نقش دین در جامعه

فهرست کتاب

واقعیت آن است که دشمنان اعتراف نمایند

واقعیت آن است که دشمنان اعتراف نمایند

مطابق مقولۀ معروف: «الفضل ما شهدت به الاعداء» راجع به تمدن و ترقی و پیشرفت‌های مُحیّرُ العقول مسلمان‌ها در عرصه‌های زندگی، در تاریخ طلایی هزارۀ دومی که گذشت، نه صرف مسلمانان به آن می‌بالند، بلکه اغیار و مؤرخین غیر مسلمان نیز اعتراف دارند، به طور نمونه نظریات بعض آنها قرار ذیل است:

۱- جواهر لعل نهرو سیاستمدار فقید هندوستان می‌گوید: «... سرگذشت عرب و داستان اینکه چگونه به سرعت در آسیا و اروپا و افریقا توسعه یافتند و فرهنگ و تمدن عالی و بزرگ را به وجود آوردند یکی از شگفتی‌های تاریخ بشری می‌باشد، و فکر تازۀ که عرب‌ها را بیدار ساخت و ایشان را از اعتماد به نفس و قدرت سرشار ساخت اسلام بود» تاریخ جهان، از نهرو، ج ۱/۳۱٧.

۲- جان دیون پوت دانشمند معروف انگلسی می‌نوسد: «محمد یک نفر عرب ساده، قبایل پراگنده کوچی و برهنه و گرسنۀ کشور خودش را مبدل به یک جامعۀ فشرده و با انضباط نمود و در میان ملل روی زمین آنها را با صفات و اخلاق تازۀ معروف کرد، و در کمتر از سی سال این طرز و روش امپراطور قسطنطنیه رامغلوب کرد، و سلاطین ایران (امپراطور فارس) را از بین برد، سوریه و بین النهرین و مصر را تسخیر کرد و دامنۀ فتوحاتش را از اقیانوس اطلس تا کرانۀ دریای خزر و تا رود سیحون بسط داد». عذر و تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن (از جانپوت) ترجمۀ سید غلام رضا سعیدی: ص/٧٧.

۳- توماس کارل می‌گوید: «خداوند عرب را به وسلیۀ اسلام از تاریکی‌ها به سوی روشنای‌ها هدایت فرمود از ملت خموش و راکدی که نه صدایی از آن می‌آمد و نه حرکتی محسوس بود، ملتی به وجود آورد که از گمنامی به سوی شهرت، و از سستی به سوی بیداری، از پستی به سوی فراز، و از عجز و ناتوانی به سوی نیرومندی سوق داده شد، نورشان از چهار سوی جهان می‌تابید، از اعلان اسلام یک قرن بیشتر نگذشته بود که مسلمانان یک پای در هندوستان و پای دیگر در اندلس نهادن و بالآخره در همین مدت کوتاه اسلام به نصف دنیا نورافشانی می‌کرد». نقشه‌های استعمار، از محمود صواف، ص/ ۳۸.

۴- «سیدیو» مؤرخ انگلسی به تأکید می‌گوید: «قوانینی که «ناپلئون» به کار می‌گرفته، از کتابی فقهی «امام مالک» گرفته شده بود به نام «شرح الدردیر علی متن خلیل». (دست‌آوردهای تمدن اسلامی: ص ۱۰٩).

حالا اگر فکر شود فرانسه که مؤسس قانونگذاری معاصر گفته می‌شود، مأخذ قانون آن از کجا است، ولی به شکل غیر رعایت‌نمودن امانت علمی و ذکر منبع و مأخذ.

در ارتباط به موضوع فوق یک سلسله اشتباهات وجواب آن:

سوال اول:

سوال اینجا است که چرا؟ و از کجا این مفکورۀ پیدا که گویا دین سبب پسمانی است؟

جواب: بعید نیست که این مفکوره علل و انگیزه‌های مختلف دارد برخی آن قرار ذیل است:

۱- غفلت و بی‌خبری از تمدن و فرهنگ اسلامی.

۲- عدم آگاهی از ماضی درخشان اسلام و مسلمان‌ها.

۳- مشاهدۀ تمدن امروزی و موجودیت مشکلات جهان اسلام و مسلمان‌ها.

سوال دوم:

پس چرا در جهان کنونی امروز مسلمان‌ها تمدن و پیشرفت‌ های به خصوص ندارند؟

جواب: تمدن و پیشرفت از اجتماعات بزرگ و سالم به وجود می‌آید.

