بررسی سنت نبوی در نوشته های دشمنان اسلام و پاسخ به آنها - جلد دوم

فهرست کتاب

مبحث اول: شبهات منتقدان به احادیث طب نبوی و پاسخ آن‌ها

مبحث اول: شبهات منتقدان به احادیث طب نبوی و پاسخ آن‌ها

بدعتگران گذشته احادیثی را که درباره طب، از پیامبر معصوم روایت شده، با عقل‌های ناقص خود مورد طعنه قرار داده‏اند. و عده‌ای از علمای گرانقدر هم از نظرات این منتقدان متأثر شده و آن را با این حجت وسعت داده‏اند که پیامبر جاحادیث طبی را به وسیله وحی الهی نگرفته است، بلکه از روی تجربه مانند یک انسان با تجربه آن‌ها را بیان کرده است، زیرا پیامبر جبرای آموزش طب به مردم برانگیخته نشده است.

دشمنان سنت از این مبحث بعنوان اسلحه‌ای قوی در ایراد به حجیت حدیث استفاده کرده‌اند و معتقد شده‌اند که همه آن احادیث به وسیله وحی نازل نشده است، همانطور که در مبحث اجتهاد پیامبر جبه تفصیل بحث شد. [۱۱۴۷]

ابن خلدون می‌گوید: «طبی که در متون شرعی نقل شده است، وحی نیست، بلکه نزد اعراب امری عادی بوده است و آنچه که در سخنان پیامبر جآمده از جمله اموری است که نزد مردم عادی می‌باشد، نه به این جهت که آن عمل مشروع است. زیرا پیامبر جبرای آموختن شریعت برانگیخته شده است نه برای آموزش طب و سایر امور عادی. آنچه که در مورد لقاح خرما پیش آمد، که پیامبر جفرمود: «شما به امورات دنیای خود آگاهتر می‌باشید». [۱۱۴۸]پس شایسته نیست که آنچه درباره طب بیان شده، قسمتی از شرع بدانیم، چرا که دلیلی بر آن نداریم غیر از اینکه از آن به عنوان تبرک و درستی پیوند ایمانی، که اثر بسیار بزرگی در شفای بیماری دارند، استفاده کنیم. و این امر جزء طب مزاجی نیست بلکه از نشانه‏های سخن دینی است همچنانکه در مورد مداوای کسی که شکم درد داشت و با خوردن عسل شفا یافت، [۱۱۴۹]اتفاق افتاد.

در این نظر، بعضی از علمای گرانقدر مانند، دکتر یوسف قرضاوی و سایرین، با ابن خلدون همراه گشته و آن را تأیید کرده‌اند و حدیث را به دو گونه تقسیم کرده‌اند: احادیث تشریعی و احادیث غیر تشریعی. [۱۱۵۰]

دکتر قرضاوی می‌گوید: به نظر من غالب احادیث مربوط به نسخه‌های طبی و امثال آن، مانند: نسخه پیامبر جبرای بیماری سیاتیک که دنبه گوسفند عربی می‌باشد و... تا آخر آنچه که در حدیث آمده است، [۱۱۵۱]که این نوع احادیث، از جمله احادیثی نیست که انجام دهنده آن ثواب ببرد و یا انجام ندادن آن مورد سرزنش واقع شود، بلکه امری است، برای راهنمایی دنیوی که از جامعه اعراب سرچشمه گرفته است، رسول خدا جبرای اجرای طب جسمی نیامده است، که آن کار، متخصصان خودش را دارد بلکه برای مداوای قلب‌ها و عقل‌ها و جان‌ها، برانگیخته شده است. هر چند ما به آنچه که علما طب نبوی نامیده‌اند، احترام می‏گذاریم ولی همه متفق هستند که رسول خدا جهیچوقت ادعای آگاهی از علم طب را نکرده است و برای آن برانگیخته نشده است. [۱۱۵۲]

نتیجه این بحث این است که اگر یکی از دشمنان سنت، بر ما خروج کند، نیازی عزالدین می‌گوید: «احادیثی که در تلاشند تا علومی مانند طب را به رسول خدا جنسبت دهند، همه آن‌ها موضوع (جعلی) می‌باشند و هدف آن‌ها منحرف کردن مردم از حقایق و عقل‌گرایی علمی موجود در آیات قرآن به عقل‌گرایی است که به اوهام، خرافات و امور باطل ایمان دارد. [۱۱۵۳]

