مبحث اول: نظر بدعتگران جدید و قدیم درباره احادیث مربوط به صفات الهی و پاسخ آنها
احادیث عقیده، مانند احادیث توحید و صفات خداوند هستند و احادیث مربوط به عقیده قضا و قدر مورد طعنه بدعتگذاران معتزلی و جهمی و دیگران از اهل کلام واقع شده است.
در اسلام اولین کسی که درباره صفات خداوند صحبت کرده و به تعطیلی و نفی آن رأی داد، جعد بن درهم است. [۷۱۹]سپس شاگردش جهم بن صفوان ترمذی [۷۲۰]راه او را ادامه داد و او نشر آن افکار را بعهده گرفت، و پیروانش فراوان گشتند، وقتی معتزله ظهور کردند، در مورد نفی صفات خداوند، از سخنان و نظرات جهم استفاده کردند، و آن را عقیده خود دانستند که به آن ایمان آوردند. [۷۲۱]
معتزله در مورد نفی صفات ازلی خداوند چه صفات ذاتی [۷۲۲]و چه صفات افعالی [۷۲۳]به اجماع رسیدند.
تصور کردند که خداوند عز و جل فاقد صفات علم، قدرت، حیات، شنیدن، دیدن، و سایر صفات میباشد. [۷۲۴]و متفق شدند که صفات خداوند برای اثبات ذات او میباشند. [۷۲۵]همانطور که جمهور علمای معتزله معتقد هستند که خداوند عالم، قادر و زنده به ذات است، نه بعلم و قدرت و زندگی، صفات و معنای قائم به آن هستند. [۷۲۶]
آنچه که باعث شد، صفات الهی را مورد نفی قرار دهند، وارد شدن در آن مباحث بود که با تکیه و اعتماد به عقل خود میباشد، [۷۲۷]و معتقد شدند که با شنیدن و روایت حدیث استدلال کردن درباره آن صفات غیرممکن است، [۷۲۸]از این جهت آیاتی را که صفات الهی را ثابت کردهاند، آنها را تأویل کرده و جزء متشابهات دانستهاند. و آن را براساس دلایل قاطع که همان ادله عقلی میباشد تأویل نمودهاند، زیرا برای تشبیه کردن وهم برانگیز است. و چون محتمل الدلاله میباشد قابل ایهام است. ولی عقل احتمال دلالت کردن آن وجود ندارد، آنچه از تشبیه که در میان مردم وارد شده است به علت دست زدن به آیات متشابه، و رها کردن تأویل آن بوده است بنابر آنچه که با عقل و آیات محکم موافق باشد. [۷۲۹]
[۷۱۹] جعد بن درهم، او تأدیب شده توسط مروان حمار است، از جمله موالی میباشد و بعد از تابعین بوده است، پنداشته که خداوند ابراهیم را خلیل نکرده است. و با موسی صحبت نکرد، و نظریه مخلوق بودن قرآن را ابداع کرد، بیدین بود. روز نحر، خالد القمری او را کشت، شرح حال او در این کتابها هست. میزان الاعتدال ۱/ ۳۹۹ شماره ۱۴۸۲، البدایه و النهایه ۹/ ۳۶۴، و لسان المیزان ۲/ ۱۸۶، شماره ۱۹۶۴ و الانساب المتفقه فی الخط از ابن قسیرانی ص ۴۶، ۴۷ شماره ۴۸ و الضعفاء الکبیر از عقیلی ۱/ ۲۰۶ شماره ۲۵۴. [۷۲۰] جهم بن صفوان - او ابومحرز الراسبی رئیس آنها و اهل سمرقند بود، نویسنده – متکلم، گمراه و اهل بدعت بود رئیس جهمیها است. صفات را انکار میکرد – نظر به خلق قرآن داشت میگفت خداوند در همه امکانها هست، ایمان یعنی پیوند قلبی، هر چند کفر آمیز صحبت میکرد، در حدود سال ۱۲۸ ه - کشته شد، بعد از آنکه شر بزرگی بپا کرد، شرح حال او در تاریخ طبری ۷/ ۲۲۰ و الکامل فی التاریخ ۵/ ۳۴۲، ۳۴۴، و میزان الاعتدال ۴۲۶/ ۱ شماره، ۱۵۸۴، و سیراعلام النبلاء ۶/ ۲۲ شماره ۸، و لسان المیزان ۲/ ۲۵۷ شماره ۲۱۶۵۰۰، والوافی بالوفیات ۱۱/ ۲۰۷ شماره ۳۰۵. [۷۲۱] نگا: الملل و النحل ۱/ ۴۰، و فتح الباری ۱۳/ ۳۵۷-۳۵۹ و جهم بن صفوان و مکانته فی الفکر الاسلامی از استاد خالد العلی، ص ۷۲-۷۳. [۷۲۲] صفات ذاتی، صفات ازلی ثابت برای خداوند میباشند که از او جدا نمیشوند مانند صفت نفس، و علم و حیات، قدرت و شنیدن، نگا: الکواشف الجلیه عن معانی الواسطیه از استاد عبدالعزیز سلمان، ص ۴۲۹. [۷۲۳] صفات فعلی: صفات ثابت خداوند میباشند که به مشیت و قدرت تعلق میگیرند، از لحاظ نوع قدیم و از نظر حادث شدن آحاد میباشند مانند صفت استواء، و نزول و خندیدن و آمدن. نگا: همان منبع، ص ۴۲۶-۴۳۰. [۷۲۴] الفرق بین الفرق، ص ۱۱۲ نگا: العقیدة الاسلامیه بین السلفیه و المعتزله تحلیل و نقد از دکتر محمود خفاجی، ص ۲۴۴. [۷۲۵] العقیده الاسلامیه از دکتر خظاجی، ص ۲۴۴. [۷۲۶] همان منبع، ص ۳۹۹. [۷۲۷] المحیط بالتکلیف، ص ۳۰، ۳۱، ۳۳. [۷۲۸] همان منبع، ص ۱۱۰. [۷۲۹] فصل الاعتزال و طبقات المعتزله، از قاضی عبدالجبار، ص ۱۴۹.