بررسی سنت نبوی در نوشته های دشمنان اسلام و پاسخ به آنها - جلد دوم

فهرست کتاب

مبحث دوم: شبهات منتقدان درباره افتادن مگس در ظرف و پاسخ آن‌ها

مبحث دوم: شبهات منتقدان درباره افتادن مگس در ظرف و پاسخ آن‌ها

امام بخاری در صحیح خود و با اسناد از ابی‌هریرهسروایت کرده، که رسول خدا فرمود: «هرگاه مگسی در ظرفی افتاد، همه آن را در آن ظرف فرو کنید، سپس آن را بیاورید، و محتویات آن ظرف را بخورید، زیرا در یکی از بالهای آن شفا هست و در دیگری درد هست». [۱۱۷۳]

این حدیث صحیحی است که از رسول اکرم جثابت شده است و مردم هم آن را پذیرفته‌اند و به مفهوم حدیث ایمان آورده‌اند و این امر یکی از معجزه‌های پیامبر جمی‌باشد. که آن حضرت از روی هوا و هوس صحبت نمی‌کند، خداوند می‌فرماید:

﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤[النجم: ۴].

«‏آن (چیزی که با خود آورده است و با شما در میان نهاده است) جز وحی و پیامی نیست که (از سوی خدا بدو) وحی و پیام می‌گردد».

بدعتگران و گمراهان از دیر باز به صحت این حدیث ایراد وارد کرده‌اند و حجت آورده‌اند که با عقل و واقعیت مخالف است، باعث ایجاد شبهه در آن شدند. دانشمندان گرانقدر و بزرگوار به این شبهه آن‌ها پاسخ داده‌اند و آن‌ها را با حجت‌های دفع‌ کننده و دلایل روشن از بین بردند و باطل بودن آن را ثابت کردند.

از جمله این علمای گرامی، امام ابن قتیبه در کتاب خود «تأویل مختلف الحدیث» گفته: «این حدیث صحیح است و هر کس امورات دینی را بر مشاهدات خود بنیان نهد، می‌بیند که حیوان صحبت نمی‌کند و پرنده شنا نمی‌کند و مگس هم از مسمومیت و شفا دادن اطلاع ندارد و به آنچه که در متن حدیث آمده است و نفهمیده‌اند اعتراض کرده‌اند، پس آن‌ها از اسلام رانده شده‏اند و با آنچه که پیامبر جآورده است مخالف است.

کسی که قسمتی از فرموده‌های پیامبر جرا تکذیب نماید، مثل این است که همه آنچه را که پیامبر جآورده است تکذیب نماید. و جز گروهی از دهریون [۱۱۷۴]، هیچ گروهی را نمی‌شناسم که آن را منکر شده باشند. در این نظر، گروهی از متکلمان و جهمی‌ها [۱۱۷۵]از آن‌ها پیروی کرده‌اند.

از جمله کسانی که از این حدیث دفاع کرده است، امام طحاوی در کتاب خود «مشکل الآثار» می‌باشد. او بعد از آوردن حدیث و راویان صحابی آن، گفته است: «آن‌ها به احادیث رسول خدا جو صورت‌های آن ناآگاه هستند، آیا مگس از خود اختیاری دارد؟ تا اینکه برای یکی از بال‌هایش معنایی قرار دهد و برای بال دیگرش معنای دیگری در نظر بگیرد، برخلاف معنایی که برای در اول در نظر گرفته است؟

پاسخ ما به حول و قوه الهی و توفیق او چنین است: اگر آن‌ها قرآن را به دقت و تأمل مطالعه می‌کنند، آنچه که گفته پیامبر جرا تأیید کند، می‌یابند، خداوند می‌فرماید:

﴿وَأَوۡحَىٰ رَبُّكَ إِلَى ٱلنَّحۡلِ أَنِ ٱتَّخِذِي مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُيُوتٗا وَمِنَ ٱلشَّجَرِ وَمِمَّا يَعۡرِشُونَ ٦٨ ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِ فَٱسۡلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلٗاۚ يَخۡرُجُ مِنۢ بُطُونِهَا شَرَابٞ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهُۥ فِيهِ شِفَآءٞ لِّلنَّاسِۚ[النحل: ۶۸-۶۹].

