مبحث چهارم: باقی ماندن حروف هفتگانه در مصحفها
امام ابن حزم در پاسخ تصور کسانی که پنداشتند حضرت عثمانسشش تا از آن حروف هفت گانهای را که قرآن با آنها نازل شده بود، از بین برد، گفته:
این تهمت از جمله بزرگترین دروغها و تهمتهاست و خداوند عثمان را بعد از مسلمان شدن از ارتداد دور نگه داشته است.
ستمگران قبل از این هم عثمان را انکار کردهاند، که ما اصلاً چنین انکاری را نمیکنیم، آنها چگونه چنین تهمت بزرگی را به او زدهاند. «پناه بر خدا» نزد هر عاقلی فرقی نمیکند، که قرائتی را باطل اعلام کند، و یا آیهای را که خداوند نازل کرده است. (تفاوتی ندارد) بخدا سوگند، هر کس چنین امری را از روی ناآگاهی جایز بداند، سپس بر اشتباه خود واقف شود و آگاهی یابد، و برای از بین بردن اثر اشتباه خود تلاش نکند، او بدون شک از اسلام بیرون رفته است، زیرا آیهای از قرآن و سخن خداوند را به دروغ انداخته، که خداوند فرموده:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾[الحجر: ۹].
«ما خود قرآن را فرستادهایم و خود ما پاسدار آن میباشیم (و تا روز رستاخیز آن را از دستبرد دشمنان و از هرگونه تغییر و تبدیل زمان محفوظ و مصون میداریم)».
باز میفرماید:
﴿إِنَّ عَلَيۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ ١٧ فَإِذَا قَرَأۡنَٰهُ فَٱتَّبِعۡ قُرۡءَانَهُۥ ١٨ ثُمَّ إِنَّ عَلَيۡنَا بَيَانَهُۥ ١٩﴾[القیامة: ۱۷-۱۹].
«چرا که گردآوردن قرآن (در سینه تو) و (توانائی بخشیدن به زبان تو، برای) خواندن آن، کار ما است. (پس از ناحیه حفظ قرآن در میان دل و جان خود، و روان خواندن و درست تلاوت کردن آن با زبان خویش، نگران مباش). پس هرگاه ما قرآن را (توسّط جبرئیل بر تو) خواندیم، تو خواندن آن را (آرام و آهسته) پیگیری و پیروی کن. (وظیفه تو پیروی از تلاوت پیک وحی، و ابلاغ رسالت آسمانی است و بس.) گذشته از اینها، (در صورتی که بعد از نزول آیات قرآن مشکلی پیدا کردی) بیان و توضیح آن بر ما است».
همه مأمور هستند که از قرآنی که خداوند نازل کرده است پیروی کنند، هر کس خلاف آن را جایز بداند، با امر خدا به مخالفت برخواسته، و این امر باعث ارتداد میشود و شکی در آن نیست، آنچه که غلوکنندگان رافضی و ملحدان و مکارها به اسلام گفتهاند، [۷۱۱]از این قبیل میباشد. [۷۱۲]
شیخ زرقانی میگوید: «اگر ما با این صورتهای هفت گانه به مصاحف عثمانی برگردیم، که در واقع در آن نوشته شده است، از این حقیقت که نقض نمیپذیرد خارج میشویم و به فصل الخطاب در این باب میرسیم، به این معنا که مصاحف عثمانی این هفت حرف را در بر داشتند. و هر کدام از این مصحفها، شامل آن چیزی میشد که رسم آن موافق بود با همه یا بعضی از این حروف، به گونهای که مجموع مصاحف حتی از یک حرف خالی نبودند [۷۱۳].
نقشهای که عثمانسبرای جمع آوری قرآن کشید، و گفتاری که با نمایندگان سه نفره قریش داشت، بر این امر دلالت می کند که آن سه عبارت بودند از: ۱- عبدالله بن زبیر، سعید بن العاص، و عبدالرحمن بن الحارث بن هشام. گفت: «اگر شما و زید بن ثابت در چیزی از قرآن اختلاف داشتید، آن را به زبان قریش بنویسید، زیرا قرآن به زبان آنها نازل شده است». و آنها همین کار را انجام دادند، تا اینکه آن مصحف را در چند نسخه، نسخهبرداری کردند، عثمان آن مصحف اصلی را به حفصه سپرد و برای هر سرزمینی یک نسخه از آن مصحفها را فرستاد، و دستور داد که تمام قرآنهای موجود، بجز آن مصحف خود، همه را بسوزانند، [۷۱۴]این دلالت دارد بر آنچه که در آن اجماع هست، که حضرت عثمانسمصحفهای گوناگونی در اثبات، حذف، و جابجایی، نوشت، زیرا میخواست آن را شامل در هفت حرف گرداند، آنها را خالی از نقطه و شکل گذاری نوشتند، تا احتمالاً کلماتی که بر بیشتر از یک وجه خوانده میشوند، به راحتی خوانده شوند. مانند (فتبینوا) که در این آیه میفرماید:
﴿إِن جَآءَكُمۡ فَاسِقُۢ بِنَبَإٖ فَتَبَيَّنُوٓاْ﴾[الحجرات: ۶].
