مبحث دوم: شبهات انکار کنندگان عذاب قبر و نعمتهای آن و پاسخ به آن
احادیث عذاب قبر و نعمتهای آن برای کسانی که شایسته آن هستند، و سؤال و جواب دو فرشته (نکیر و منکر) توسط عدهای از علما، بر تواتر معنوی آن نص آوردهاند، از جمله آنها سیوطی، [۱۰۰۴]کتانی، [۱۰۰۵]ابن قیم جوزیه، [۱۰۰۶]ابن ابی العز [۱۰۰۷]و سایرین [۱۰۰۸]میباشند، قسمتی از این احادیث را در حدیث کشف شبهات معتزله و پیروان آنها از جمله متکلمان، رافضیهای قدیمی و جدید، یادآور میشویم.
در بحثهای بعد شبهات معتزله در مورد عذاب قبر را مورد بررسی قرار میدهیم: معتزله تصور کردهاند، اخباری که بر عذاب قبر دلالت میکند مجمل است: و به همین علت درباره این حدیث به سه دسته تقسیم شدند:
۱- ضرار بن عمرو [۱۰۰۹]، خوارج و اکثر معتزله و عدهای از مرجئه و رافضیها [۱۰۱۰]، آن را منکر شدند.
۲- بعضی نسبت به همه آن به قطعیت رسیدهاند. [۱۰۱۱]
۳- بقیه هم آن را جایز دانستهاند. [۱۰۱۲]
پیروان بیدین هم عصر ما قاعده اولی را پذیرفتند. [۱۰۱۳]
شبهه منکران، حول محور عذاب قبر و سؤالهای آن میچرخد و معتقدند که معارض با قرآن و سنت و عقل میباشند.
اما در مورد قرآن: خداوند میفرماید:
﴿قَالُواْ رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَيۡنِ وَأَحۡيَيۡتَنَا ٱثۡنَتَيۡنِ فَٱعۡتَرَفۡنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلۡ إِلَىٰ خُرُوجٖ مِّن سَبِيلٖ ١١﴾[المؤمن: ۱۱].
«کافران میگویند: پروردگارا! ما را دوبار میراندهای و دوبار زنده کردهای، و ما (در این مرگها و حیاتها به قدرت تو پی بردهایم و همه چیز را فهمیدهایم، اکنون) به گناهان خود اعتراف میکنیم، آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ و بازگشت به دنیا و جبران مافات) وجود دارد؟!».
و گفتهاند: اگر قرار باشد در قبر زنده شود، لازم است که سه بار زنده شود و سه بار هم بمیرد، که آن خلاف نص است. [۱۰۱۴]
ولی در مورد سنت: معتقدند که اخبار وارده در آن با هم تعارض دارند، عائشه حدیث ابن عمر را مرفوعاً رد کرده است که: «مرده بخاطر گریه کردن اهلش بر آن عذاب میبیند» و گفته: همانا رسول خدا جفرموده: که مرده بخاطر خطا و گناهانش عذاب میشود، هر چند اهل و خانوادهاش بر او گریه کنند». مانند فرموده پیامبر جاست: که روز بدر بر سر چاهی رفت که مردگان مشرکین را آنجا دفن کرده بودند، با آنها صحبت کرد و فرمود: «آنها میشنوند من چه میگویم» گفت: آنها میدانند آنچه را که من به آنها میگویم حق است. سپس این آیه را خواند:
﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ ٨٠﴾[النمل: ۸۰].
«بیگمان تو نمیتوانی مرده دلان (زندهنما) را شنوا بگردانی، و ندای (دعوت خود) را به گوش کران برسانی، وقتی که (به حق) پشت میکنند و (از آن) میگریزند».
﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ ٢٢﴾[فاطر: ۲۲].
«و تو نمیتوانی (پند و اندرز آسمانی را به دل دلمردگان فرو بری، همان گونه که نمیتوانی) مردگان آرمیده در گورها را شنوا گردانی».
میگوید: هنگامیکه که به جایگاه خود در آتش رسیدند، در روایتی دیگر آمده که عایشه گفت: خداوند از ابی عبدالرحمان خوشنود و راضی میباشد، زیرا او دروغ نگفته یا فراموش کرده یا اشتباه کرده است. پیامبر جبر یهودیانی رد شد، که بر قبری گریه میکردند. سپس فرمود: آنها برای او گریه میکنند، در حالی که او در قبر خود دچار عذاب الهی میشود. [۱۰۱۵]
این حدیث دلالت میکند که مردگان نمیشنوند، آنچه در مورد شنیدن آنها هم میآید درست نمیباشد، و عذاب قبر ویژه کافرهای یهود میباشد. خداوند میفرماید:
﴿ٱلنَّارُ يُعۡرَضُونَ عَلَيۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِيّٗاۚ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ ٤٦﴾[المؤمن: ۴۶].