«‏پروردگارت به زنبوران عسل (راه زندگی و طرز معیشت را) الهام کرد (و بدان گونه که تنها خود می‌داند به دلشان انداخت) که از کوهها و درختها و داربستهائی که مردمان می‌سازند، خانه‌هائی برگزینید. سپس (ما به آن‌ها الهام کردیم که) از همه میوه‌ها بخورید و راه‌هائی را بپیمائید که خدا برای شما تعیین کرده است و کاملاً (دقیق و) در اختیارند. از درون زنبور عسل، مایعی بیرون می‌تراود که رنگ‌های مختلفی دارد. در این (مایع رنگارنگ) بهبودی مردمان نهفته است‏».

وحی خداوند به زنبور عسل، در حقیقت از نوع الهام کردن به زنبور می‌باشد، که هر آنچه دستور داده می‌شود، عمل نماید.

همانند آن به مگس می‌باشد، خداوند به او آنچه را که خواسته الهام کرده است، که علت آوردنش می‌باشد، برای امری که از آن خواسته می‌شود، با فرو بردن یکی از بالهایش در ظرفی که می‌افتد، که در آن بیماری برای مردم است. و بال دیگر او را در آن ظرف فرو می‌کنیم که در آن شفا هست. [۱۱۷۶]

اهل حدیث و دشمنان سنت به این حدیث ایراد و انتقاد کرده‌اند. [۱۱۷۷]همانگونه که گذشتگان اصحاب این کار را کرده بودند. و از پاسخ‌های متقدمینی که به آن‌ها داده شده عقب ننشستند. و بر آن شبهات قبلی هم افزودند. آنچه را که آورده بودند، در حقیقت از عقل‌های ناقصی که از نصوص قرآنی محروم شده بود، استخراج کرده بودند. و سایه تاریکی بر آن حاکم است، و خجالت نکشیدند، و چون معانی آن نصوص را نفهمیدند، به انتقاد، ایراد و انکار آن حدیث پرداختند و با هر وسیله‌ای که توانستند معنای آن را جهل کردند.

این خلاصه‌ای از ایرادهای محدثین درباره این حدیث می‌باشد، که دشمنان سنت آن را تکرار کرده‌اند. [۱۱۷۸]

اوّل: راوی حدیث ابوهریره می‌باشد، که احادیث او را مردود اعلام کرده‌اند [۱۱۷۹]، ابن حنین آن را به تنهایی آورده و در آن به صورت‌هایی [۱۱۸۰]از آن عیب گرفته است.

دوم: حدیث آحاد است و افاده گمان می‌کند، پس در نپذیرفتن آن اشکالی نیست و در تشریع هم غریب است، زیرا با قاعده رها کردن ضرر و دوری از نجاسات، در تضاد است، از نظر عقلی هم عجیب است، زیرا میان دو بال مگس فرق قایل شده‌اند و ادعا کرده‌اند، که در یکی از بال‌های آن سمی خطرناک و در دیگری پادزهر سودمندی نهفته است.

سوم: از نظر علمی بطلان این رأی ثابت شده است، زیرا علم بطور قطع و یقین، مضر بودن مگس را اعلام، و ثابت کرده است.

چهارم: موضوع متن آن جزء عقاید اسلامی و عبادت و شریعت نمی‌باشد و هیچکدام از مسلمان‌ها به آن عمل نکرده‌اند. این از موضوعات دنیوی است، مانند حدیث «تلقیح خرما» و دیگر آنکه هر کس آن را رها کند، چیزی از لحاظ دینی از دست نمی‌دهد. پنجم: تصحیح آن از ایرادهایی است که دیگران را از اسلام متنفر می‏کند و بر دین شبهه‌ای وارد می‌کند، که دست‌آویز دشمنان می‌گردد. [۱۱۸۱]

