مبحث سوم: حروف هفتگانه اعم از قرائات هفتگانه میباشد
حروف هفت گانهای که قرآن با آنها نازل شده است، به معنای قرائتهای هفت گانهای که از هفت [۷۰۲]امام روایت شده است، نمیباشد، کسی که چنین تصور کند به دو جهت اشتباه کرده است:
اول: حرفهایی که قرآن با آنها نازل شده است، اعم از قرائتهایی است که به ائمه قرائت (قراء سبعه) نسبت داده شده است. و این قرائتها اخص از آن حروف هفت گانه میباشد، زیرا وجوهی که خداوند کتاب خود را با آنها نازل کرده است، به هر وجهی که پیامبر جو اصحاب، قرائت کردهاند، نظم میبخشد. و این قرائت منسوب به قراء سبعه را نظم میبخشد، و بالاتر از قراء سبعه، قراء دهگانه و هر آنچه را که قرآن باشد، نظم میبخشد. سپس منسوخ گردید و به همه آن قاریان نرسید، و به همین دلیل نظر برگزیده این است که شامل همه وجوه قرائتها میشود، چه صحیح باشد و یا شاذ و یا منکر. [۷۰۳]
مکی ابن ابی طالب [۷۰۴]گفته است: این قرائتهایی که امروزه وجود دارد و از ائمه قرائت هم به درستی روایت شدهاند، جزئی از حروف هفت گانهای میباشد که قرآن با آن نازل شده است، اشتباه بسیار بزرگی را مرتکب شده است و گفته هر کس تصور کند قرائت آن قاریان مانند، نافع و عاصم، همان حروف هفت گانهای است که در حدیث میباشد، اشتباه بزرگی مرتکب شده است. گفته: لازمهاش این نیست که آنچه از قرائتهای آن قاریان هفت گانهای خارج باشد و ثابت شود از ائمه و دیگران است و با رسم الخط مصحف مطابقت داشته باشد، قرآن نباشد. [۷۰۵]
با این مطلب پاسخ طه حسین و کسانی که بر نظر آنها هستند، داده شده است که گفتهاند: این قرائتها از حروف هفت گانهای که قرآن با آن نازل شده است، نمیباشد. [۷۰۶]
دوم: زمانی که پیامبر جاین حدیث را فرمودند، قراء سبعه به دنیا نیامده بودند، و اثری از آنها پیدا نبود، و محال است که رسول خدا جبر خود و اصحابش، فرض کند، که جز با این حروف هفت گانه نازل شده قرائت ننمایند، تا اینکه نفهمند قراء سبعه آن قرائت را انتخاب کردهاند، در حالی که از زمان پیامبر جتا قراء سبعه نزدیک به چند قرن [۷۰۷]فاصله بوده است، و آن قاریان و غیر آنها قرائت خود را از پیامبر جو از طریق اصحاب، گرفتند.
اگر بگوییم که حروف هفت گانهای که قرآن با آنها نازل شده است چیزی جز قرائتهای هفت گانه معروف نیست، مستلزم این است که بگوییم حدیث پیامبر جدر این باره بدون فایده و بیاثر است. تا اینکه قاریان هفت گانه مشهور متولد شوند، و قرائت از آنها اخذ شود، که آن هم باطل است، و واقعیت فرموده پیامبر جو اصحابش و تابعان دروغ بودن آن را به اثبات میرساند، قبل از اینکه قاریان هفت گانه مشهور بدنیا بیایند.