با تأسف و تحسّر و تحزّن باید بگویم که مسلمان‌ها امروز فاقد چنین اجتماع بزرگ و سالم‌اند. به خاطر که دولت مسلمان‌ها به دُویلات کوچک و ضعیف و ناتوان تقسیم گردیده، در هر گوشه و کنار ملت اسلام نزاع‌های مرزی از ابتدای تقسیم اراضی مسلمان‌ها عمیق‌تر از قرحه‌های سرطانی تزریق گردیده است.

مثال: کردستان یک ملت مسلمان قربانی چهار دولت متخاصم: ترکیه، ایران، عراق، و سوریه گردیده است.

کشمیر: دارای دوازده ملیون نفوس مسلمان موضوع متنازعٌ فیه در بین هند و پاکستان قرار گرفته.

جزیرهء ابوموسی، تُم بزرک، کوچک : نقطهء نزاع در بین ایران و امارات متحدهء عربی قرار گرفته.

مهم‌تر از همه غصب و غارت سرزمین ملت مسلمان فلسطین درد التیام ناپذیر، قتل و طرد آن ملت مظلوم زخم تسکین‌ناپذیریست که قلب هر انسان با درک و بااحساس را متألم می‌سازد. مسألۀ داغ روز موضوع تجاوز و قتل غارت عقدۀ سرطانی اسرائیل است که به سرزمین لبنان جریان دارد.

اگر از واقعیت دور نرویم به حال خود و کشور خویش متوجه شویم رنج‌آورترین موضوع را مشاهده می‌کنیم که مسألهء تقسیم پشتونستان است، تقسیم که ملت یک پارچه و مسلمان، ملت یک فرهنگ و یک زبان را به دو پیکره جدا می‌کند، و از جملهء مسایل داغ روز قرار گرفته است.

اگر لحظۀ به حال الیم مسلمان‌ها در گوشهء و کنار دنیای امروز بیندیشم به واقعیت درمی‌یابیم که عَمداً در اجتماعات اسلامی نفت و باروت به حدی نهاده شده که هر لحظه پیکرهء ملت اسلامی رنج آن را می‌کشد.

اگر احیاناً آواز وحدت و شعار اخوت بلند می‌شود، از طرف قوت‌های بیرون مرزی در گلو خفه کرده می‌شود.

به عکس امم و ملل دیگر به سطح قاره‌ها وحدت ازهم گسختهء خویش را ترمیم می‌کنند به رسمیت شناخته می‌شوند.

سوال: پس دوای این درد چیست؟

جواب: تا وقتیکه اختلافات از بیرون مرزهای اسلامی دامن‌زده می‌شود.

تا وقتیکه وحدت اسلامی مخلصانه برقرار نگردد.

تا وقتیکه مسلمان‌ها به فرهنگ اصیل اسلامی خویش باز نگردند.

امید تمدن و ترقی از این دهات کوچک که در قلمرو مسلمان‌ها به نام دولت، حکومت، امارات ساخته شده است خوش‌باوری بیش نیست.

خوانندگان گرامی:

شما قضاوت کنید اگر دینداری واقعاً سبب عقب‌ماندگی می‌بود:

الف: تخت سلیمان در هوی پرواز نمی‌کرد.

ب: ذوب آهن توسط داود÷اختراع نمی‌شد.

ج: سدّ اسکندر ذی القرنین ساخته نمی‌شد.

د: از اختراع ساعت توسط مسلمان‌ها شاهان غرب حیرت‌زده نمی‌شد.

چنانچه قرآن کریم در رابطه به اردو و حکومت سلیمان÷چنین حکایت می‌کند:

۱- اردوی سلیمان÷از انسان‌ها، جنّیات، پرندگان متشکل بود. [النمل: ۱٧].

۲- قصر نبوت و حکومتی سلیمان÷از قواریر ساخته شده بود. [النمل: ۴۴].

۳- باد و هوی تحت فرمان سلیمان بودند. [الأنبیاء: ۸۱].

۴- شیاطن مؤظف در بخش‌های غواصی بودند. [الأنبیاء: ۸۲].

۵- جنّیات مؤظف در بخش‌های بنایی بودند. [سبأ: ۱۲].

۶- یکماه راه را سلیمان در یک صبح یعنی در نصف روز می‌‌پیمود. به این معنی که سفرهایش هوای ترتیب و تنظیم می‌شد. [سبأ: ۱۲].

طوریکه مؤرخین معاصر و قدیم نوشته‌اند که:

در زمان خلافت هارون الرشید ساعت را مسلمان‌ها اختراع نمودند و به پادشاه فرنگ به طور تحفه تقدیم شد، پادشاه مذکور از حرکت عقربک ساعت در هراس افتید و چنین پنداشت که ابراز جادو است. تاریخ سیاسی اسلام، ۲/۲۱۰.