ششم: بحث درباره آن بی‌نتیجه است و نباید مردم را به آن مشغول کرد، زیرا به کشفیات علمی و مخترعات آن دست یافته‌اند و به همین دلیل باید بحث درباره چیزی که علم به آن رسیده است، را ترک کرد. مانند احکامی که نه نقض می‌شوند و نه پاسخ داده می‌شوند. [۱۱۸۲]

پاسخ به این شبهات داده به شکل زیر داده می‌شود:

اول: بخاری در آوردن این حدیث تنها نیست، همانطور که ابوهریره در روایت این حدیث از پیامبر جتنها نبوده است، عبید بن حنین هم به تنهایی از ابوهریره روایت نکرده است، بلکه ابوداود، ابن ماجه، دارمی، احمد، بیهقی، ابن خزیمه، ابن حبان و بغوی و ابن جارود، بوسیله حدیث ابوهریره آن را روایت کرده‌اند.

نسائی، ابن ماجه، احمد، بیهقی، ابن حبان و بغوی آن را از حدیث ابی سعید خدری، آورده‏اند. بزار و طبرانی هم آن را از حدیث انس ابن مالک [۱۱۸۳]و گروهی از تابعین هم از ابوهریره آنرا [۱۱۸۴]روایت کرده‌اند.

اگر این حدیث فقط در صحیح بخاری هم آمده باشد، قابل قبول و پذیرفتنی است، چون صحیح بخاری بعد از قرآن صحیح‌ترین کتاب می‌باشد و احادیث آن در بالاترین درجه صحت می‌باشند.

دکتر ابوشهبه می‌گوید: در نزد هیچکدام از منتقدان و پیشروان حدیث، نقدی نسبت به سند آن ندیده‌ام، پس آن حدیث در بالاترین درجه صحت است و هر چه ایراد به آن گرفته‌اند به متن آن می‌باشد. [۱۱۸۵]

اگر ابوهریره در روایت حدیث تنها باشد، نمی‌توانستند در ایراد به صحت آن راهی پیدا کنند. برخلاف گروهی از شیعیان جعفری و پیروان کینه‌توز آن‌ها، آنگاه که به آن صحابه گرامی (ابوهریره) ایراد گرفتند و گفته‌اند چون این حدیث از روایت‌های اوست، پس به رسول خدا جدروغ بسته است و پذیرفتنی نیست (پناه به خدا از این تهمت).

این همان تحقیق علمی است که راستگویی ابوهریره را ثابت می‌کند و ثابت می‌کند که او از طعنه طاعنین پاک می‌باشد، بلکه طعنه زنندگان به او، سزاوار طعنه می‌باشند. آن‌ها به یکی از اصحاب تهمت زدند و حدیث رسول خدا جرا به دلیل مطابقت نداشتن بر عقل بیمار آن‌ها رد کرده‌اند و همانطور که می‌دانیم، عده‌ای دیگری از اصحاب این حدیث را روایت کرده‌اند.

ای کاش می‌دانستیم، آیا آن‌ها به تنها نبودن ابوهریره در روایت حدیث (که اگر تنها هم باشد حجت است) علم داشته‌اند، یا از آن بی‌خبر و ناآگاه بوده‌اند؟

اگر به تنها بودن او علم نداشته‌اند، پس چرا به روایت ابوهریره استناد می‌کنند، در حالی که مردم را به توهم می‌اندازند، که هیچکدام از اصحاب گرامی از او پیروی نکرده است؟!

