مبحث سوم: دیدگاه بدعتگذاران قدیم و جدید درباره احادیث قَدَر و پاسخ آنها
احادیثی که رکنی از ارکان ایمان را ثابت میکنند، عبارتند از: ایمان به قدر خیر و شر و شیرین و تلخ خداوند. معتزله به آن ایراد گرفتهاند زیرا با اصلی از اصلهای پنجگانه آنها در تعارض میباشد، که همان اصل عدالت است که با اصل اول (توحید) از اصول آنها به حساب میآید، آنها خود را اهل عدالت و توحید مینامند، و به خاطر این نامها خود را ستودهاند.
عدالت را اینگونه شناختهاند: خداوند فعل زشت انجام نمیدهد، و آن را انتخاب نمیکند. و از آنچه که بر او واجب است شانه خالی نمیکند و افعال او نیک هستند، [۸۱۲]بنابر این اصلِ عدالت، امور زیادی را بنیان نهادند. از جمله:
۱- صلاح و اصلح (خوب و خوبتر) را برای خداوند واجب گرداندند، [۸۱۳]خداوند ما را از این بیادبی محفوظ نگه دارد.
۲- حُسن و قُبح دو امر عقلی هستند، حسن، امری است که عقل آن را حسن بداند و قبح، فعلی است که عقل آن را قبیح بداند، شرع از حسن و قبح اشیاء خبر داده ولی آنها را ثابت نکرده است، عقل هم برای آن مدرک میباشد نه منشی آن. [۸۱۴]
ج- خداوند افعال بندگان را نیافریده است، بلکه انسانها خود خالق افعال خیر و شر [۸۱۵]خود میباشند. این نظر باعث منکر شدن قَدر شده است. قاضی عبدالجبار گفته است: کسانیکه قدر را ثابت میکنند، مجبره می باشند [۸۱۶]، ولی ما آن را نفی میکنیم، و خداوند سبحان را منزه میدانیم،که افعال به قضا و قدر او باشند. [۸۱۷]
حجت معتزله در مورد نفی کردن قدر، یا نفی خلق افعال بندگان چه گناه باشد یا ثواب از خداوند: خداوند فعل قبیح انجام نمیدهد، افعال بندگان هر چند که عبادت باشد، به صورتی حسن هستند و به صورتی دیگر قبیح میباشند. [۸۱۸]
طبق این اصل یعنی (عدالت) آیات قرآنی که قَدَر خداوند را برای مخلوقاتش و افعال خیر و شر بندهها را ثابت میگرداند، تأویل نمودند.
به احادیثی که قدر را ثابت میکند، ایراد گرفتند، و کار آنها را نوعی اشتباه خواندهاند، و راوی آنها را هم مرتکب گناه بزرگی دانستهاند.
قاضی عبدالجبار میگوید: اخبار آحادی که بر آن دلالت میکند، اشتباهی است که بوسیله آن متوجه میشویم، آورنده آن مرتکب گناه بزرگی شده است. [۸۱۹]
کار به اینجا متوقف نشده و کسانی که اصل عدالت را نپذیرفتند، کافر به حساب آوردند.
عبدالجبار میگوید: هرکس با اصل عدل مخالفت کند، و فعلهای قبیح از جمله: ظلم، دروغ، آشکار کردن معجزه برای دروغگویان، عذاب دادن فرزندان کافران بخاطر گناه پدرانشان و اخلال در امر واجب را به خداوند نسبت دهد، کافر میشود. [۸۲۰]
داعیان بیدینی [۸۲۱]در طعنه و ایرادگرفتن به احادیث قدر از دیدگاه معتزلیان پیروی کردند. بعضی از سران مکتب عقلگرایی جدید، از این نظر متأثر شدند. دکتر فهد رومی در رساله دکترای خود تحت عنوان (منهج المدرسة العقلیة الحدیثة فى التفسیر) بصورت مفصل به این موضوع پرداخته است. [۸۲۲]
[۸۱۲] نگا: شرح الاصول، ص ۱۳۲-۳۰۱. [۸۱۳] شرح الاصول، ص ۱۳۳-۱۳۴ و صفحات بعد از آن، نگا: الفصل فی الملل و النحل، ۳/ ۱۶۴. [۸۱۴] شرح الاصول، ۱۳۲، ۳۰۱، ۳۲۳، نگا: الکشاف زمخشری، ۲/ ۴۴۱. [۸۱۵] شرح الاصول، ص ۳۲۳، ۳۳۴، ۳۴۵، ۷۷۶. [۸۱۶] مجبره یا جبریه: از جبر مشتق شده، و آن نفی حقیقت فعل از آدمی و اضافه کردن آن بر خدای متعال، میباشد جبریه خالص آن است، که فعلی برای بندگان ثابت میگرداند، و قدرت انجام آن فعل را هم از او میگیرد، بصورت متوسط، این است که برای بندگان قدرتی غیر مؤثر میباشد. نگا: الملل و النحل: ۱/ ۸۵، التعریفات، ص ۱۰۱. [۸۱۷] شرح الاصول، ص ۷۶۶. [۸۱۸] مجموع المحیط بالتکلیف از قاضی عبدالجبار، ص ۳۶۶، ۳۶۷ – به نقل از موقف المدرسة العقلیه من السنه، ۱/ ۲۸۸. [۸۱۹] فضل الاعتزال، ص ۱۹۴. [۸۲۰] شرح الاصول، ص ۱۲۵. [۸۲۱] نگا: کتاب و قرآن قرائت معاصر، ص ۱۳۱، ۱۳۵، ۳۵۷، ۳۹۴، و دین السلطان، ص ۳۲۳، ۳۲۴، نگا: منهج المدرسة العقلیه، ص ۵۳۳، ۵۴۴. [۸۲۲] نگا: منهج المدرسة العقلیه، ص ۵۳۳-۵۴۴.