ح: حد اقل شما می‌توانید تمدن و اختراعات دورهء اسلامی را در اُندلس، قُرطبه و دیگر نقاط خلافت آن زمان از صفحات تلویزون مشاهده کنید و یا تمدن اسلامی را در بغداد قبل از حریق‌نمودن هلاکو و افراد چنگیزخان مطالعه کنید.

مراجعه شود به کتاب افغانستان در مسیر تاریخ.

موضوع قابل تذکر:

ناگفته نباید گذاشت که یک سلسله سوالات دیگر نیز راجع به نقش دین در زندگی مطرح می‌شود:

۱- واقعاً اگر ادیان در زنگی انسان‌ها نقش دارد پس چرا نبوت‌ها تکرارشده؟

۲- چرا تجدید نبوت همزمان با نبوت محمد جخاتمه یافته؟

جواب: سوال معقولیست ولی جواب این سوال‌ها به تفصیل بیشتر ضرورت دارد، بناءً جواب این سوالات را با تفصیل و تشریح در رسالهء بنام: «عقیدۀ مسلمان در پرتو قرآن» نوشتم که رسالۀ مذکور راجع به عقاید است، از طرف وزارت دفاع طبع و در صنف دوم اکادمی ملی تدریس می‌گردد، مراجعه شود.

۳- سوالات دیگری که در عصر حاضر بیشتر مطرح است و شاید در اذهان بسا روشن‌فکران، و افراد خالی الذهن و کم‌توجه به ارزش‌های اسلامی این مرز و بوم نیز خطور کند این است که:

۱- سوال اول: چرا در ادیان دیگر مثل: یهودیت، نصرانیت نوآوری‌ها است ولی در اسلام نیست؟

۲- سوال دوم: ادیان دیگر مطابق به عصر و زمان کاملاً از سیاست و اجتماع جداست، در اسلام نیز چنین ابتکارات شود؟

اولاً جواب عمومی اینست که:

در هیچ زمان و هیچ رسالتی منحصر به امور عبادت و جدا از اجتماع و سیاست نبوده و نیست، طوری که نمونۀ آن از رسالت داود، سلیمان، موسیذکر گردید، بلکه در هر زمان و همهء رسولان الهی طوری که در زمان خود معلم در بخش عبادات بودند، در بخش امور اجتماعی و حکمومت نیز معلم بودند.

ثانیاً جواب خصوصی:

جواب سوال اول: پیروان ادیان دیگر باید نوآوری‌های داشته باشند، به خاطریکه پیروان ادیان دیگر در امور اجتماع و حکومت و زعامت از سنت‌های انبیاءچیزی به دست‌رس ندارند که به آن اقتدا کنند. روی چند علت:

۱- قوانین ادیان قبل از محمد جبه خاطر مقطعی و قومی‌بودن‌شان جامع و کامل نبودند، بلکه صرف به خاطر حلّ معزلهء آن وقت و آن قوم خاص نازل شده بود، به همین خاطر به آن‌ها خطاب به: ﴿يَٰبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَشده که اولادهء یعقوب÷هستند، نه به ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُطوریکه خطاب به امت محمد جشده که: ای عام مردم کرهء زمین، و به همین خاطر منسوخ شدند.

۲- بعد از رحلت انبیاءهمان سنن و هدایات موقتی نیز ضائع می‌شد، به خاطریکه نه طباعت وجود داشت و نه تعلیم و تربیهء درست، و نه محافظت وجود داشت و نه حراست.

مثال:

عیسویت که پیروان بیشتر دارد و انجیل مُحرّف اولین مرجع و کتاب مقدس‌شان است، و به زبان‌های مختلف ترجمه و پخش می‌گردد، از ابتدا تا انتها از سه عنوان و مضمون ذیل بیشتر ندارد:

۱- معرفی و شهرت عیسی÷.

۲- عکس و صورت عیسی و حواریین.

۳- بیان معجزات عیسی÷.

نه قوانین داخلی در آن وجود دارد و نه قوانین خارجی ، (چون عیسی÷به حکومت نرسیده و قبل از ازدواج از سوء قصد دشمنانش خداوند نجات داده و به آسمان بلند کرد).

بدین منظور در انجیل نه قوانین فردی وجود دارد، و نه قوانین اجتماعی . نه آداب و جود دارد، و نه اخلاق .

بناءً پیروان مسیحیت در این عصر تمدن و ترقی به جز ترمیم، پیوند، تحریف چارهء ندارند.