و برای آن احادیث موضوع مثال‌هایی را عمداً از صحیح بخاری انتخاب کرده و آورده است؛ مانند: احادیث رقیه: «ای پروردگار مردم! بیماری‌اش را برطرف ساز و چنان شفایی عنایت کن که هیچگونه بیماری‏ای باقی نماند. چرا که تو شفا دهنده هستی و هیچ شفایی، بجز شفای تو وجود ندارد». و حدیث «شفا یافتن شکم درد بوسیله عسل». و حدیث «نه بیماری واگیر هست نه یرقان». و حدیث «سیاه‌دانه شفای هر دردی است بجز مسمومیت»، و حدیث «شهد گیاه قارچ آب آن شفای چشم است». و حدیث «کسی که با هفت خرمای خشک شده صبح کند آن روز هیچ سم و جادویی بر او مؤثر نیست». و سایر احادیثی که از صحیح بخاری در کتاب الطب روایت کرده است. [۱۱۵۴]

بسیاری از فتنه‌انگیزان و مدعیان علم به بعضی از احادیث طبی ایراد گرفته‌اند و از تقسیم‌بندی حدیث پیامبر جبه تشریعی و غیر تشریعی بعنوان، پشتوانه محکم در ایراد به احادیث و حجیت آن و راویان ثقه بزرگوار آن استفاده کرده‌اند.

ما در فصل‌های گذشته و با دلایل روشن، بیان نمودیم که همه احادیث نبوی، وحی می‌باشد و تقسیم‌بندی حدیث به تشریعی و غیر تشریعی را باطل اعلام نمودیم، که در اینجا نیازی به تکرار آن نیست. [۱۱۵۵]

در دفاع از احادیث طب پیامبر جاینجا به پاسخ ابن خلدون و نظر او در این باره بسنده می‌کنیم.

دکتر محمد احمد سنهوری می‌گوید: سخن ابن خلدون که گفته: «طبی که در متون شرعی آمده است، وحی نمی‌باشد و پیامبر جبرای شناساندن طب برانگیخته نشده است».

این سخنی است که با واقعیت و حقیقت در تناقض می‌باشد، زیرا معلوم و بدیهی است که رسول خدا جبی‌سواد بوده و نمی‏دانست که قرآن و ایمان چیست؟ پس چگونه خاصیت داروها را می‌شناخته، چه آن دارو گیاهی یا غذایی بوده باشد. اگر خداوند، او را از علم به آن آگاه نکرده بود؟! خداوند درباره عسل می‌فرماید:

﴿فِيهِ شِفَآءٞ لِّلنَّاسِۚ[النحل: ۶۹].

«در آن شفای مردم قرار داده شده است».

ولی بیماری‌های که بوسیله این عسل شفا داده می‌شوند، در قرآن نیامده‌اند.

اما رسول خدا جبیماران مبطلا به شکم درد و اسهال را با آن شفا داده است.

پس چه چیز باعث شده که رسول خدا جاین داروی خاص را برای آن بیماری خاص معرفی کند؟ و چه چیز باعث شده که رسول خدا جبه کسی که شکم درد دارد، اصرار کند که حتماً باید بیشتر از یک بار عسل بخوری؟ حتماً بایستی چنین امری به او وحی شده باشد.

چه چیز باعث شد، که رسول خدا جداروی «السنا» را بر داروی «شبرم» ترجیح دهد در حالی که هر دو گیاه‌هایی هستند که برای این مورد بکار برده می‌شدند. [۱۱۵۶]بعد از مدتها پزشکان دریافتند، آن گیاهی که رسول خدا جآن را بهتر دانسته، از لحاظ علمی مفیدتر است و مصرف «شبرم» را منع کردند و ضرر آن را بیان کردند.

آیا رسول خدا ج، آزمایشگاه و کارگاهی برای آزمایش این داروها داشتند؟ مطمئناً رسول خدا ج، چنین امکاناتی در اختیار نداشته است و آنچه که بیان کرده‌ است مطمئناً از طریق وحی بوده است.

هر قانون پزشکی که رسول خدا جبرای دوا و درمان، تجویز کرده است، تاکنون هیچ پزشکی نتوانسته و تا روز قیامت، کسی نمی‌تواند، برخلاف نظر حضرت رسول، اعلام نظر کند و یا قاعده‌ای از قواعد او را زیر سؤال ببرند، بلکه روز به روز و با پیشرفتهای علمی، صحت گفته‌های رسول خدا جآشکارتر می‌شود. خداوند بلند مرتبه راست فرموده است که:

﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤[النجم: ۳-۴].