و اگر از آن بی‌خبر هستند، پس آیا از متخصصان این علم و علما در این زمینه سؤال کرده‌اند؟ چه راست گفته کسی که این شعر را سروده است:

فإن كنت تدرى فتلـك مصیبـة
وإن كنت لا تدرى فالمصیبة أعظم

اگر بدانی این یک مصیبت است و اگر ندانی پس مصیبت بزرگتر است. [۱۱۸۶]

عبید بن حنین ثقه‌ای می‌باشد که ایرادی به او وارد نیست و حافظ درباره رجال بخاری در کتاب خود هدی الساری، از او چیزی ننوشته است و عالمی را نمی‌یابم که به او ایراد گرفته باشد و به نظر من اگر ابوهریره تنها این حدیث را روایت می‏کرد، انفراد و تنهایی او قابل قبول بود، زیرا تنها بودن افرادی مثل او، در صحت حدیث ایرادی وارد نمی‌کند، آنگونه که در علم مصطلح الحدیث مقرر گردیده است. [۱۱۸۷]

دوم: اینکه حدیث آحاد باشد و بخاطر آحاد بودنش رد کردن آن آسان باشد، امری است غیر قابل قبول و حجتی باطل است که قبلاً درباره آن بحث کردیم و در اینجا از ذکر آن خودداری می‌کنیم. [۱۱۸۸]

اینکه رشید رضا گفته: آن حدیث از شریعت به دور است، زیرا با قاعده حرام بودن کارهای مضر برای انسان و دوری کرن از نجاسات در تناقض می‌باشد.

به او پاسخ داده می‌شود که: این حدیث، زیان مگس را نفی نکرده است، بلکه آن را ثابت نموده است و بیان کرده که در یکی از بال‌هایش درد است و در بال دیگر آن شفا هست و آن زیان زمانیکه همه مگس را در آن ظرف فرو ببریم، از بین می‌رود. [۱۱۸۹]

ابن قیم می‌گوید: «آگاه باش که در مگس نیرویی سمی است که باعث ورم می‌شود، و حکمتی که در مکیدن مگس هست، بمنزله سلاح اوست و اگر مورد اذیت واقع شود، با سلاح خود آن شی مزاحم را از خود می‌راند، پیامبر جدستور داده تا با آن سم که خداوند به او عطا کرده، مبارزه شود و برای این کار خداوند در سمت دیگر او شفای آن سم و در حقیقت، پادزهر آن سم را قرار داده است، به همین دلیل همه آن را در غذا یا آب فرو می‌کنیم، تا آن ماده سودمند، با آن ماده سمی مبارزه کند و آن را از بین ببرد و در این طب، حکمتی است که بزرگترین اطباء و پیشوایان آن‌ها از درک آن عاجز می‌باشند و این امر خارج از درک اطباء و جزء نور و چراغ نبوت می‌باشد، ولی پزشک‌های آگاه و فروتن از این امر برای علاج و شفا دادن استفاده می‌کنند و نزد هر کس که پیش او برود، اقرار می‌کند که او کاملترین موجود خلقت است و بوسیله وحی الهی، که خارج از توان آدمی است تأیید شده است. [۱۱۹۰]

شوکانی می‏گوید: فایده فرو کردن همه آن در آب یا غذا این است همانطور که سم وارد تمام آن غذا یا آب شده است ماده پادزهر هم وارد آن شود، پس سود و زیان آن متعادل می‏گردد و ضرر آن از بین می‏رود. [۱۱۹۱]

دلیلی هم بر نجس بودن مگس نداریم، زیرا میان، ضرر رساندن و نجس بودن ملازمه‌ای وجود ندارد و این حدیث دلیلی بوده برای علماء مبنی بر اینکه، آب اندک، بوسیله تلف شدن موجودی که نفس نمی‌کشد در آن، نجس نمی‌شود، همانطور که در حدیث و هنگام فرو کردن آن در آب یا غذا، به مرگ و یا زنده بودن مگس اشاره نکرده است. [۱۱۹۲]

امام خطابی گفته است: «این یک امر فقهی است» همانا بدن‌های حیوانات پاک و مطهر است، مگر آنچه که حدیث به آن اشاره کرده، مانند سگ و.... برای آن هم دلیل دارد، به این مضمون: هر چه که نفس نمی‌کشد، اگر در آب اندک بمیرد، آن را نجس نمی‌کند، به همین دلیل اگر مگس در ظرف فرو رود این حکم بر آن جاری می‌شود. اگر مگس نجس بود و در ظرف تلف می‌شد، چنین دستوری صادر نمی‌شد، که باعث نجاست غذا و از بین رفتن مال می‌شد، این نظر عموم علما می‌باشد. [۱۱۹۳]

