مبحث دوم: شُبهه طعنهزنندگان به حدیث انس بن مالک، درباره خلوت پیامبر جبا زنی از انصار و پاسخ آن
امام بخاری در روایتی با سند خود از انس بن مالک، آورده است: زنی از انصار نزد پیامبر جآمد، در حالی که بچهای همراه داشت، پیامبر جبا او صحبت کرد و دو بار فرمود: «قسم به آنکه جان من در دست اوست، شما محبوبترین مردم برای من هستید». [۱۰۶۸]
با استناد به این روایت دشمنان اسلام، به صحیح بخاری ایراد گرفته و خواننده را به توهم میاندازند که این حدیث شخصیت پیامبر جرا مورد نقد قرار میدهد. که در روایت آمده: او با آن زن خلوت نمود، سپس گفت: «شما محبوبترین مردم برای من هستید».
احمد صبحی منصور گفته است: «روایت میخواهد که خواننده را به تفکر وادارد درباره آنچه که در آن خلوت روی داده که منتهی شده به کلمات عشقآمیز و مطمئناً این چیزی است که بخاری خواسته است». [۱۰۶۹]
پاسخ: به آن گمراهانی که میخواهند صحیح امام بخاری را مورد نقد و ایراد قرار دهند تا جایگاه آن را به عنوان صحیحترین کتاب بعد از کتاب خدا پایین بیاورند میگوییم، میخواهید ارزش همپایی قرآن از صحیح بخاری را از بین ببرید، تا با از بین بردن آن، کتابهای حدیثی را هم از بین ببرید، که صحیح بخاری همانند سر است، نسبت به کتابهای حدیث و با از بین رفتن سر، جسد هم از بین میرود.
به آنها میگوییم اگر شما در ادعای خود صادق هستید، و میخواهید پیامبر جرا از ایجاد و طعنه وارده به سیره آن حضرت و اخلاق بزرگوارانه آن حضرت منزه کنید. گمان میکنید که بخاری با آوردن این حدیث در صحیح خود به پیامبر افترا زده است و در اخلاقش شک ایجاد کرده است، در حالی که امام بخاری از آن به دور است. حقیقتاً اگر شما اهل علم هستید و تحقیق میکنید، در این باره تحقیق واقعبینانه انجام دهید. تا کذب ادعایتان ثابت شود. اگر راست میگویید: چرا آن بابی که بخاری حدیث را در آن روایت کرده را عمداً ذکر نکردهاید؟ که آن باب «جایز نیست که مرد با زن در میان مردم خلوت کند».
چرا در مورد آنچه که شارحان حدیث درباره منظور از خلوت کردن گفتهاند و اینکه آن خلوت چگونه بوده است، و چرا پیامبر جخلوت نمود، خود را به نادانی زدهاید؟
بله، آن را عمداً نیاوردهاید، بخاطر دورویی شما و گمراه ساختن خواننده، شما هم مانند مردم تمام دنیا فقه امام بخاری و شرح بابهای آن را میشناسید، پس با تغییر دادن عنوان باب، دروغگویی و گمراهی شما معلوم میشود همینطور خود را در مقابل شارحان حدیث از پیشوایان امت و کسانی که برای احادیث حرص میخورند و زحمت میکشند، به نادانی زدید، و گفتید که بخاری را تقدیس میکنند، و او را به دور از خداوند عبادت میکنند (پناه به خدا) در مورد تفسیر و بیان آن و اینکه آن خلوت کردن چگونه بوده است، خود را به نادانی زدهاند؟
نتیجه این همه نادانی شما این است که شما عقلهای پیشوایان اسلامی را کودن فرض کردید و عقلهای خوانندگان را خوار شمردید.