«و آن آتش دوزخ است که بامدادان و شامگاهان آنان بدان عرضه میشوند. (این عذاب برزخ ایشان است) و امّا روزی که قیامت برپا میشود (خدا به فرشتگان دستور میدهد) خاندان فرعون (و پیروان او) را به شدیدترین عذاب دچار سازید».
گفتهاند: این عذاب، ویژه آل فرعون میباشد، و کسی با آنها مقایسه نمیشود.
آن احادیث صحیحی که درباره عذاب قبر آمدهاند، همه آنها آحادند و افاده ظن میکنند که در اینجا در باب عقاید به آن احتجاج نمیشود. [۱۰۱۶]از نظر بعضی از مردم درست و برای بعضی دیگر نادرست میباشد، از آنهایی که جسدهای خود را از دست دادهاند یا رسیدن جان به آن جسدها بسیار مشکل است. [۱۰۱۷]
درباره دلیل عقلی، گفتهاند: اگر اصل، عذاب قبر است، بایستی که حفار (گور کن) عقوبت و پاداش را برای بدکاران و نیکوکاران ببیند، و نشانههایی از زدن را ببیند، که این برخلاف علم و عقل ماست، و این دلیلی است مبنی بر این که آن بحث اصلی ندارد و قابل شنیدن نمیباشد. [۱۰۱۸]
اینگونه به آن شبه پاسخ میدهیم:
آنها تصور کردهاند، که اخباری که عذاب قبر را اثبات میکند به طور مجمل بیان شده است، سپس آن را به اقسامی تقسیم کردهاند و از آن تقسیمات چنین میفهمیم که معتزله، -هر چند گروهی از آنها اعتقاد قطعی به وقوع عذاب قبر دارند، چون اخبار بر وقوع آن دلالت میکند- در این باره تسلیم کامل نصوص نشدهاند و این عمل و جزئیات آن در عقلهایشان گنجانده شده و تسلیم آن نمیشوند.
بله، هر کس از آنها که آن را ثابت نموده، آن را به طور کلی ثابت کرده است، آنها در اثبات عذاب قبر و کیفیت آن، برای مؤمنانِ نافرمان ناتوان گشتند، به گونهای که باعث شدهاند، عدهای از نصوص را رد و عدهای از آنها را تأویل نمایند. [۱۰۱۹]
گمان آنها مبنی بر تعارض میان عذاب قبر و نعمت آن در این آیه:
﴿رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَيۡنِ وَأَحۡيَيۡتَنَا ٱثۡنَتَيۡنِ﴾[المؤمن: ۱۱].
«کافران میگویند: پروردگارا! ما را دوبار میراندهای و دوبار زنده کردهای».
پس زندگی سومی وجود ندارد.
پاسخ: میان آنها تعارض نیست، بلکه درک نکردنِ منظور از زندگی در قبر است که، باعث تعارض گشته است، زندگی در قبر، همانند، زندگی استقرار یافته دنیوی نمیباشد، که روح با بدن در آن به دخل و تصرف بپردازند، و به نیازهایی که زندگان احتیاج دارند، احتیاج داشته باشد، بلکه زندگی در قبر، تنها بازگشتی است برای فایده و سود، امتحانی که، در احادیث صحیحِ زیادی آمده است، پس آن، بازگشتی عارضی است، همانگونه که خداوند موجوداتی را برای بسیاری از انبیاء بخاطر مسألهای، زنده کرده است، سپس دوباره، میرانده است. [۱۰۲۰]
پس زندگی در قبر، از عذاب آن تا نعمتهای آن، با زندگی دنیوی و زندگی اخروی، تفاوت دارد. و زندگی در قبر، همان زندگی در عالم برزخ میباشد، که عقل از درک آن عاجز می باشد و امکان رسیدن به چگونگی آن زندگی وجود ندارد و اطلاعات ما درباره زندگی در قبر و برزخ بر اساس آیات قرآنی و نصوص میباشد که خداوند فرموده:
﴿وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ ١٠٠﴾[المؤمنون: ۱۰۰].
«در پیش روی ایشان جهان برزخ است تا روزی که برانگیخته میشوند (و دوباره زنده میگردند و برای سعادت سرمدی یا شقاوت ابدی به صحرای محشر گسیل میشوند)».
در مورد ادعای تعارض میان احادیث: میگوئیم که میان احادیث هیچ تعارضی نیست، وقتی که بتوان آنها را جمع کرد. و آنچه از پاسخ عائشهلبه خبر ابن عمر درباره، «عذاب دادن مرده با گریه کردن اهل و خانوادهاش برای او» آمده است، حجتی برای آنها نیست که عذاب قبر را نفی کنند، زیرا عائشهلعذاب دادن مرده را زمانی درست میداند، که آن عذاب را به وسیله عمل خود کسب کرده باشد و به آیه خداوند که در این باره آمده استناد کردهاند:
﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ ٣٨﴾[النجم: ۳۸].
«هیچکس بار گناهان دیگری را بر دوش نمیکشد».