گفتن این سخن که میان بال‌های مگس تفاوتی نیست، که یکی از آن‌ها حامل سم و دیگری شفا باشد. نظریه‏ای است که نه تنها با حدیث، مخالفت می‌کند، بلکه با واقعیتی مخالفت می‌کند، که در جامعه ما بسیاری از امور متضاد در یک جسم جمع شده‌اند که دیدنی و مشهور می‌باشند و علماء قبلاً پاسخ آن را داده‌اند.

نمی‌دانم آیا شیخ رشید رضا، با وجود وسعت و گستردگی اطلاعات او در زمینه سنت، آیا این امر را ندانسته و یا خود را به ندانستن زده است،؟ هر دو امر چه ندانستن و چه خود را به ندانستن زدن، در حق او ناپسند است و ایت امر را معاصران او چنین یادآور شده‌اند. [۱۱۹۴]

حافظ ابن حجر می‌گوید: خطابی گفته است: کسی که فاقد خلاقیت بوده در مورد این حدیث می‏گوید: چگونه است که هم شفا و هم درد، در بالهای مگس جمع شوند؟ چگونه معلوم می‌شود که کدام بال سمی است، تا مقدم شود و بعد از آن بالی که حامل شفا می‌باشد، انداخته شود، چه چیزی او را آگاه می‌کند؟ گفتم: این سؤال جاهل یا کسی است که خود را به جهالت زده است، زیرا بسیاری از حیوانات هستند که صفت‌های متضاد را در خود دارند و خداوند میان آن صفات الفت و مهربانی قرار داده و آن‌ها را از توان دفاعی حیوان در برخورد با خطرات قرار داده است.

همان کسی که به زنبور عسل الهام کرده، خانه عجیب و شگفت‌آور خود را، برای عسل گذاشتن در آن بسازد و به مورچه الهام کرد که قوت خود را برای روزهایی که نیاز دارد نگه دارد و دانه را به دو نصف کند تا رشد نکند، قادر است که به مگس الهام کند، یکی از بال‌ها را جلو بیندازد و دیگری را بعد از آن بیاورد.

ابن جوزی گفته است: آنچه که از این گوینده روایت شده، عجیب نیست، زیرا زنبور عسل را از قسمت بالای بدن خود می‌ریزد و سم را در پایین خود نگه می‌دارد، سم مار کشنده، در داخل گوشتش می‌باشد، پادزهر آن هم از خود او گرفته می‌شود. مگس هم با وجود سمی بودن آلت مکنده‌اش، چشمان خود را برای شفاف دیدن می‌مکد. [۱۱۹۵]

سوم: نظری که قایل است به این که علم باطل بودن خاصیت آن را ثابت می‌کند، چون مضر بودن مگس ثابت شده است، نظر کسی است که معنای حدیث را نفهمیده است، همانطور که پیش‌تر گفتیم، این حدیث مضر بودن مگس را نفی نکرده است بلکه به روشنی آن را تأیید کرده است و آیا پزشکان بر همه چیز علمی احاطه دارند؟! تا سخن آن‌ها نظر نهایی شود که مخالفت با آن جایز نباشد. بلکه آن‌ها اعتراف دارند که بر بسیاری از امور احاطه و سلطه ندارند. [۱۱۹۶]نظریه‌هایی هستند که از روی تسلیم شدن آن‌ها بیان شده و باطل بودن آرای خود را در آن ذکر کرده‌اند زیرا دانش‌های آن براساس تجربه و آزمایش می‌باشد.

ولی آنچه که رسول خدا جفرموده است، وحی از جانب خداوند می‌باشد، خداوندی که از همه امور پوشیده از دیدگان مردم، آگاهی کامل دارد و دانشمندان پزشکی، هر روز در جهان به کشفیات جدیدی از امور پنهان در مورد خاصیت داروها و نوع بیماریها، دست می‌یابند، که تاکنون ناشناس مانده‌اند.