«و از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید. ‏ آن (چیزی که با خود آورده است و با شما در میان نهاده است) جز وحی و پیامی نیست که (از سوی خدا بدو) وحی و پیام می‌گردد».

ولی ابن خلدون می‌خواهد طب پیامبر جرا با داستان تلقیح خرما مقایسه کند. و ادعا می‌کند که طب پیامبر جیک امر عادی و نظری و شخصی بوده است.

این یک قیاس اشتباه است و روشن است که میان این دو، فرق هست. رسول خدا از ویژگی دارویی، یا غذایی صحبت نکرده، که از آن برگشته باشد، برخلاف چیزهایی که اجتهادی بودند، که البته آن هم از وحی خارج نمی‌باشد. [۱۱۵۷]

ادعای ابن خلدون، که طب نبوی ثمره و نتیجه‌ای ندارد، مگر اینکه از روی تبرک آن را بکار گیرند و برای این گفته، شاهد مثالی از داستان درمان شکم درد بوسیله عسل آورده است.

پاسخ او چنین است: یعنی هر دارویی که به مریض تجویز می‌شود، بر مریض لازم می‌داند، که به آن دارو اعتماد داشته باشد، و به پزشکی که او را مداوا می‌کند اعتماد کند، و این سخن نزد پزشکان مسلمان و غیر مسلمان، قدیمی و جدید، مشخص است، زیرا توان روحی، تأثیر زیاد و شگفتی، بر توان جسمی دارد و این مطلب برای هر دارو و هر مریضی عمومیت دارد. [۱۱۵۸]

داستان مردی که بعد از چهار بار عسل خوردن آمده است و حال مریض خود را برای ما بازگو نکرده است، بلکه درباره برادرش که واسطه میان او و پیامبر جبوده است، سخن گفته است و نمی‌توانیم در مورد او حکم کنیم، که آیا عسل را بخاطر مبارکی خورده است یا آن را بعنوان دوا استفاده می‌کرده است اگر از روی تبرک هم خورده باشد، در آن مشکلی وجود ندارد، هر چه باشد، بهر حال آن مرد شفا یافته و اگر در عسل خاصیت ضد بیماری آن مرد وجود نداشت، شفا نمی‌یافت، از لحاظ علمی ثابت شده است که عسل حاوی مواد ضد میکروب است و دارو بودنش برای این مریضی ثابت شده است.

در طب رسول اکرم جداروهای زیادی آمده است و ویژگی و خاصیت بسیاری از داروهای گیاهی و غیر گیاهی را روشن کرده است. [۱۱۵۹]

ابن قیم جوزیه میان طب پیامبر جو سایر پزشکان تفاوت قایل شده و گفته است: «طب او همچون طب سایر پزشکان نیست، طب پیامبر جاز روی یقین، قطعی و از طرف وحی الهی و چراغ نبوت و کمال عقل، می‌باشد. ولی طب سایر پزشکان از روی، گمان، حدس و تجربه می‌باشد». [۱۱۶۰]

دکتر محمد ابوشهبه در دفاع خود از حدیث «مگس» گفته است: «قبل از اینکه نظر پزشکی را در مورد حدیث «مگس» بیان کنم، دوست دارم بگویم: «من مانند آن تازه به دوران رسیده‌ها نیستم، که بعضی از آن‌ها اهل علم هم می‌باشند، تصور ‌کنم طب حضرت رسول جاز جمله امور دنیایی است که خطا و اشتباه از طرف رسول جدر آن جایز است و آن را مانند تلقیح خرما دانسته‌اند که پیامبر جفرمود: «شما به امور دنیای خود آگاه‌تر می‌باشید». [۱۱۶۱]

من نمی‌دانم که چگونه در باب حدیث «مگس» چنین گفته می‌شود با وجود فرموده پیامبر ج: «به تأکید در یکی از بال‌های آن درد و در دیگری درمان است؟» در حالی که در ابتلای حدیث لفظ «أنَّ» آمده که برای تأکید می‌باشد!!