با وجود آن، انکار کردن آن، و راوی را به اشتباه و فراموشی، محکوم کردن و یا او را متهم کردن، که قسمتی از آن را شنیده و قسمت دیگری را نشنیده است، بعید به نظر میرسد. زیرا راویان وقتی روایت عمر و پسرش را نپذیرفتند. آن را از اصحاب فراوانی که همه قطعی الدلاله بودند روایت کردند با وجود حمل آن بر محمل درستی [۱۰۲۱]هیچ وجهی برای نفی کردن آن وجود ندارد.
محملها فراوان هستند، ولی حافظ ابن حجر میان آنها جمع کرده و گفته: هر کس به راه نوحه و زاری رفته باشد و آنها را به آن راه وصیت کرده باشد، برای آن کارش عذاب میشود، هر که ظلمی کند و بوسیله کارهای ظالمانهاش خوانده شود، عذاب میشود، هر کس بداند که خانوادهاش بر مرده گریه و زاری میکنند و در نهی کردن آنها سستی بورزد، اگر با آن کار راضی باشد، با گروه اول همراه میشود، و اگر راضی نباشد، با سرزنش کردن عذاب میشود، که چگونه نوحه بر هیئت را نهی نکردهای، هر کس هم هیچکدام از موارد را نداشته باشد و خانواده خود را هم از گناه دور نگه داشته، سپس با او مخالفت کنند و گناه را انجام دهند، عذاب کردن آنها، دردی است که از آنها میبیند در مخالفت کردن با او در نهی آن نوحه، و اقدام به معصیت خدای خود کردهاند.
کرمانی به تفصیل دلیل دیگری را بیان کرده و آن را نیکو دانسته است و آن اختلاف میان حالات برزخ و حالات روز قیامت میباشد، پس این آیه بر
﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ ٣٨﴾[النجم: ۳۸].
«هیچکس بار گناهان دیگری را بر دوش نمیکشد».
روز قیامت حمل میشود و این حدیث و مشابه آن بر برزخ، حمل میشود. تأیید میکند که چنین وقایعی در دنیا اتفاق میافتد، خداوند به آن اشاره کرده و فرموده:
﴿وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِيبَنَّ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمۡ خَآصَّةٗۖ﴾[الأنفال: ۲۵].
«خویشتن را از بلا و مصیبتی به دور دارید که تنها دامنگیر کسانی نمیگردد که ستم میکنند..».
این آیه دلالت میکند که عذاب بر انسان جایز است، هر چند علتی هم نداشته باشد همینطور ممکن است حالات عالم بزرخ برخلاف روز قیامت باشد، که خداوند آگاهتر است. [۱۰۲۲]
پاسخ به خبر ابن عمر، در مورد شنیدن کلام رسول خدا جتوسط مردگان و تعارض آن با آیه:
﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾[النمل: ۸۰].
«بیگمان تو نمیتوانی مرده دلان (زندهنما) را شنوا بگردانی».
و آیات شبیه آن. و جمهور در این باره به دلیل اجتهادی که شده، با هم اختلاف دارند و حدیث ابن عمر را به دلیل موافقت با روایات دیگر پذیرفتهاند.
در مورد استدلال به این آیه: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾گفتهاند معنای آن شنیدنی است مه به آنها سود نمیرساند یا فقط به اذن خدا آنها را میشنواند و آیهای مانند:
﴿أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِي ٱلۡعُمۡيَ وَمَن كَانَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٤٠﴾[الزخرف: ۴۰].
«آیا تو میتوانی سخن خود را به گوش کران برسانی؟ و یا این که کوران و کسانی را که در گمراهی آشکاری هستند، رهنمود گردانی؟».
یعنی خداوند همان کسی است که میشنواند و هدایت میکند. [۱۰۲۳]
احادیث شنیدن «صدای مردگان حتی صدای کفش» صحیح هستند برخلاف آنچه که معتزله آن را رد کردهاند. از انس روایت شده که پیامبر جفرمود: «هنگامی که بنده در قبر گذاشته میشود، تا زمانیکه یارانش از او دور میشوند، صدای کفشهایشان را میشنود...». [۱۰۲۴]
از ابن عمر روایت شده که گفت: «پیامبر جبر سر مردگان بدر رفت و فرمود: آیا وعدههای خداوند را حق یافتید؟ گفتند ای رسول خدا، مردگان را میخوانی؟ فرمود: شما از آنها شنواتر نیستید، فقط آنها نمیتوانند جواب دهند». [۱۰۲۵]همانگونه که گروهی از معتزله تصور کردهاند دلیل نیست که این امر تنها به مردگان بدر اختصاص داشته باشد. [۱۰۲۶]
قاضی عیاض میگوید: با توجه به احادیث مربوط به عذاب قبر و فتنه آن، که قابل رد شدن نیست، احتمال دارد بشنوند، همانگونه که مردگان احتمال دارد بشنوند. و این امر با اراده خداوند و با زنده کردن آن مردگان و یا زنده کردن قسمتهایی از آن مردگان که با آن بیاندیشند و بشنوند، امکانپذیر است.