آیا ایمان داشتن ما به راستی احادیث پیامبر جکه درمورد طب می‌باشد، منوط به کشفیات پزشکان است، تا به وسیله تجربه‌های خود، صدق و یا کذب آن را برایمان ثابت کنند؟

[۱۱۷۳] بخاری (در شرح فتح الباری) کتاب طب، و باب هنگام افتادن مگس در ظرف. ۱/ ۲۶۰-۲۶۱، شماره ۵۷۸۲ آورده است، و مانند او نیز در کتاب آغاز آفرینش، باب هنگام افتادن مگس در نوشیدنی یکی از شما (۶/ ۴۱۴ شماره ۳۳۲۰ آن را آورده‌اند). [۱۱۷۴] در فرهنگ لسان آمده، رجل دهری: کافری که به آخرت ایمان ندارد و معتقد به ماندگاری دنیاست. لسان العرب، ۴/ ۲۹۳. [۱۱۷۵] تأویل مختلف الحدیث، ص ۲۱۰. [۱۱۷۶] مشکل الآثار، ۴/ ۲۸۳، ۲۸۴. [۱۱۷۷] نگا: مجله المنار، ۱۹/ ۹۷-۹۹، جلد ۲۹/ ۴۸، ۵۱، و السنة و التشریع از دکتر النمر، ص ۱۱۰. [۱۱۷۸] نگا: اضواء علی السنة، ص ۲۲۳ و شیخ المضیرة، ص ۲۶۹، ۲۷۷. و الاضواء القرآنیة، ۲/ ۲۳۰، و شبهات حول الشیعه از عباس موسوی، ص ۱۴۵-۱۴۶، و دفع الشبهات از احمد حجازی السقا، ص ۱۶۷، و دراسة الکتب المقدسه از موریس بوکای، ص ۲۹۵، و قراءة فی صحیح البخاری از احمد صبحی منصور، ص ۳۹، و حقیقة الحجاب و حجیة الحدیث از سعید عشماوی، ص ۹۲ و دیگران. [۱۱۷۹] ابن حنین: او عبید بن حنین، ابو عبدالله مدنی است، از ابی‌موسی و زید بن ثابت و طائفه، روایت کرده است، ابوزناد و یحیی بن سعید از او روایت می‌کردند، او ثقه و کم حدیث روایت کرده است، در سال ۱۰۵، از دنیا رفت، شرح حال او در تقریب التهذیب، ۱/ ۶۴۳، شماره ۴۳۸۴، و الکاشف، ۱/ ۶۸۹، شماره ۳۶۱۳، و الجرح و التعدیل، ۵/ ۴-۴ و شماره ۱۸۷۲، و طبقات ابن سعد ۵/ ۳۸۰، آمده است، و جز رشید رضا کسی او را متهم نکرده است آن هم بخاطر روایت کردن این حدیث، نگا: مجله المنار، جلدهای ۲۹/ ۴۸/ ۵۰. [۱۱۸۰] نگا: مجله المنار، ۴۸/ ۲۹-۵۰. [۱۱۸۱] نگا: مجله المنار، جلد ۴۸/ ۲۹-۵۰، و المصادر السابقه، ص ۳۴۳، نگا: موقف المدرسة العقلیة من السنة، ۲/ ۳۶۰. [۱۱۸۲] ابوداود در سنن خود، در کتاب خوردنی‌ها، در باب درباره مگس که داخل غذا بیفتد، ۳/ ۳۶۵، شماره ۳۸۴۴، آن را آورده است. ابن ماجه در سنن خود در کتاب طب، باب افتادن مگس در ظرف آن را آورده است، ۲/ ۳۴۹، شماره ۳۵۰۵. و الدارمی در سنن خود در کتاب خوردنی‌ها باب مگسی که داخل