این روش تأکیدی چگونه از قبیل امور تخمینی و ظنی دنیایی است؟

این فرموده پیامبر جچگونه است: «هر کس با هفت خرما صبح کند، در آن روز نه سم و نه جادو، به او آسیب نمی‌رساند». [۱۱۶۲]از روی ظن و تخمین در امور دنیاست؟!. اکثر احادیث طب پیامبر ج- اگر نگوئیم همه آن‌ها- قطعی و یقینی هستند که دلالت بر وحی الهی دارند.

علم پزشکی دو گونه است: طبابت قلب‌ها و دین‌ها، که انبیاء حامل این نوع طب می‌باشند و دیگری طب بدن‌ها: که آن هم دو نوع می‌باشد: یک نوع روحانی است: مانند: دعاها و مهربانی‌ کردن. و دیگری مادی و جسمانی است، مانند: شفاء یافتن بوسیله عسل، خرما و سیاه‌دانه و قارچ و امثال آن. [۱۱۶۳]

وظیفه نخست رسول اکرم جطبابت قلب‌ها و دین‌هاست، ولی شریعت و سنت‌های او شامل بسیاری از طب‌های بدنی و جسمی است که هم روحی و هم جسمانی است [۱۱۶۴]، در این باره به آیات قرآنی فراوانی که آمده اشاره نمی‌کنم، مانند فرموده خداوند:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَتۡكُم مَّوۡعِظَةٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَشِفَآءٞ لِّمَا فِي ٱلصُّدُورِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ ٥٧[یونس: ۵۷].

«‏ای مردمان! از سوی پروردگارتان برای شما اندرزی (جهت رهنمود زندگی) و درمانی برای چیزهائی که در سینه‌ها است (همچون کفر و نفاق و کینه و ستم و دشمنی با حق و حقیقت) آمده است (که قرآن نام دارد) و هدایت و رحمت برای مؤمنان است».

و آیه‌های قرآنی دیگر که از چگونگی قرار گرفتن جنین در شکم مادر اشاره دارد در سوره مؤمنون، و سایر سوره‌ها زیاد آمده است [۱۱۶۵]و آیاتی که درباره طهارت و خطرات نزدیکی کردن با زن حائض، تا زمان رفع آن حیاضت و پاک شدن زن می‌باشد، خداوند می‌فرماید:

﴿وَيَسۡ‍َٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطۡهُرۡنَۖ[البقرة: ۲۲۲].

«و از تو درباره (آمیزش با زنان به هنگام) حیض می‌پرسند. بگو: زیان و ضرر است (و علاوه از نافرمانی، بیماریهائی به دنبال دارد). پس در حالت قاعدگی از (همبستری با) زنان کناره‌گیری نمائید، و با ایشان نزدیکی نکنید تا آن گاه که پاک می‌شوند». [۱۱۶۶]

و فرموده خداوند درباره طب عسل:

﴿فِيهِ شِفَآءٞ لِّلنَّاسِۚ[النحل: ۶۹].

«در آن شفای مردم قرار داده شده است».

خداوند همه طب را در یک آیه جمع کرده است و فرموده:

﴿وَكُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ[الأعراف: ۳۱].

«بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید».

پیامبر خدا جفرموده: بنی‌آدم هیچ ظرفی بدتر از ظرف شکم پر نکرده است، [۱۱۶۷](حدیث) بعضی دانشمندان گفته‌اند: «معده خانه درد است و تعصب در رأس همه دردها قرار دارد. [۱۱۶۸]

دکتر ابوشهبه می‌گوید: «دلالت نمی‌کنم بر اینکه حدیث نبوی شامل طب جسمها می‌شود، فرقی نمی‌کند طب جسمانی باشد یا روحانی در آنچه که در صحیحین بخاری و مسلم و دیگر صحاح از قبیل: سنن و مجموعه کتب طب، در ضمن فصل‌های مربوط به طب، آمده است. بعضی از علمای اهل حدیث در این باره کتاب‌های مستقلی نوشته‌اند، مانند کتاب «الطب النبوی» از ابی‌نعیم، و کتاب «الطب النبوی» از سیوطی، و کتاب «الطب النبوی» از ابن قیم جوزیه، آنچه در همه این مبحث برای من اهمیت دارد، این است که آن تصور باطلی که در دل تازه به دوران رسیده‏ها، خطور کرده، مبنی بر اینکه طب نبوی همچون امور دنیوی است، که احتمال خطا و صواب دارد، را بَرکنم، و بگویم که آن‌ها بر صحت این مدعا دلیلی ارائه نکرده‌اند و ما برای رد کردن نظر آن‌ها دلایل زیادی اقامه کرده‌ایم. در حدیث ابی‌سعید خدری آمده: که مردی نزد رسول خدا جآمد و گفت: «برادرم شکمش درد می‌کند، پیامبر جفرمود، به او عسل بدهید، بار دوم آمد، و پیامبر جفرمود، به او عسل بدهید، برای بار سوم آن مرد نزد رسول خدا جآمد، پیامبر جباز فرمود: به او عسل بدهید، برای بار چهارم آمد، پیامبرجفرمود، آیا به او عسل دادید؟ (و شفا نیافت) سپس فرمود: «خداوند راست می‌گوید. و شکم برادر تو دروغ می‌گوید، به او عسل بدهید، یعنی بار چهارم خوب شد. [۱۱۶۹]