باهم آنچه را که شما بر خواننده پوشاندهاید، آشکار میسازیم، تا ببینم خواننده بعد از آن چگونه رأی و نظر میدهد، چه کسی راستگوست شما یا بخاری؟ و چه کسی ایراد گیرنده به سیرت رسول اکرم جمیباشد، بخاری یا شما؟ چه کسی نزد خواننده قابل احترام است شما یا بخاری؟
حافظ ابن حجر در حالی که منظور از آن بابی که امام بخاری در آن، این حدیث را روایت کرده، تشریح میکند و میگوید: عنوان آن باب اینگونه است: «بابی که درست نیست مرد با زن در میان مردم خلوت کند». یعنی به گونهای با آن زن تنها نشود، که مردم آنها را ببینند و صدای آنها را نشنوند، مگر از اموری باشد که زن از بازگو کردن آن در میان مردم شرم داشته باشد. مؤلف این کتاب، در شرح کلمه (نزد مردم) میگوید: در بعضی از احادیث اینگونه آمده است «با آن زن در راهی خلوت کرد که معمولاً از رفت و آمد خالی نیست». و گفتن «رسول خدا جبا او خلوت کرد» یعنی در بعضی راههایی که معمولاً آمد و شد جریان دارد، مهلب گفته است: منظور انس، از با او خلوت نمود به گونهای که از دید کسی که با او بود پنهان شدند، نیست. با او خلوت نمود، به گونهای که کسی شکایت آنها را نشنید و کسی نفهمید چه میان آنها گذشته است به همین دلیل انس آخر سخنان آنها را آورده و روایت کرده، ولی آنچه را که میان آنها گذشته را نیاورده، چون آن را نشنیده بود.
در روایت مسلم از انس چنین آمده: «زنی در سر خود چیزی داشت گفت: ای رسول خدا! من به تو نیازی دارم، پیامبر جفرمود: ای مادر فلانی از چه راهی برویم، تا نیاز تو را برآورده کنم، مقداری راه رفتند و با هم خلوت کردند، تا از نیاز خود فارغ شد. [۱۰۷۰]
امام نووی گفته: «مقداری راه را با او خلوت نمود». یعنی در یک راهی که رفت و آمد داشت با او خلوت نمود، تا مشکل او را رفع سازد و در خلوت برای او فتوا دهد، این خلوت کردن از نوع خلوت کردن بیگانگان باهم نیست، این خلوت کردن در راه رفت و آمد مردم بوده است و هر دو هم دیده میشدند، ولی سخن آنها شنیده نمیشد، زیرا آن قضیه قابل آشکار شدن نیست. [۱۰۷۱]
ابن حجر گفته است: درباره این روایت بیانی است «که بحث و بررسی با یک زن بیگانه در خفا، در دین شبهه ایجاد نمیکند ولی آن گونه که عایشه گفته کدام یک از شما زیرک و هوشیار میباشید، آنگونه که رسول خدا جزیرک و هوشیار بود». [۱۰۷۲]
اما فرموده پیامبر ج«قسم به کسی که جان من در دست اوست» شما محبوبترین مردم برای من هستید، که آن را دوبار و عدهای هم میگویند سه بار تکرار کرده است، به صورت اجمال آمده به این معنا که مجموعه شما اصحاب، از مجموعههای دیگر برای من دوست داشتنیتر است.