اما پیروان اسلام به هیچ نوع ترمیم، نوآوری ضرورت ندارد، و نه از طرف خدا و پیامبرش اجازه داده شده است:

به خاطریکه همهء مسائل اجتماعی و انفرادی، زعامت و حکومت در قرآن و سنت با تشریح و تفصیل بیان شده.

پیامبر گرامی اسلام در طول بیست و سه سال نبوت‌اش صحابهء کرام را که تعدادشان در آن وقت به (یک صد وبیست چهارهزار) کم و بیش بالغ می‌گردید، عملاً، قولاً، فعلاً تعلیم و تربیه نموده و تأکید نمود که حاضرین بر غائبین برساند. «فَلیُبَلِّغِ الشَاهِدُ الغاَئِب»بخاری باب الخطبة یوم النحر.

و آن‌ها با کمال صداقت و دیانت کتابتاً و حفظاً محفوظ نگهداشته، و این وظیفۀ ایمانی و مسؤلیت وجدانی خویش را به طور کامل و پوره ادا نمودند، چنانکه بر اهل خرد پنهان نیست.

جواب سوال دوم:

۱- طویکه یادآور شدیم در هیچ زمان ادیان مجزا از اجتماع نبوده حتی مسیحیت هم در اوائل مجزا نبوده. چنانچه «لُوتَر» یکی از جملهء بزرگان و پیش‌قدمان مذهب «پُرُوتِستان» عیسویت است در کلیسائی روم می‌زیست، اگر چه در آلمان به دنیا آمده: معتقد بود که: (براساس نظریهء لوتر شرح و تفسیر کتاب انجیل ثمرهء فکر بشر بوده هر انسان می‌توانست کتاب مقدس را مطابق وجدان خویش تفسیر نماید) و در سال ۱۵۲۵م، لُوتر نوشت: (شمارهء فرقه‌ها و معتقدات دینی اکنون با تعداد سران مردم برابری می‌کند).

روی ملحوظات، مشکلات، نارسائی‌های پاپ‌ها و کلیسا:

لوتر اولین کسی بود که نظر جدائی دین در امور دنیوی را داشت که بعد‌ها در عیسویت ترویج شد.

بناءً «لُوتر» از پیشگامان جدائی دین از سیاست بود. استعمار/ ص ۲۴.

۲- چون اسلام دین ناقص نیست به خاطریکه می‌فرماید:

﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ[المائدة: ۳].

یعنی: «امروز تکمیل نمودم دین شما را، و تمام نمودم انعام خویش را بر شما، و پسند نمودم برشما دین اسلام را».

آن روز عرفات و حجة الوداع پیامبر بود که بعد از آن بنابر قول مفسیرین پیامبر صرف (هشتاد و یکروز) حیات داشت و بس.

بناءً دین اسلام به شهادت قرآن کریم کامل و تکمیل است، نیاز به ترمیم و نوآوری ندارد.

۳- چون دین اسلام جامع و کامل است در هر بخش زندگی تعلیمات و راهنمائی‌های پیامبر موجود است و با پیشرفت‌های علمی عصر و زمان در تضاد نیست به خاطری که از پیشرفت، تمدن، ترقی، ابتکارات عصر حاضر و آینده اطلاع داده می‌فرماید:

﴿وَٱلۡخَيۡلَ وَٱلۡبِغَالَ وَٱلۡحَمِيرَ لِتَرۡكَبُوهَا وَزِينَةٗۚ وَيَخۡلُقُ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٨[النحل: ۸].

یعنی: «(خدا) اسب‌ها و اشترها و اُلاغ‌ها را (آفریده است) تا بر آن‌ها سوار شوید و زینتی باشند (که به دل‌هایتان شادی بخشد، و خداوند) چیزهایی را (برای حمل و نقل و طی مسافات) می‌آفریند که (شما هم اینک چیزی از آنها) نمی‌دانید».

مقصود از خلق جدید (ماشین‌ها و هواپیماها «موتر و طیاره» و سفینه‌های فضایی و قطارها {ریل} و دیگر وسایل و مرکب‌های سریعُ السیری است که مولود استعدادی است که خدا به انسان‌ها داده است. تفسیر نور، ص /۵۲٧.

پس اگر در موضوع فوق دقّت کنیم! دلالت می‌کند بر جامع‌بودن دین مبین اسلام، و بر صداقت و معجزۀ پیامبر اسلام، زیرا که خداوندأاز وسایل و وسایط حاضر و آینده در زمان و مکانی خبر داده که اصلاً ذهن و ضمیر انسان‌های آن زمان و مکان اصلاً آمادۀ پذیرش این اخبار نبود.