آنچه که ابن قیم جوزیه در این باره گفته مرا به تعجب واداشته است، گفته: «ما هم می‌گوئیم: نسبت دادن طب دکترها به او، امر دیگری است، مانند نسبت دادن طب تصوف به آن حضرت [۱۱۷۰]و ناتوانی‌های طب خود، که عده‌ای از پیشوایان تیزبین آن‌ها، به این امر اعتراف کرده‌اند. از جمله آن‌هایی که علم دارند می‌گویند: که طب قیاس است، و عده‌ای دیگر می‌گویند که آن تجربه و الهام‌ها و خواب‌ها و گمان‌های درست است.

عده‌ای از آن‌ها می‌گویند: بیشتر آن از حیوانات گرفته شده است، تا اینکه گفته: چگونه چنین اموری از جمله وحی می‌باشد که خداوند به رسولش وحی کرده است، که چه برای او سودمند، و چه مضر می‌باشد، و نسبت دادن آموخته‌های طبی آن‌ها به وحی، مانند نسبت دادن دانش آن‌ها است به آنچه که انبیاء آورده‌اند. بلکه در اینجا داروهایی برای شفا دادن بیماری‌ها هست، که عقل‌های پزشکان بزرگ هم به آن نرسیده و دانش و تجربه آن‌ها به حد شناسایی آن نرسیده است، درمان بیماری‌های قلبی و روحی، توسط پیامبران، بوسیله نیروی قلبی و اعتماد و توکل بر خداوند و پناه بردن به او، احساس شکستگی و خواری کردن در مقابل خداوند، صدقه دادن و دعا کردن و توبه و استغفار و نیکی کردن با مردم و کمک به نیازمندان و خوشحال شدن از مصیبت‌های الهی، مواردی هستند که پیامبران در شفای بیماران از آن استفاده ‌کرده‌اند. این داروها از ملت‌های دیگر تجربه کرده‌اند. و تأثیرات شفا بخشی آن را دریافته‌اند. و فهمیده‌اند که علمِ بهترین دانشمندان پزشکی هم به آن‌ها نمی‌رسد. و ما بسیاری از این امور را تجربه کرده‌ایم، و دیده‌ایم، کاری که آن‌ها انجام می‌دهند، داروهای حسی انجام نمی‌دهند، بلکه داروهای حسی نزد آن همانند داروهای اهل تصوف نزد پزشکان می‌باشد. [۱۱۷۱]

دکتر نورالدین عتر می‌گوید: «پزشکان بزرگی که از احادیث طب نبوی اطلاع دارند به آنچه که در این احادیث وجود دارد اقرار کرده‌اند، این را از استادی از دانشگاه پزشکی دمشق شنیدم که به من گفت: «پیامبر جفقط از نسخه‌های قبل از دوران خود استفاده نکرد، بلکه بالاتر از آن برای پزشکی و پزشکان، قانونگذاری کرد. [۱۱۷۲]

خداوند تبارک و تعالی بلند مرتبه‌تر و آگاهتر است.