در این جمله وصف انصار به نیکی است، به گونهای که رسول خدا، دوست داشتن اصحاب خود را نشانه ایمان و کینه به آنها را نشانه دورویی دانسته است، پیامبر جمیفرماید: «جز مؤمنان کسی انصار را دوست ندارد و جز منافقان کسی به آنها کینه ندارد، کسی که آنها را دوست داشته باشد، خداوند او را دوست میدارد و کسی که به آنها کینه داشته باشد، خداوند نسبت به آنها کینه به دل میگیرد». [۱۰۷۳]
انس از رسول خدا جآورده که فرمود: «از نشانههای ایمان، دوست داشتن انصار میباشد و نشانه دورویی و نفاق، کینه به انصار میباشد». [۱۰۷۴]
حافظ ابن حجر گفته است: «آنها به این صفات، برجسته گشتند، که دیگران از این ویژگی محرومند. از پناه دادن به پیامبر جو همراهانش و امر آنها را اقامه کردن و با جانها و اموال خود آنها را تسلی دادن و ایثار کردن در بسیاری از امور با آنها، با این کارهایی که انجام دادند، بغض و کینه تمام قبایل عرب را نسبت به خود تحریک کردند، و با آن صفاتی که وصف شدند باعث حسد نشد، حسدی که کینه را به دنبال خود دارد، به همین دلیل توصیه شده که نسبت به آنها کینه نداشته باشیم و آنها را دوست بداریم، تا جایی که دوست داشتن آنها نشانه ایمان و کینه داشتن نسبت به اصحاب، از نشانههای نفاق و دورویی است، در صحیح مسلم آمده که پیامبر جبه علی÷فرمود: «بجز مؤمنان تو را دوست ندارند و جز منافقان کسی کینه تو را به دل ندارد». [۱۰۷۵]و این مطلب را در میان اصحاب علناً اعلام کردند تا اکرام آنها و حسن توجه به دین توسط آنها معلوم شود. [۱۰۷۶]
برای هر عاقلی، و قلب سالمی روشن و آشکار گشته که این حدیث از لحاظ روایی و درایتی صحیح است و تصور اهل انحراف درباره کلمه «خلوت» در حدیث که بر خلوت محرم حمل نموده است، قابل قبول نیست. چون منظور خلوت کردن در راهی است که از عبور و مرور مردم خالی نیست.
همچنانکه آشکارا توضیح داده آن زنی که پیامبر جبا ایشان خلوت کردند، سؤالی داشته و از پیامبر جفتوا خواسته که از جمله مسایلی بوده که معمولاً زنها از ذکر آن در میان مردم خودداری و شرم میکنند. پیامبر جاو را به جایی برده که بتواند به درستی صدایش را بشنود و آن جا خالی از رفت و آمد مردم نبوده است. مسلم در روایت خود اینها را آورده و بر معنای لفظ «خلوت» تعبیر درست نموده و بر آن تأکید کرده است.
درباره جملهای که رسول خدا جسخنانش را با آن به پایان رسانده که فرمود: «قسم به کسی که جان من در دست اوست شما محبوبترین مردم نزد من هستید» و این مطلب را در تأیید مطالب قبلی خود، که درباره حب انصار گفته آورده است. این سخنان را پیامبر جآشکارا، برای مردمی که از عروسی برمیگشتند بیان فرموده است.
در روایت بخاری از انس بن مالک، پیامبر جفرمود: رسول خدا جزنان و بچههایی را دید که از عروسی برمیگشتند، فرمود: «شما از محبوبترین مردم نزد من هستید». [۱۰۷۷]آیا بعد از این همه بحث و بررسی، حجتی در حدیث برای کسانی که میخواهند آن را آشفته کنند باقی مانده است، در حالی که خیلی سادهلوحانه فکر میکنند، آنها از پیروان و دوستداران رسول خدا جو دفاعکنندگان از او میباشند، زمانی که به سنت معطر آن حضرت کفر میورزیدند و به عدالت امام بخاری ایراد وارد میکردند، همچنین به صحیح جامع او (صحیح بخاری) ایراد میگیرند، و عقل مسلمانانی را که ما از پیروان سلف خود هستند نمیپذیرند و نظر و عقل خواننده خود را خوار میشمارند؟
خداوند تبارک و تعالی بلندمرتبه و آگاهتر است.
