدهد. اسلام به عنوان یک مذهب، مسلمانها به عنوان یک جامعه دایماً این دو پدیده را در جوهر و طبیعت خویش داشتند و دارند. (با تأسف که امروز در جنگ روانی با ِضد این دو اِلفی شدند) چنانکه متن قرآن کریم و دیگر نصوص شرعی شاهد این مدعی است، تحمّل و بردبای را در ارتباط با اجانب و اقارب هدایت میدهد.
راجع به اقارب میفرماید:
۱- ﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِۖ﴾
[آلعمران:۱۵٩].
«از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان نرمش نمودی. و اگر دُرشتخوی و سنگدل میبودی از پیرامون تو پراکنده میشدند. پس از آنان درگذر و برایشان طلب آموزش نما و در کارها با آنان مشوره کن».
راجع به دشمنان میفرماید:
۲- ﴿لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَلَمۡ يُخۡرِجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَيۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ ٨﴾[الممتحنة: ۸].
«خداوند شما را بازنمیدارد از این که نیکی و بخشش بکنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیدهاند و از شهر و دیارتان شما را بیرون نراندهاند. خداوند نیکوکاران را دوست دارد».
۳- نمونۀ تحمل و بردبار و عدالت را میتوان در میثاق مدینه بررسی کرد که پیامبر جبعد از تشرفآوری در مدینۀ طیبه، به خاطر تأمین امنیت و تشکیل نظام سیاسی در میان باشندگان آن اعم از اعراب و قبایل یهود و مسلمانها پیمانی را توشیح نمود که کیان خلافت اسلامی در آن نهاده شد.
د/ اکرم ضیاء العمری در جلد اول (السیرة النبویة الصحیحة) ۴٧ بنود آن را ذکر نموده است و هر بند مشتمل بر قواعد و ضوابط خاصی است که در تاریخ طبری و دیگر کتب سیرت درج است.
بعضی بنود آن میثاق که نمایانگر تحمّل و بردباری و عدالت است قرار ذیل است.
أ- بند (۱۶) یهودان که از ما پیروی میکنند از کمک (ما) و از مساوات (با ما) برخوردارند. بر او ظلم نمیشود و با دشمنانش کمک نمیگردد.
ب- بند (۲۳) وقتی که در مورد امری بین شما اختلاف واقع گردد آن کار باید به الله سبحانه وتعالی و محمد جراجع شود.
ج- بند (۲۴) یهودان تا زمان که در پهلوی مؤمنان به جنگ بپردازند در مصارف جنگ سهم میگیرند.
هـ- بند (۳٧) یهود مصارف خود را به عهده میگیرند و مسلمانان مصارف خود را متحمل میشوند. هریکی باید دیگری را در مقابل کسی که بر مردم (شامل) این سند حمله میکند یاری نماید. آنها باید برای توصیه و مشورۀ متقابل را بجویند، و نیکوکاری سدی است در مقابل گناهکاران.
و- بند (۳٩) یثرب برای مردم (شامل) این سند جای امن و امان است.
۴- حتی وقت که یهود در عهد خود با پیامبر خیانت کردند، و به ترور پیامبر اقدام نمودند، اسلام از تحمل و بردباری با ایشان کار گرفت، پیامبر جصرف به جلا وطنی بنو نظیر اکتفا کرد، و اقدام به قتل و اذیت دیگر نهنمود، در واقع این عمل آنها بغاوت علیه نظام حاکم و اخلال امنیت عامه پنداشته میشد.
۵- اعلان عفو عمومی حین فتح مکه راجع به سرسختترین دشمنان اسلام، نبوت، مؤمنین، بیانگر تحمل و بردباری شامخ اسلام و مسلمانها است که به تفصیل بیشتر نیازندارد.
۶- پس از فتح بیت المقدس در عهد خلافت عمرستحمل و بردباری و عدالتی که با نصارای شد بیانگر روحیۀ جهانبینی اسلامی است.
عمرسدر پیمان منعقده با «سوف رونیوس»به رئیس قبیله اطمنان داده شد که سلامت مسیحیان تضمین میشود.
کلیساهای آنها خراب نشده و به اماکن دیگر تبدیل نگردید.
حتی که عمرسدر بستر وفات به مسلمانان وصیت کرد که با همسایگان غیر مسلمان محترمانه برخورد کنند.
٧- بردباری مسلمانان در جریان «صلح حدیبیه» بیش از هر زمان دیگر ظاهر شده است، میدانیم که مردم جاهل مکه چگونه با پیامبر اسلام و پیروانش برخورد کردند و حتی ایشان را از انجام اعمال صالح حج منع نمودند.