[۱۱۴۷] اگر خواستید، مراجعه کنید به ۱/ ۴۵۷، ۴۶۲. [۱۱۴۸] قبلاً آورده شده است، ۱/ ۴۵۷. [۱۱۴۹] المقدمه، فصلی درباره علم طب، ص ۵۴۶. [۱۱۵۰] نگا: ۱/ ۴۵۹. [۱۱۵۱] ابن ماجه، سنن، کتاب الطب، در باب مداوای سیاتیک، ۲/ ۳۳۷، ۳۳۸، شماره ۳۴۶۳ آن را آورده است، بوصیری در مصباح الزجاجه گفته: اسناد این صحیح است و رجالش ثقه می‌باشند، ۳/ ۱۲۴، شماره ۱۲۰۷. [۱۱۵۲] السنة مصدراً للمعرفة و الحضارة، ص ۶۶، ۶۷ با اختصار، نگا: السنة و التشریع از دکتر عبدالمنعم النمر، ص ۱۱۰. [۱۱۵۳] دین السلطان، نیازی عزالدین، ص ۵۲۳. [۱۱۵۴] نگا: صحیح بخاری (در شرح فتح الباری) در کتاب الطب، ۱۰/ ۱۴۱، ۲۶۳، نگا: دین السلطان از نیازی عزالدین، ص ۵۲۳-۵۲۷. [۱۱۵۵] نگا: ۱/ ۴۵۷، ۴۷۲. [۱۱۵۶] نگا: زادالمعاد، ۴/ ۳۲۰، ۳۲۸. [۱۱۵۷] نگا: ۱/ ۴۶۱-۴۶۷. [۱۱۵۸] نگا: زاد المعاد، ۴/ ۷۱. [۱۱۵۹] نگا: الطب فی السنة از دکتر محمد احمد سنهوری، ص ۲۵۹-۲۶۱. [۱۱۶۰] زادالمعاد، ۴/ ۱۱. [۱۱۶۱] قبلاً آورده شده است، ۱/ ۴۵۷. [۱۱۶۲] بخاری آن را آورده است (در شرح فتح الباری) کتاب الطب، باب درمان کردن سحر با خرمای خشک شده، ۱۰/ ۲۴۹ شماره ۵۷۶۸-۵۷۶۹، و مسلم هم در شرح نووی در کتاب نوشیدنیها باب برتری خرمای مدینه، ۷/ ۲۵۰، شماره ۲۰۴۷، از احادیث سعد بن ابی‌وقاص و لفظ از مسلم است. [۱۱۶۳] نگا: الطب فی السنة، از دکتر محمد سنهوری، فصل ششم (مشکلاتی که درباره بعضی احادیث پیش آمده و پاسخ به آنها)، ص ۳۳۰-۳۳۵. [۱۱۶۴] دفاع عن السنة از دکتر محمد ابوشهبه، ص ۳۴۱-۳۴۳، با اندکی تصرف. [۱۱۶۵] نگا: آیات ۱۲-۱۴ سوره مؤمنون. [۱۱۶۶] نگا: الطب فی السنة از دکتر محمد سنهوری فصل «قواعد طبی عمومی استنباط شده»، ص ۱۵۴-۱۹۶، و فصل «الطب الوقایی فی السنة»، ص ۱۹۷، و فصل «پیشی گرفتن حدیث به سوی مفاهیم طبی، که از عصر و زمان پیشی گرفته است.» ص ۱۹۷، ۲۵۰۰. [۱۱۶۷] ترمذی در سنن خود آن را در کتاب زهد و باب آنچه درباره کراهت زیاد خوردن آمده است، ۴/ ۵۰۹، ۵۱۰، شماره ۲۳۸۰، و گفته حدیث صحیح و حسن است. [۱۱۶۸] نگا: ابداعات الطبیة لرسول الانسانیة از مختار سالم، ص ۳۶، و طب الوقایی فی الاسلام از عمید صیدلی، و طب الاسلامی از دکتر طه. [۱۱۶۹] بخاری آن را در (شرح فتح الباری) در کتاب طب و باب مداوا کردن با عسل، و فرموده خداوند «در آن شفای مردم را قرار داده‌ایم ۱۰/ ۱۴۶، شماره ۵۶۸۴، آورده است، مسلم هم (در شرح نووی) در کتاب سلامتی، باب مداواکردن با زنبور عسل ۷/ ۴۶۰، شماره ۲۲۱۷، و لفظ حدیث از اوست، آن را آورده است. [۱۱۷۰] عده‌ای از متصوفان نادان خواهان آن هستند. [۱۱۷۱] زاد المعاد، ۴/ ۱۱/ ۱۲، با اندکی تصرف. نگا: دفاع عن السنة از دکتر ابوشهبه، ۳۴۱-۳۴۵، با اندکی تصرف. [۱۱۷۲] نگا: السنة المطهرة و التحدیات از دکتر نورالدین عتر، ص ۷۶.