امام نووی بعد از ذکر سخنان قاضی عیاض گفته: با توجه به احادیث سلام کردن بر قبرها، این نظر برگزیده و آشکار است. [۱۰۲۷]
اما تصور آنها درباره تعارض احادیثی که عذاب قبر را ثابت شده و یا آن را نفی میکنند.
پاسخ داده میشود که تعارضی میان این احادیثی که تصور کردند، عذاب قبر را نفی میکند، وجود ندارد، زیرا در اثبات آن ناتوان میباشد. و آن را عمداً باطل کردهاند، زیرا میان اول و آخر حدیث تعارضی نیست همانطور که در روایت مسلم از عائشه آمد که گفت: «رسول خدا جبر من وارد شد، در حالی که زنی یهودی نزد من بود. و آن زن میگفت، آیا میدانید که شما در قبر عذاب داده میشوید؟ عائشه گفت: پیامبر جبرافروخت و فرمود: «بلکه این یهودیها هستند که عذاب داده میشوند». عائشه گفت: چند شبی گذشت سپس رسول خدا ج، فرمود: «آیا احساس کردید، به من وحی شد، که شما در قبر عذاب داده میشوید؟» عائشهلفرمود: «شنیدم رسول خدا جاز عذاب قبر به خدا پناه میبرد. [۱۰۲۸]
حافظ ابن حجر گفت: نتیجه حدیث این است که به او وحی نشده که مؤمنان در قبر عذاب داده میشوند و گفت: «همانا یهود عذاب میشوند» و آنچه که درباره آن میدانست جریان یافت، ولی وقتی متوجه شد، که عذاب قبر برای همه است، از آن به خدا پناه برد، و به آن علم یافت و امر به پناه بردن از آن به خدا در نماز کرد تا در پاسخ گرفتن موفقتر باشد. [۱۰۲۹]
در روایت دیگری از عائشه آمده، که فرمود: «دو نفر از پیرزنهای یهودی بر من وارد شدند، گفتند که اهل قبرها در قبرهای خود، عذاب میشوند. عائشه گفت: من آنها را تکذیب نمودم و به آنها باور نکردم. آنها خارج شدند و رفتند. رسول خدا جبر من وارد شد و موضوع را برای آن حضرت تعریف نمودم، پیامبر جفرمود: «آنها راست گفتهاند، مردگان را در قبر عذابی میدهند، که حیوانات صدای آنها را میشنوند. عائشه گفت: بعد از آن همیشه در نماز از عذاب قبر به خدا پناه میبردم. [۱۰۳۰]
حافظ ابن حجر میگوید: در میان دو روایت اختلاف هست، زیرا در این حدیث رسول خدا جآن را بر یهودیها منکر شده، ولی در روایت اوّل، آن را تأیید کرده است.
نووی به تبعیت از طحاوی و سایرین گفته است: آنها دو داستان میباشند، رسول خدا جدر داستان اوّل نظر یهودیها را نپذیرفته، سپس رسول خدا جاز آن آگاه گردید، و عائشه متوجه نشد. زن یهودی یکبار دیگر آمد و آن را دوباره یادآور شد، با استناد به بار قبل که پیامبر جآن را نپذیرفته بود، عائشه هم آن را نپذیرفت، ولی رسول خدا جاو را آگاه میکند که وحی در اثبات سخنان آن یهودیها، نازل شده است، و در حدیثِ روایت شده در مسند احمد با اسناد به شروط بخاری از عائشه، به صراحت بر آن دلالت میکند که «زن یهودی خدمتکار عائشه بود، زن یهودی به عائشه گفت خداوند تو را از عذاب قبر محفوظ کند، عائشه گفت: گفتم ای رسول خدا، آیا در قبر عذاب وجود دارد،؟ فرمود: آن یهودی دروغ گفته، تا قبل از قیامت هیچ عذابی وجود ندارد. سپس کمی توقف نمود، روزی در نیمروز خارج شد و با صدای بلند فریاد زد: ای مردم از عذاب قبر به خدا پناه ببرید، زیرا عذاب قبر حق است. [۱۰۳۱]
از همه این احادیث علم پیدا میشود که پیامبر جاز عذاب قبر زمانی که در مدینه و در پایان عمر خود بود، آگاه گشتند. و این با آیهای که در مکه نازل شده مشکلساز نمیباشد، خداوند میفرماید:
﴿يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَيُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِينَۚ وَيَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ ٢٧﴾[إبراهیم: ۲۷].
«خداوند مؤمنان را به خاطر گفتار استوار (و عقیده پایدارشان) هم در این جهان (در برابر زرق و برق مادیات و بیم و هراس مشکلات محفوظ و مصون مینماید) و هم در آن جهان (ایشان را در نعمتهای فراوان و عطایای بیپایان، جاویدان و) ماندگار میدارد، و کافران را (در دنیا و آخرت) گمراه و سرگشته میسازد، و خداوند هرچه بخواهد انجام میدهد».