رؤسای متکبر مکه در جریان پیمان صلح حدیبیه عباراتی از این پیمان را که بر توحید خدا و نبوت پیامبر اسلام دلالت داشت حذف کردند. بسیاری از مسلمانها از این برخورد مشرکین برآشفتند و از پیامبر خواستند از امضای پیمان خودداری کند، اما پیامبر جتقاضای آنها را نپذیرفت و پیمان صلح حدیبیه را امضاء کرد. این عمل پیامبر جتنها یک اقدام دیپلماتیک و هوشیارانه نبود، بلکه نشانگر بالاترین درجۀ بردوباری و اعتدال در عمل با دشمنان بود. به همین خاطر دو سال بعد در نتیجۀ امضاءاین پیمان پیامبرجهمراه مسلمانها بدون مقاومت مردم وارد مکه شدند، سرانجام مشرکین اسلام را پذرفتند.
۸- اسلام با محکومکردن تعصبات عشیرۀ که باعث افراطگرایی و حذف اعتدال و بردباری در جامعه بود، خاتمه داد. و یگی از دستآوردهای مهم نظام اسلام اتحاد قبایل عرب با یکدیگر بود. چنانکه میفرماید:
﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡكُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ إِذۡ كُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِكُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا﴾[آل عمران: ۱۰۳].
«و همگی به رشتۀ (ناگسستنی قرآن) خدا چنگ بزنید و پراگنده نشوید و نعمت را بر خود به یاد آورید و خدا میان دلهایتان (انس و الفت برقرار و آنها رابه هم) پیوند داد، پس (در پرتوی نعمت او برای هم) برادران شدید».
٩- اسلام نسبت به مسلمانان (پیام محمد ج) سختگیر نبود، هرشخصی که توحید و یکتایی خداوند و نبوت محمد جرا پذیرفت و اقرار کرد مسلمان تلقی میشود. به همین دلیل امروز به صورت تحتُ اللفظی ملیونها (بیش ازیک ملیارد) مسلمان بدون عمل به تعالیم اسلامی، مسلمان شناخته میشوند. به خاطر که به توحید و رسالت شهادت دادند.
و این تحمل و بردباری در هیچ مکتب فکر و گرایش سراغ نمیگردد. بلکه شما نظراتی را تجربه و افکاری را پشت سر گذاشتید که به هیچ صورت به تعهد زبانی اکتفا نمیکرد، به اندک بیاعتمادی و سوی تفاهم محکوم به اعدام میکردند. این یک واقعیت تاریخی است که همه به یاد دارند، و غرض از تاریخ هم همین این است که انسان از گذشتهها پند بگیرد، و سلبیات گذشته را محکوم کند، و إلاّ دفاع از ظلم، ظلم است، و دفاع از زشتهای گذشته زشتر است. و پندنگرفتن از تاریخ عین بیسوادی است، و تاریخ بزرگترین معلم است.
۱۰- یکی از نویسندهگان غربی به نام (برجا) در کتاب «جنگهای سلبی» در ص ۱۲۰، از زبان یکی از مسیحیانی که خود در جنگ بیت المقدس و فتح آن به دست صلاح الدین ایوبی حضور داشته چنین نقل میکند:
«مسلمانانی که ما پدران، فرزندان و زنان آنان را به بدترین شیوه کشته بودیم، و اموال آنها را مصادره کرده و آنها را از خانههایشان با دست خالی بیرون رانده بودیم، غذا دادند، هنگامی که ما در سرزمین آنها اسیر بودیم و زیرسلطۀ آنان قرار داشتیم، با ما نیکی کردند، بدیهای ما را به نیکی پاسخ دادند، ما را که از گرسنگی در حال مردن بودیم، غذا دادند، و با احسان و نیکی فراوان خود، ما را شرمنده کردند!... و اگر چیزی از دست میدادیم، بیدرنگ آن را به ما برمیگرداندند!».
این واقعیتگوییها وقتی صورت میگیرد که سلطان صلاح الدین بیت المقدس را از مسیحیان بازپس گرفت، به آنان امان داد، با دشمنان با مهربانی و نیکی رفتار کرد، و در عهد پیمان با ایشان وفا نمود، و هزار اسیر را رها نمود، و بر تمامی ارامنه احسان و آنان را آزاد کرد، و بر کشیشان و اسقفها اجازه داد که صلیبها و زیورآلات کلیسا را بردارند، و به شاهزادگان و ملکه اجازه داد که به ملاقات همسرانشان بروند.