محقق ابن جزری میگوید: اگر منظور حدیث قرائت هفت گانه مشهور باشد، یا هفت نفر دیگری از قاریان که بعد از تابعین متولد شدهاند، باعث میشود که حدیث فایدهای نداشته باشد تا اینکه آن هفت نفر بدنیا بیایند، و قرائت از آنها گرفته شود، و آن هم منجر به این میشود که هیچ کس جایز نیست که قرائت نماید مگر اینکه بداند، که قراء سبعه وقتی متولد شدند، آن قراءت را انتخاب مینمایند. که این هم باطل است، چون راه گرفتن قرائت این است که از یک امام قرائت موثق اخذ شود، بصورت لفظ به لفظ و امام به امام، تا به پیامبر جبرسد. [۷۰۸]
ابو شامه [۷۰۹]گفته است: گروهی گمان کردهاند که قرائتهای هفت گانه ای که الان موجود هستند همان است که در حدیث آمدهاند و خلاف اجماع همه علماست و تصور بعضی از نادانهای جاهل میباشد. [۷۱۰]
[۷۰۲] قراء السبعه عبارتند از: ۱- عبدالله بن عامر (ت ۱۱۸- ۲) عبدالله بن کثیر داری (ت ۱۲ ه(۳) ابوبکر عاصم بن ابی الجنود اسدی (۱۲۷ ه(۴) ابوعمرو زبان بن علاء بصری (ت ۱۵۴ ه(۵) حمزه بن حبیب زیات (ت ۱۵۶ ه(۶) نافع بن عبدالرحمن (ت ۱۶۹ ه(۷) علی بن حمزه الکسائی (ت ۱۸۹ ه(نگا: مناهل العرفان ۱/ ۴۵۳، ۴۵۹ – و معرفة الکبار از ذهبی ۱/ ۸۲، و بعد از آن، و غایة النهایه از ابن جزری ۱/ ۲۶۱ و بعد از آن. [۷۰۳] مناهل العرفان ۱/ ۱۹۳. [۷۰۴] مکی ابن ابی طالب حموش بن محمد بن مختارء ابو محمد القیسی است، متبحر در علوم قرآنی و عربی بود، در علوم قرآنی کتابهای زیادی نوشته است. و خوب عمل کرده است. از جمله کتابهای او «الایجاز» و الموجزفی القراآت، و الهدایه فی التفسیر، و سایر کتابهای دیگر او. در سال ۴۳۷ ه از دنیا رفت، شرح حالی دارد در کتابهای الدیباج المذهب ص ۴۲۴ شماره ۵۹۵، و فیات الاعیان ۲/ ۱۲۰، و شذرات الذهب،۳/ ۲۶۰، و طبقات المفسرین از داودی ۲/ ۳۳۱ شماره ۶۴۳ و طبقات القراء از ابن جرری ۲/ ۳۰۹. [۷۰۵] فتح الباری ۸/ ۶۴۸، نگا: الاتقان سیوطی ۱/ ۲۱۵ بند شماره ۱۰۹۷ – و الاحرف السبعه فی القرآن و منزلت القرائات منها از دکتر حسن ضیاء الدین در مبحث، «شواهدی از سخنان علما در بیان اینکه قرائتها، بعضی از حروف هستند» ص ۲۲۶. [۷۰۶] نگا: «فی الادب الجاهلی» از طه حسین ص ۹۵. [۷۰۷] این قرائتها در میان دویست شهر از شهرهای اسلامی جهان مشهور شدهاند. و در پایان قرن سوم تدوین آن آغاز گشت، زمانی که امام ابن مجاهد احمد بن موسی، همه قرائتهای قراء سبعه را جمع کرد – نگا: مناهل العرفان ۱/ ۱۹۳ در حاشیه آن. [۷۰۸] مناهل العرفان ۱/ ۱۹۳-۱۹۴. [۷۰۹] ابوشامه عبدالرحمن بن اسماعیل بن ابراهیم ابوشامه مقدسی، اهل حدیث و مجتهد شافعی مذهب، قاری و اهل نحو میباشد، شیخ قرائت و حدیث در دمشق بود، از جمله تألیفات او شرح الشاطبیه و مختصر تاریخ دمشق و سایر کتب میباشد. در سال ۶۶۵ و از دنیا رفت، شرح حال او در تذکرة الحفاظ ۴/ ۱۴۶۰ شماره ۱۱۵۷ و طبقات المفسرین از داودی ۱/ ۲۶۸ شماره ۲۵۴، و طبقات القراء از ابن جزری ۱/ ۳۶۶ و طبقات الشافعیه از سبکی ۸/ ۱۶۵، و شذرات الذهب ۵/ ۳۱۸. [۷۱۰] فتح الباری ۸/ ۶۴۷، نگا: الاتقان ۱/ ۲۱۵ بند شماره ۱۰۹۳.