خداوند میفرماید:
﴿ٱلنَّارُ يُعۡرَضُونَ عَلَيۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِيّٗاۚ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ ٤٦﴾[المؤمن: ۴۶].
«و آن آتش دوزخ است که بامدادان و شامگاهان آنان بدان عرضه میشوند. (این عذاب برزخ ایشان است) و امّا روزی که قیامت برپا میشود (خدا به فرشتگان دستور میدهد) خاندان فرعون (و پیروان او) را به شدیدترین عذاب دچار سازید».
ظاهر این آیات درباره کفار میباشند.
آنچه را که رسول خدا جمنکر شده بود، وقوع عذاب قبر برای موحدین بود، سپس رسول خدا جعلم پیدا کرد، که این عذاب ممکن است، برای هر کسی که خداوند اراده کند پیش بیاید، به آن ایمان آورد و از آن اجتناب کرد و به امت خود آموخت که از آن به خدا پناه ببرند، بحمد خداوند دیگر تعارضی باقی نمانده است. [۱۰۳۲]
اما ادعای قاضی عبدالجبار و پیروان او درباره این آیه:
اما ادعای قاضی عبدالجبار و پیروان او درباره این آیه:
﴿ٱلنَّارُ یُعۡرَضُونَ عَلَیۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِیّٗاۚ وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ ٤٦﴾[المؤمن: ۴۶].
«و آن آتش دوزخ است که بامدادان و شامگاهان آنان بدان عرضه میشوند. (این عذاب برزخ ایشان است) و امّا روزی که قیامت برپا میشود (خدا به فرشتگان دستور میدهد) خاندان فرعون (و پیروان او) را به شدیدترین عذاب دچار سازید». میفرماید: این آیه خاص آل فرعون است. [۱۰۳۳]
پاسخ آنها داده میشود، که ادعای خصوصی کردن آیات ممنوع است و دلیلی بر آن وجود ندارد، و آنچه مؤید گفته ما میباشد این است:
اول: علما از این آیه برای عذاب قبر استدلال کردهاند و همچنان برای اثبات عذاب قبر به آن استدلال میکنند. [۱۰۳۴]تا اینکه ابن کثیر گفته است: «این آیه برای اهل سنت در اثبات عذاب قبر در عالم برزخ، اصلی بزرگ برای استدلال میباشد. [۱۰۳۵]
دوم: اصحاب و تابعین، از این آیه تخصیص را نفهمیدهاند و به این دلیل آن را مستندی برای اثبات عذاب قبر قرار دادند. [۱۰۳۶]
سوم: بخاری از ابن عمر با سند خود روایت کرده، که رسول خدا جفرمود: «هر گاه یکی از شما از دنیا برود، جایگاهش در صبحگاهان و شبانگاهان بر او عرضه میشود، اگر اهل بهشت باشد پس بهشتی است، و اگر اهل جهنم باشد، پس جهنمی است، به او گفته میشود این جایگاه تو میباشد، تا روز قیامت. [۱۰۳۷]این حدیث درباره معنای آیه میباشد. [۱۰۳۸]
اما این گمان آنها که احادیث مربوط به عذاب قبر آحاد هستند و در عقیده به آن استناد نمیشود: قبلاً توضیح داده شد، که گروهی از علما در این باره نص آوردهاند و گفتهاند: احادیث وارده در مورد عذاب قبر و سوال و جواب آن و نعمتهای آن، در مجموع متواتر معنوی میباشند، هر چند آحاد آن به حد تواتر نرسیده باشند.
اگر آحاد هم باشد و صحت آن از رسول خدا جثابت شود، بر ما واجب است که تسلیم آنها شویم و به مضمون آنها ایمان بیاوریم، هر چند مخالف عقیده کسی باشد که از آن سرباز زده است.
پس خبر آحاد در عقاید حجیت دارد، که تفصیل این بحث در فصلهای قبلی گذشت. [۱۰۳۹]
اما دلایل عقلی آنها که اینگونه پاسخ داده میشود:
اوّل: آنها عقل را جایی میآورند که توان دخالت در آن امور را ندارد، زیرا عذاب قبر و نعمتهای آن، امور غیبی میباشند و عقلهای ما در این دنیا راهی در آن ندارند و امکان رسیدن به چگونگی آن امور را ندارند. بلکه ایمان به آن بوسیله احادیث وارده و نصوص قرآنی محقق میشود، هر چند که عقل مانع واقع شدن آنها نیست و شرع هم امری را نمیآورد که عقلها آن را محال بدانند، بلکه اموری را آوردهاند که عقلها در آن مبهوت ماندهاند. [۱۰۴۰]
دوم: زندگی که مرده در قبر خود میگذراند، غیر از این زندگی دنیوی است، که روح به بدن وابسته است و برخوردهای آن مانند برخوردهای زندهها نیست و این امری است که عقل آن را تکذیب و نفی نمیکند [۱۰۴۱]و حدیث نبوی هم بر آن دلالت میکند. پیامبر جمیفرماید: «روح او را به جسد باز میگردانند» [۱۰۴۲].