«اگر شخص فاسقی خبری را به شما رسانید درباره آن تحقیق کنید».
می توان «فتبینوا» را «تثبتوا» بخوانید اگر نقطه و شکلگذاری نداشته باشد، که آن قرائتی دیگر است، ولی کلمههایی که اگر نقطه و شکلگذاری نداشته باشد و به قرائتی دیگر هم آمده باشد، نمیتوان آنها را به بیشتر از یک قرائت خوانده زیرا آن را در بعضی مصحفها به گونهای مینوشتند که بر قرائتی دلالت نماید، در بعضی مصحفهای دیگر، به گونهای دیگر، به قرائت دوم دلالت میکند، همچون قرائت «وصی» با ضعیف خواندن و «اوصی» با همزه، که هر دو قرائت میباشند، مانند این آیه:
﴿وَوَصَّىٰ بِهَآ إِبۡرَٰهِۧمُ بَنِيهِ وَيَعۡقُوبُ﴾[البقرة: ۱۳۲].
«و ابراهیم فرزندان خود را به این آئین سفارش کرد و یعقوب (نوه او نیز چنین کرد)».
پس حروف هفتگانه همانطور که هستند تا روز قیامت باقی میمانند، قرائتهای مشهور از مشرق تا مغرب و از جنوب تا شمال، و میان اینها ثابت شده هستند، زیرا آنها جزء اذکاری هستند که خداوند خود محافظت آنها را بعهده گرفته است، و ضمانت کرده که هرگز از بین نروند، و چیزی که خداوند ضمانت آن را بعهده بگیرد، غیر ممکن است که از بین برود، برای اثبات دروغ و بهتانی که بر عثمانسنسبت دادند، بخاری هم در این باره روایتی به سند صحیح از ابن زبیر آورده که گفته: به عثمان گفتم:
﴿وَٱلَّذِينَ يُتَوَفَّوۡنَ مِنكُمۡ وَيَذَرُونَ أَزۡوَٰجٗا يَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرۡبَعَةَ أَشۡهُرٖ وَعَشۡرٗاۖ فَإِذَا بَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ فِيمَا فَعَلۡنَ فِيٓ أَنفُسِهِنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ ٢٣٤﴾[البقرة: ۲۳۴].
«و کسانی که از شما (مردان) میمیرند و همسرانی از پس خود به جای میگذارند، همسرانشان باید چهار ماه و ده شبانهروز انتظار بکشند (و عدّه نگاه دارند)، و هنگامی که به آخر مدّتشان رسیدند و آن را به پایان بردند، گناهی بر شما نیست که هر چه میخواهند درباره خودشان به طور شایسته انجام دهند (و اعمالی موافق با شرع از ایشان سر زند و با مرد دلخواه خود ازدواج کنند)، و خدا از آنچه میکنید آگاه است».
عثمان گفت: آیه دیگری حکم این آیه را نسخ کرده است آن را بنویسم یا رها کنم؟ گفت: ای برادر زاده: جای چیزی از آن را عوض نمیکنم. [۷۱۵]
همه قرائتها با وجود اختلاف آنها، کلام خداوند میباشد و هیچ بشری حق دخالت در آن را ندارد، بلکه همگی از جانب خداوند نازل شدهاند. که پیامبر جآنها را گرفت و سید و سرور ما عثمانسبا جمع و گردآوری قرآن آن را نگهداری نمود، پناه به خدا که چیزی از آن افتاده باشد و این در قرائتهای مشهور در شرق و غرب ثابت شده است.