[۱۰۶۸] بخاری آن را (در شرح فتحالباری) در کتاب مناقب انصار، و در باب فرموده پیامبر جبه انصار، شما محبوبترین مردم نسبت به من هستید، ۷/ ۱۴۲، شماره ۳۷۸۶، و کتاب النکاح باب، جایز نیست که مرد با زن در میان مردم خلوت کند. ۹/ ۲۴۴، شماره ۵۲۳۴، کتاب ایمان و النذور، باب سوگند پیامبر جچگونه بود؟ ۱۱/ ۵۳۴ شماره ۶۶۴۵، و مسلم (در شرح نووی) در کتاب فضائل اصحاب و در باب از فضیلتهای انصار، ۸/ ۳۰۶، شماره ۲۵۰۹. [۱۰۶۹] لماذا القرآن، ص ۹۱-۹۱ و قرائة فی الصحیح البخاری، ص ۲۲، هر دو از احمد منجی منصور، نگا: دین السلطان از نیازی عزالدین، ص ۳۹-۶۳، و دفع الشبهات عنالشیخ الغزالی از احمد حجازی السقا، ص ۲۱۰. [۱۰۷۰] مسلم (در شرح نووی) در کتاب فضایل باب نزدیکی پیامبر مردم و متبرک شدن آنها، ۸/ ۹۰ شماره آن را آورده ۲۳۲۶، و ابوداود هم آن را آورده است در سنن خود در کتاب. ادبها، باب سنن در راهها، ۴/ ۲۵۷، شمارههای ۴۸۱۸-۴۸۱۹. [۱۰۷۱] المنهاج شرح مسلم از نووی، ۸/ ۹۱. [۱۰۷۲] بخاری در شرح فتحالباری آن را آورده، در کتاب حیض و باب نزدیکیکردن با حایض، ۱/ ۴۸۱، شماره ۳۰۲ و کتاب روزه باب زندگیکردن با روزهدار، ۴/ ۱۷۶، شماره ۱۹۲۷، مسلم آن را آورده (شرح نووی)، در کتاب حیض، باب نزدیکی کردن با حایض روی لباس، ۲/ ۲۰۷، شماره ۲۹۳، و کتاب روزه، باب بوسیدن بر روزهدار حرام نیست اگر باعث تحریک شهوت نشود، ۴/ ۲۳۱، شماره ۱۱۰۶، نگا: فتحالباری، ۹/ ۲۴۵، شماره ۵۲۳۴. [۱۰۷۳] بخاری (در شرح فتحالباری) آن را آورده، در کتاب مناقب و وصف انصار در باب دوست داشتن انصار از ایمان است، ۷/ ۱۴۱ شماره ۳۷۸۳، و مسلم آن را (در شرح نووی) آورده، در کتاب ایمان در باب دوست داشتن انصار و علی از نشانههای ایمان و کینه به آنها نشانه دورویی است، ۱/ ۳۴۰ شماره ۷۵. [۱۰۷۴] بخاری آن را آورده (در شرح فتحالباری) در کتاب ایمان، نشانه ایمان دوست داشتن انصار است، ۱/ ۸۰ شماره ۰/ ۱۷، و کتاب مناقب الانصار، باب دوست داشتن انصار از ایمان است ۷/ ۱۴۱، شماره ۳۷۸۴، و مسلم (در شرح نووی) آن را آورده. در کتاب ایمان باب به دلیل دوست داشتن انصار و علی از ایمان و نشانههای آن است، و کینه به آنها از نشانههای نفاق و دورویی میباشد، ۱/ ۳۴۰ شماره ۱۲۸. [۱۰۷۵] مسلم (در شرح نووی) آن را آورده، در کتاب ایمان و باب اینکه دوست داشتن علی و انصار از نشانههای ایمان است و کینه داشتن نسبت به آنها نشانه نفاق است، ۱/ ۳۴۱، شماره ۷۸. [۱۰۷۶] فتحالباری، ۱/ ۸۱، شماره ۱۷. [۱۰۷۷] بخاری «در شرح فتحالباری» کتاب مناقب انصار، باب فرموده پیامبر به انصار: شما محبوبترین مردم برای من هستید، ۷/ ۱۴۲، شماره ۳۷۸۵، کتاب نکاح باب رفتن زنها و بچهها به عروسی، ۹/ ۱۵۶، شماره ۵۱۸۰.