ابن قیم جوزیه میگوید: روح از پنج لحاظ به بدن تعلق دارد، که حکم آنها متفاوت است:
اوّل: تعلق روح به بدن در شکم مادر به هنگام جنینی.
دوم: تعلق روح به بدن بعد از متولد شدن.
سوم: تعلق روح به بدن در حال خواب، به وجهی تعلق دارد و به وجهی از آن جدا میشود.
چهارم: تعلق روح به بدن در برزخ [۱۰۴۳]، اگر بدن رها و تنها شود، به طور کلی از آن جدا نمیشود، به گونهای که بدن هیچ توجهی به آن نداشته باشد.
پنجم: تعلق روح به بدن در روز رستاخیز و برانگیختن جسمها و آن کاملترین تعلق گرفتن به بدن است و وابستگیهای قبلی با این نوع وابستگی نسبتی ندارند، که در آن هنگام بدن همراهی روح را در مردن، خوابیدن و تباهی نمیپذیرد.
اگر کسی که خوابیده روح او در جسدش باشد، در حالی که او زنده است و زنده بودن او مانند زندههای بیدار نیست، پس خواب برادر مرگ میباشد. مرده هم همینطور است، هنگامیکه روحش به داخل جسد باز میگردد، حالت او میان زنده و مردهای است که روح به بدنش باز نگشته است، مانند حالات کسی که خوابیده و میان مرگ و زندگی قرار دارد، پس در این مبحث تفکر و تأمل کن، زیرا اشکالات زیادی را از شما بر میدارد [۱۰۴۴].
بدان، پیامبران به آنچه که عقلها از درک آن عاجزند و آن را نفی میکنند، خبر نمیدهند، اخبار آنها را یا عقل و فطرت درک میکنند یا بدلیل ناتوانی در رسیدن به حقیقت آن، آن را درک نمیکنند. خبر دادن از آن از لحاظ عقل محال نیست و هر خبری که عقل آن را درک نکند یا باطل است یا آن عقل فاسد است. [۱۰۴۵]
عذاب قبر و نعمتهای آن حقیقتی است که بوسیله ظاهر قرآن ثابت شده است. و سنت صریح هم آن را تأییدکرده و اجماع علمای اهل سنت هم بر آن است. [۱۰۴۶]
کسی که از دنیا میرود، یا در نعمت قرار میگیرد یا در عذاب الهی است. این اتفاقات برای روح و جسم او روی میدهد، روح بعد از جدا شدن از بدن یا در نعمت و یا در عذاب ماندگار میشود، گاهی هم به بدن متصل میشود و با او نعمت و یا عذاب را تجربه میکند، وقتی قیامت فرا میرسد روحها به جسدها باز میگردند و از قبرهای خود، به سوی پروردگار عالمیان، بلند میشوند. [۱۰۴۷]
[۱۰۰۴] الازهار المتناثره، ص ۴۱، شمارههای ۴۳-۱۰۷. [۱۰۰۵] نظم المتناثر، ص ۱۲۵، ۱۲۶، شمارههای ۱۱۳، ۱۱۴. [۱۰۰۶] الروح، ص ۷۴، و مفتاح دارالسعاده، ۱/ ۴۳. [۱۰۰۷] شرح الطحاویه، ۲/ ۱۳۶. [۱۰۰۸] نگا: اتحاف ذوی الفضائل المشتهره ضمن مجموعة الحدیث الصدیقیه از استاد عبدالعزیز غماری، ص ۲۰۰. [۱۰۰۹] ضرار بن عمرو، همان ضرار بن عمرو العظفانی است، قاضی و از بزرگان معتزله بوده، او رئیس فرقه ضراریه بوده، مقالات زشتی و پلیدی دارد، بخاطر آن مقالهها معتزله او را کافر دانستند و طرد کردند، - نگا: فضل الاعتزال، ص ۳۹۱، و میزان الاعتدال، ۲۲۸، شماره ۳۹۵۳، و سیر اعلام النبلاء، ۱۰/ ۵۴۴، شماره ۱۷۵، و لسان المیزان ۳/ ۶۰۷، شماره ۲۰/ ۴۳، و الضعفاء از ابی نعیم، ص ۹۵، شماره ۱۵۱ و الضعفاء الکبیر از عقیلی ۲/ ۲۲۲، شماره ۷۶۵، و الفهرست، ص ۲۹۹. [۱۰۱۰] نگا: الروح از ابن قیم جوزیه، ص ۸۱، و عذاب القبر فی المیزان از استاد عکاشه عبدالمنان، ص ۱۰۱-۱۳۱، والابانه، ص ۱۵ و المنهاحج شرح مسلم از نووی، ۹/ ۲۲۴، شماره ۲۸۶۶. [۱۰۱۱] نگا: شرح الاصول، ص ۷۳۰ و الروح، ص ۸۰-۸۱، و عذاب القبر فی المیزان، ص ۱۱۰-۱۰۳. [۱۰۱۲] نگا: فضل الاعتزال، ص ۲۰۱، ۲۰۲ و شرح الاصول، ص ۷۳۰، و الفصل فی الملل و النحل، ۴/ ۶۷ و اصول الدین از بغدادی، ص ۲۴۵-۲۴۶. [۱۰۱۳] نگا: شفاء الصدر بنفی عذاب القبر از اسماعیل منصور، و عذاب القبر و ثعبان الاقرع از احمد صبحی منصور، و الکتاب القرآن و قرائت معاصر، از محمد شحرور، ص ۳۸۱، و دفع الشبهات از احمد حجازی، ص ۱۰۴،۲۰۴، ۲۰۸، و السنه و دورها فی الفقه الجدید از جمال بنا، ص ۲۴۴ و صفحات بعد از آن، و انذار من السماء، ص ۲۴۴، و صفحات بعد از آن، و دین السلطان، ۹۲۸، ۹۴۸، هر دو از نیازی عزالدین، و اضواء علی السنه ازمحمود ابوریه، ص ۷۴، و الاضواء القرآنیه از سید صالح ابوبکر، ۲/ ۳۱۸، ۳۲۰-۳۵۶، و سایرین. [۱۰۱۴] نگا: فتح الباری، ۳/ ۲۸۴، شماره ۱۳۶۹، و شرح الاصول، ص ۳۳۰، ۷۳۱. [۱۰۱۵] مسلم در (شرح نووی) در کتاب اخبار و در باب مرده با گریه اهل خود، عذاب میشود، ۳/ ۵۰۳-۵۰۴، شماره ۹۳۲. [۱۰۱۶] نگا: شرح الاصول، ص ۷۳۰-۷۳۲. [۱۰۱۷] فضل الاعتزال، ص ۲۰۳. [۱۰۱۸] شرح الاصول، ص ۷۳۱، ۷۳۲، و فضل الاعتزال، ۲۰۱-۲۰۳. [۱۰۱۹] شرح الاصول، ص ۷۳، و صفحات بعد از آن. [۱۰۲۰] فتح الباری، ۳/ ۲۸۴، شماره ۱۳۷۴، نگا: شرح المقاصد از تفتازانی، ۲/ ۱۶۲. [۱۰۲۱] فتح الباری، ۳/ ۱۸۴، شماره ۱۲۸۷. [۱۰۲۲] نگا: فتح الباری، ۳/ ۱۸۵، شماره ۱۲۹۰، و المنهاج شرح مسلم از نووی ۳/ ۵۰۵، شماره ۹۳۲. [۱۰۲۳] فتح الباری، ۳/ ۲۷۷، شماره ۱۳۷۰. [۱۰۲۴] بخاری (در شرح فتح الباری) آن را آورده، در کتاب جنایز، باب آنچه درباره عذاب قبر آمده است، ۳/ ۲۷۵، شماره ۱۳۷۴ و مسلم (در شرح نووی) در کتاب بهشت و صفت آموزشی آن، باب محل نشستن مرده در بهشت یا آتش ۹/ ۲۲۰، شماره ۲۸۷۰، و لفظ حدیث از بخاری است. [۱۰۲۵] بخاری آن را آورده (در شرح فتح الباری) در کتاب جنازهها، باب آنچه درباره عذاب قبر آمد، ۳/ ۲۷۴، شماره ۱۳۷۰. و مسلم هم آن را آورده (در شرح نووی) در کتاب جنایز، باب مردگان بخاطر گریه خانواده عذاب میشوند ۳/ ۵۰۳، و لفظ از بخاری است. [۱۰۲۶] نگا: فضل الاعتزال، ص ۲۰۳. [۱۰۲۷] المنهاج شرح مسلم از نووی، ۹/ ۲۲۵، شماره ۲۸۷۴. [۱۰۲۸] مسلم آن را (در شرح نووی) در کتاب مساجد و جاهای نماز خواندن و در باب مستحب بودن پناه بردن به خدا از عذاب قبر، ۳/ ۹۱-۹۲، شماره ۵۸۴ آورده است. [۱۰۲۹] فتح الباری، ۱۱/ ۱۸۰، شماره ۶۳۶۶. [۱۰۳۰] بخاری آن را (در شرح فتح الباری) در کتاب دعوتها و در باب پناه بردن به خدا از عذاب قبر، ۱۱/ ۱۷۸، شماره ۶۳۶۶، شماره ۵۸۶، لفظ حدیث از اوست. [۱۰۳۱] مسند ۶/ ۸۱، ۸۹، ۱۷۴، حافظ هیثمی در مجمع زوائد آن را آورده در ۳/ ۵۵ و گفته، رجال آن صحیح میباشند. به دفع الشبهات از