جایز نیست که اختلاف در قرائتها را وسیله درگیری، مجادله و کشمکش و شکاف میان خود قرار دهیم، و آن را عامل بر انگیزاننده شک و تردید و دروغ قرار دهیم و از آن بعنوان اسلحه نژاد گرایی و رکود فکری استفاده کنیم. در حالی که نازل شدن قرآن بر هفت حرف، حکمت خداوند از آن آسان گیری و سبک بودن و مهربانی و آسانی بر امت بوده است. درست نیست که از این امر آسان، یک مشکل بسازیم و از این رحمت، زحمت درست کنیم. سخن پیامبر جبه این مطلب اشاره دارد که فرمود:
«جدال در قرآن کفر است». [۷۱۶]پیامبر جبه هنگام بروز اختلاف میان مسلمانان چهرهاش بر افروخته میگشت، و به آنها میفرمود: «قومهای قبل از شما به خاطر اختلافی که با هم داشتند نابود گشتند». [۷۱۷]
هنگامی که در این موضوع گرانقدر، حدیث بدی به ذهن ابی بن کعب خطور کرد، پیامبر بر سینه او زد، حدیثی که در آن گامهای سستی وجود داشت، و سر و صدای زیاد درباره آن به پا کردهاند تا حدی که نزدیک بود انوار حقیقت خاموش گردد. [۷۱۸]
(خداوند تبارک و تعالی بلند مرتبهتر و آگاهتر است).
[۷۱۱] نگا: الادب الجاهلی از طه حسین ۹۶-۹۹ – و بقیه همان مصادر و منابع گذشته میباشند ص ۷۲۴. [۷۱۲] الاحکام فی الاصول الاحکام: ۵۶۵، ۵۶۶. [۷۱۳] مناهل العرفان ۱/ ۱۷۱ – نگا: فتح الباری ۸/ ۲۲۶-۶۳۸ شمارهای ۴۹۸۶ ۴۹۸۸. [۷۱۴] بخاری (شرح فتح الباری) آن را آورده است، در کتاب فضیلتهای قرآن در باب جمع کردن قرآن ۸/ ۶۲۷ شماره ۴۹۸۷. [۷۱۵] بخاری (شرح فتح الباری) در کتاب تفسیر در باب (آیه کسانی از شما که از دنیا میروند، ۸/ ۴۱ شماره ۴۵۳۰-۴۵۴۶ و نگا: الاحکام از ابن حزم ۵/ ۵۶۸. [۷۱۶] ابوداود آن را در سنن خود در کتاب، السنه آورده است، در باب نهی از جدل کردن در قرآن ۴/ ۱۹۹ شماره ۴۶۰۳ و الحاکم فی المستدرک در کتاب تفسیر ۲/ ۲۴۳، شمارههای ۲۸۸۲، ۲۸۸۳، از حدیث ابوهریره و گفته بنابر شرایط مسلم صحیح است ذهبی هم با او موافق است، نگا: احرف السبعه فی القرآن و منزلة القرائات منها از دکتر حسن ضیاء الدین در مبحث حروف هفت گانه ویژگی امت محمد جاست ص ۱۴۵-۱۴۶ و مبحث حروف هفت گانه مشخصه قرآن بر سایر کتب آسمانی است. ص ۱۴۶ نگا: الکواکب المیزات فی اثر السنة النبویه علی القراءات از دکتر علام بن محمد بن علام ص ۱۶-۷۲-۷۳، و اثر القراءات فی الدراسات النحویه از دکتر عبدالعال سالم علی ص ۷۷-۲۰۰. [۷۱۷] حاکم در مستدرک در کتاب تفسیر ۲/ ۲۴۳ شماره ۲۸۸۵ آن را آورده است. گفته: اسناد آن صحیح است، ذهبی هم با آن موافقت کرده است. نگا: الشریعة از آجری ص ۶۷ و صفحات بعد از آن. [۷۱۸] نگا: مناهل العرفان ۱/ ۱۴۰-۱۴۵ و برای دفاع بیشتر به ایرادهای موجه به حدیث، نگا: الشیعة الاثنی عشریه، و منهجم فی التفسیر از دکتر محمد عسال ص ۱۳۱-۱۴۰ و القرآن و القراءات و الاحرف السبعه الحقیقة العلاقة صحة النقل از دکتر عبدالفتاح شبی، و القراءات فی نظر المستشرقین و الملحدین از شیخ عبدالفتاح قاضی و اثر القراءات فی الدراسات النحویه از دکتر عبدالعال سالم علی ص ۹/ ۷۳.