۱۱- اما به عکس همۀ واقعیتهای مذکور در جهان معاصر امروز دو افکار مقتدر، افراطگرایی و خشونت را رسانههای تبلیفاتی جهانی بیانصافانه صرف به اسلام و مسلمانها میچسپانند، در حال که در هر مذهب و فکر افراد افراطی و خشونتگرا موجود است، اما در مسیحیت از همه بیشتر پیروان دارد، در حال که هیچ مطبوعات و هیچ رسانۀ اسلامی و غیر اسلامی مسیحیت را دین افراطی و خشونتگرا نگفته است.
نمونه و مثال:
۱- اگر واقعاً از دید تاریخی بررسی گردد، حکومت اسپانیا در دورۀ تفتیش عقاید که سیصد سال طول کشید، مجسمۀ از بیاعتدالی و نابرابری، افراطگرایی و خشونت در جوامع مسیحی بود، آنها مسلمانان و یهودیان را از اسپانیا اخراج کردند، حتی از مسیحیانی که تازه به مسیحیت گرویده بودند تفتیش عقید میکردند.
۲- در ایرلند حاصل افراطگرایی و خشونت، یک جنگ طولانی در بین پروتستانها و کاتولیکها بود.
۳- ما و شما در دهۀ گذشته شاهد زندۀ خشونت و افراطگرای و ظلم و استبداد بیحدّ و حصر در بوسنی هرزگوین توسط مسیحیان بودیم، تجاوز و شکنجه، قتل و غارت و برخورد با انسانها مانند بردگان و اعمال خشونت از خصوصیات این افراد است. و این برخورد با کسانی میشد که به جز مسلمانبودن جرم دیگری نداشتند، در حال که این ظلم در هیچ رسانههای اسلامی به همۀ اهل فکر (مسیحیت) نسبت نشد.
۴- در کشورهای یهودینشین نیز شما شاهد افراطگرایی و خشونت هستید که کمتر از مسیحیت نیست، بنیامین نتایاهو و برخی دیگری از احزاب یهودی ظلم و خشونت را که بر مسلمانان و مسیحیان در معرض اجراء گذاشتند و هنوز به شدّت جریان دارد که تاریخ سیاه هتلری در جنگ دوم جهانی را به مراتب احیاء و شاد گردانیده.
۵- در میان هندوها و بوداییها نیز افراطگرایی و خشونت و عدم اعتدال نسبت به دیگران وجود دارد که شما شاهد شهادت و ویرانی مسجد بابری و قتل و غارت اهل آن مسجد توسط هندوهای معصب هستید که دنیاء عدالت پسند مهر سکوت بر لب نهاده، از نقش تماشاچی بیشتر چیزی را ایفا نکردند.
با وجود این همه مشاهدات عینی و واقعات مسلّم با کمال بیشرمی، پاپ کاتولیک کلیسانشین روم، اسلام را دین خشونت میخواند.
خلاصه: اگر سخن از انصاف گفته شود در هر جامعه و هر مذهب افراد و عناصر افراطی و خشونتگرا متعصب و گمراه میتواند وجود داشته باشد، ولی با مشاهدۀ خطاء و کجروی، خشونت و تعصب در افراد و یا اقلیت به تمام همکیشان آن فرد و به اصل فکر و مذهب نسبتکردن و إلفیکردن، بیش از ظلم و سفاهت و حماقت چیزی دیگری نیست، خصوص نسبتکردن به قانون خدا و رسول علایم جاهلی و نشانی از اهداف نهانی است.
اما جرم یک و یا چند نفر متعصب را به همۀ مسلمانها نسبتکردن، تجاوز صریح دشمانان است.
چون دین اسلام آئین معقول و قانون جامع مطابق فطرت و طبیعت انسانی است. بناءً هر شنونده و بیننده و خواننده را مجزوب و مرهون خود میسازد، دشمنان اسلام تاب تحمل این واقعیت را ندارند، میخواهند به این تبلیغات ناروا و ظالمانه جلوی دعوت و مطالعه و خواندن اسلام را در میان جامعۀ علمی و فرهنگی بشری امروز بگیرند.
ولی به این هدف هرگز نخواهند رسید، زیرا که خداوند میفرماید: ﴿يُرِيدُونَ لِيُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَٱللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٨﴾[الصف: ۸].
«میخواهند نور (آئین) خدا را با دهانهایشان خاموش گردانند، ولی خداوند نور خود را کامل میگرداند، هرچند که کافران دوست نداشته باشند».