احمد حجازی سقا، نگا: ص ۲۰۸-۲۰۹، که خود این روایت کفایت میکند در نسبت دادن آن به پیامبر جکه تا قیامت نیاید عذابی نیست، توهم کردهاند که این روایات، عذاب قبر را نفی میکنند، تأمل کن چگونه کلمات را از جای خود تحریف میکنند. [۱۰۳۲] نگا: فتح الباری، ۳/ ۲۷۸، نگا: تصریح رسول خدا جبر براء بن عازب جکه او به این آیه استناد کرده (خداوند ثابت میکند کسانی که ایمان آوردند به قول ثابت در زندگی دنیایی و در آخرت خداوند گمراهان را گمراه میکند و هر کاری که بخواهد انجام میدهد،) و گفت که درباره عذاب قبر نازل شده است. مسلم آن را آورده (در شرح نووی) در کتاب بهشت، و صفت نعمتها و اهل آن، باب نشان دادن جای مرده در بهشت یا آتش، و ثابت کردن عذاب قبر، و پناه بردن به آن، ۹/ ۲۲۱، شماره ۲۸۷۱، و نسائی هم در سنن خود در کتاب جنازه در باب عذاب قبر آن را آورده است ۴/ ۱۰۱، شماره ۲۰۵۶. [۱۰۳۳] شرح الاصول، ص ۷۳۰، و دفع الشبهات عن الشیخ الغزالی از احمد حجازی السقا، ص ۲۰۹، نگا: منابع گذشته، ص ۲۸۲-۲۸۳. [۱۰۳۴] نگا: المنهاج شرح مسلم ۹/ ۲۲۳ شماره ۲۸۶۶. و الجامع الاحکام القرآن ۱۵/ ۳۱۸، ۳۱۹ و فتح الباری، ۳/ ۲۷۶، و تفسیر القرآن العظیم ۴/ ۸۱. [۱۰۳۵] تفسیر القرآن العظیم، ۸۱/ ۴. [۱۰۳۶] نگا: جامع الاحکام القرآن، ۱۵/ ۳۱۹، نگا: استدلال جریر بن عبدالله از آن در روایت البراء بن عازب نزد ابن داود و مدتی دیگر خواهد آمد، ص ۲۹۰. [۱۰۳۷] بخاری آن را آورده (شرح فتح الباری) در کتاب جنازه، باب، جای مرده شبانگاهان و صبحگاهان به او نشان داده میشود. ۳/ ۲۸۶، شماره ۱۳۷۹، و مسلم در (شرح النووی) آن را آورده، در کتاب بهشت و صفت نعمتهایش در باب، عرضه بر مرده که آیا بهشتی است یا جهنمی، ۹/ ۲۱۸، شماره ۲۸۶۶، لفظ حدیث از مسلم است. [۱۰۳۸] نگا: موقف المدرسة العقلیة من السنة، ۱/ ۴۱۴-۴۱۵. [۱۰۳۹] اگر خواستید نگا: ۱/ ۴۹۸، ۴۹۹، ۲/ ۱۸-۳۲-۲۱۵-۲۱۷، ۲۲۰، ۲۲۱، ۲۴۸، ۲۴۹. [۱۰۴۰] نگا: شرح الطحاویة، ۲/ ۱۳۶، با اندکی تصرف. [۱۰۴۱] نگا: الروح، ص ۶۲ و فتح الباری، ۳/ ۲۱۴. [۱۰۴۲] قسمتی ازحدیث طولانی براء بن عازب در مورد عذاب قبر، و حدیث را ابوداود آورده در سنن خود، ضمن طولانی بودنش در کتاب سنت در باب مسأله قبر و عذاب آن، ۴/ ۲۳۹، ۲۴۰، شماره ۴۷۵۳، و احمد در مسند ۴/ ۲۸۷، ۲۸۸، و هیثمی هم آن را در مجمع الزوائد آورده و گفته، احمد آن را روایت کرده و رجال آن هم صحیح میباشند. ۳/ ۵۲-۵۳. [۱۰۴۳] البرزخ به معنای مانع میان دو چیز، منظور از آن، مدتی از زمان است که میان مرگ و روز قیامت قرار دارد، نگا: فرهنگ قاموس المحیط، ۱/ ۲۸۵. [۱۰۴۴] الروح، ص ۶۲، نگا: شرح العقیدة الطحاویة، ۲/ ۱۳۶. [۱۰۴۵] الروح، ص ۸۶-۸۷ – با اندکی تصرف، نگا: موقف المدرسة العقلیه من السلسله، ۱/ ۴۰۳/ ۴۰۵. [۱۰۴۶] شرح لمعة الاعتقاد الهادی الی سبیل الرشاد از ابن قدامه مقدسی، ص ۶۹، نگا: وقف المدرسة العقلیه من السنه، ۱/ ۳۹۷. [۱۰۴۷] الروح، ص ۷۴ – و لوامع الانوار البهیه، ۲۵/ ۲.