چنانکه آمادۀ پذیرش دوزخ و جنت، و یگانگی خدا، و صداقت پیامبر و دیگر اوامر اِلهِی و هدایات نبوی نبودند.

مثل بسا انسان‌های امروز که به آموختن علوم شرق و غرب تیاراند، ولی لحظۀ برای آموختن و فکر و مطالعه‌کردن مسایل دینی و مطالب شرعی، و رفع شبهات‌شان آماده نیستند.

۴- پیامبر جراجع به حلّ معضلات آیندهء مسلمان‌ها می‌فرماید: «تَرکتُ فِیکُم اَمرَینِ لَن تَضِلُوا مَا تَمسَکتُم بِهما کتابُ الله وسُنَّةُ نَبِیِّهِ» موطأمالک، کتاب القدر. وحاکم.

یعنی: گذاشتم در میان شما دو امر (قانون) را که ابداً گمراه نمی‌شوید تا زمانی که تمسک (عمل) به این دو نمائید.

بناءً نباید روی این تشویشات بی‌اساس و وسوسات واهی و شیطانی، یک مسلمان ارزش‌های اسلامی، قوانین و سنت‌های نبوی را به باد فنا گرفت، و نه باید شریعت الهی، و قوانین کامل نبوی را به ادیان منسوخه و قوانین ناقصه‌ای بشر مقایسه کرد.

بلکه بر هر مسلمان فرض و لازم است که: با قلب بیدار، وجدان سالم، به قوانین و ارزش‌های اسلامی مراجعه نماید، در صورت عدم فهم و ادراک از دانشمندان واقعی اسلام جستجو نمایند خداوند تعالی می‌فرماید:

﴿فَسۡ‍َٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٤٣[النحل: ۴۳].

یعنی: «از اهل علم و دانشمندان سوال کنید اگر نمی‌دانید».

بناءً بخاطر بی‌توجهی و یا جهل و نادانی، از ارزش‌ها و واقعیت‌های دینی، و از قوانین جهان شمول الهی انکارکردن، افزون بر نادانیست زیرا که خداوند تعالی می‌فرماید: ﴿بَلۡ كَذَّبُواْ بِمَا لَمۡ يُحِيطُواْ بِعِلۡمِهِۦ[یونس: ۳٩].

یعنی: «دروغ دانستند به آنچه (مسائل) که علم آن را فرا نگرفتند».

نباید هرآن مسألهء را که مسلمان خودش نمی‌داند از آن انکار کند، بلکه شفای نادانی سوال است، و یا آلهء دست بیگانه‌گان قرار گرفت، و یا به افکار ناقص و خودساختهء بشری خود را محتاج و ذلیل نمود، درحالی که انسان را خداوند مکرم‌ترین مخلوقات آفریده است.

﴿۞وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ[الإسراء: ٧۰].

«کرامت انسانی وقتی تکمیل می‌شود که نیازهای فردی و اجتماعی او برآورده شود»، به همین خاطر خداوند کامل و جامع‌ترین قانون یعنی قرآن را فرستاده است. و نباید بی‌توجهی مسلمان به اسلام سبب تذلیل، تحقیر و یا باعث پریشانی عقل و حواث او گردد، چنانکه شاعر می‌گوید:

آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌گردیم
یار در خانه و ما دور جهان می‌گردیم

حالا قضاوت کنید!

برای مسلمان‌ها به طور عموم، و برای یک مسلمان تحصیل‌کرده و دانشمند به طور خصوص، جای نهایت تأسف، تحسّر، تحزن است که: به خاطر جهل و نادانی و یا به خاطر مشت پول و دنیای دنی، و یا به خاطر مقام و قدرت و چوکی، از فرهنگ غنی و کامل و بین المللی اسلام روی گردانده و به فرهنگ حقیر و فقیر و ناقص بیگانه‌گان روی آورده و معتقد گردد.

بلی! ممکن برای یک مسلمان در بسا مسائل شک و شبه پیش آید؟ و یا در بعضی موارد قناعتش حاصل نگردد، بناءً سوال از علماء و فقها و دانشمندان اسلامی را خدا و رسول حق مسلّم هر مسلمان قرار داده است، چون علم شرعی به افراد و اشخاص، منطقه و محیط منحصر نیست، بناءً خداوند تعالی می‌فرماید: ﴿وَفَوۡقَ كُلِّ ذِي عِلۡمٍ عَلِيمٞ ٧٦[یوسف: ٧۶]. یعنی: «بالاتر از هر دانا داناتری دیگریست. از آنها سوال کنید».