غذا بیفتد ۲/ ۱۳۵، شماره ۲۰۳۹، و احمد در مسند خود ۲/ ۲۲۹، ۲۳۰، ۲۴۶-۴۴۳، آن را آورده است، بیهقی در سنن خود باب پاکی (طهارت) باب آنچه که نفس به سوی آن کشش ندارد، ۴/ ۵۳، آمده است، و بغوی در شرح السنه کتاب صید و باب مگسی که در نوشیدنی بیفتد. ۱۱/ ۲۵۹، ۲۶۱ شماره ۲۸۱۳-۲۸۱۴، آن را آورده است، و ابن جارود آن را در المنتقی باب طهارت آب، و مقداری که نجس می‌شود و آن مقداری که نجس نمی‌شود، ص ۲۶، شماره ۵۵ آورده است. [۱۱۸۳] نسائی در سنن خود، کتاب الفرع والعتیرة باب (افتادن مگس در ظرف) ۷/ ۱۵۷۸ و ۱۷۹ شماره ۴۲۴۶، و ابن ماجه هم در مکان‌های قبلی آن را آورده‌اند. ۲/ ۳۴۹، شماره ۳۵۰۴، و احمد در مسند خود ۳/ ۲۴، ۶۷ و بیهقی در مکان‌های قبلی و صفحات قبلی آن را آورده است- ابن حبان هم آن را در جاهای قبلی اورده است، ۴/ ۵۵، و بغوی هم در جاهای قبلی به آن اشاره کرده‌ است، شماره ۲۸۱۵، و طبرانی در اوسط ۵/ ۴۱، و هیثمی در مجمع الزوائد الی البزار آن را برشمرده و گفته رجال آن رجال درستی می‌باشند. [۱۱۸۴] آن‌ها عبارتند از عبید بن حنین و سعید المقبری، و ثمامه بن عبدالله بن انس و ابوصالح و محمد ابن سیرین. [۱۱۸۵] دفاع عن السنه، ص ۲۳۸ – نگا: مسند احمد به تحقیق احمد محمد شاکر، ۱۲/ ۱۲۴ در حاشیه صفحه. [۱۱۸۶] نگا: سلسلة الاحادیث الصحیحة از شیخ البانی، ۱/ ۶۰. [۱۱۸۷] نگا: موقف المدرسة العقلیة من السنة، ۲/ ۲۶۱-۲۶۳. [۱۱۸۸] اگر خواستید نگا: ۱/ ۴۹۸-۴۹۹، ۲/ ۱۸-۳۲-۲۱۵، ۲۱۷، ۲۲۰، ۲۲۱، ۲۴۸، ۲۴۹. [۱۱۸۹] نگا: سلسله الاحادیث الصحیحة از البانی، جلد ۱/ ۶۱. [۱۱۹۰] زاد المعاد، ۴/ ۱۱۲. [۱۱۹۱] نیل الاوطار، ۱/ ۵۶- نگا: سبل السلام، ۱/ ۳۷. [۱۱۹۲] نگا: فتح الباری، ۱۰/ ۲۶۲، شماره ۵۷۸۲، و نیل الاوطار ۱/ ۵۶، و سبل السلام، ۱/ ۳۷. [۱۱۹۳] معالم السنن، ۵/ ۳۴۰- نگا: زادالمعاد، ۴/ ۱۱۱-۱۱۲، و شرح السنة از بغوی، ۱۱/ ۲۶۰. [۱۱۹۴] نگا: مسند احمد با تحقیق احمد محمد شاکر، ۱۲/ ۱۲۸، در حاشیه صفحه، و دفاع عن السنه از دکتر محمد ابوشهبه، ص ۳۳۸. [۱۱۹۵] نگا: فتح الباری، ۱۰/ ۲۶۳، شماره ۵۷۸۲، و نگا: معالم السنن، ۵/ ۳۴۱، ۳۴۲، و تأویل مختلف الحدیث، ص ۲۱۰-۲۱۲. [۱۱۹۶] نگا: مسند احمد به تحقیق احمد شاکر، ۱۲/ ۱۲۴ حاشیه، و الانوار الکاشفه، ص ۲۲۱.