مبحث اول: شبهه طعنه زنندگان به احادیث مربوط به امور غیبی «آخرت» و چگونگی عالم برزخ و حالات روز قیامت و پاسخ به آنها
بدعتگذاران جهمیه و خوارج و گروهی از معتزله، به احادیث مربوط به امور غیبی شنیداری (مربوط به آخرت) و عذاب قبر و نعمتهای آن و حوض و میزان و صراط.... ایراد گرفته و طعنه زدهاند. و آنها را براساس اصول دینی خود تأویل کردهاند.
پیروان بدعتگر از داعیان بیدین و منحرفان، که در عصر ما زندگی میکنند در این باره علو کرده و از اسلاف خود، در ایراد گرفتن به احادیثی که درباره حشر و نشر، دمیدن در صور، اوصاف نعمتهای بهشتی و اوصاف عذاب قبر و دیگر احادیث صحیحی که از حالات روز قیامت، بحث میکند، پیشی گرفتهاند. در صفحات قبل سخنان جمال بنا را یادآور شدیم [۹۹۱]و پاسخ آنها هم داده شد، که میگفت، پیامبر جاز غیب آگاه نیست. [۹۹۲]
در اینجا به شبهات طعنه زنندگان به احادیث شنیداری، پاسخ داده میشود: بدعتگران قدیم و جدید در انکار کردن احادیث شنیداری هیچ حجتی جز پیروی از عقلهای خود و مقایسه کردن عالم ماوراء الطبیعه با عالم محسوس، ندارند.
امام شاطبی در کتاب خود الاعتصام در باب «بیان معنای صراط مستقیم» که راه بدعتگرها از آن منحرف گشته، و از هدایت گمراه شدهاند، آورده و گفته است: «آنها گروهی هستند که نظرات و قیاسهای خود را برای پاسخ به احادیث بکار بردهاند و گفتهاند: جایز نیست که در آخرت خداوند دیده شود، زیرا خداوند میفرماید:
﴿للَّا تُدۡرِكُهُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَهُوَ يُدۡرِكُ ٱلۡأَبۡصَٰرَۖ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ ١٠٣﴾[الأنعام: ۱۰۳].
«چشمها (کنْهِ ذات) او را درنمییابند، و او چشمها را درمییابد (و به همه دقائق و رموز آنها آشنا است) و او دقیق (است و با علم کامل و اراده شامل خود به همه ریزهکاریها آشنا، و از همه چیزها) آگاه است».
سپس این فرموده پیامبر جرا رد کردند که میفرماید: شما در روز قیامت خدای خود را میبینید. [۹۹۳]و این فرموده خداوند را هم تأویل کردند:
﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣﴾[القیامة: ۲۲-۲۳].
«در آن روز چهرههائی شاداب و شادانند. به پروردگار خود مینگرند» [۹۹۴].
گفتهاند: جایز نیست که از میّت در قبرش سؤال کرده شود. چون خداوند میفرماید:
﴿قَالُواْ رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَيۡنِ وَأَحۡيَيۡتَنَا ٱثۡنَتَيۡنِ﴾[المؤمن: ۱۱].
«کافران میگویند: پروردگارا! ما را دوبار میراندهای و دوبار زنده کردهای».
احادیث متواتر درباره عذاب قبر و فتنههای آن را رد کردهاند [۹۹۵]و احادیث شفاعت را هم با وجود متواتر بودن رد کردهاند [۹۹۶]و گفتهاند: «کسی که وارد آتش جهنم شد، از آن خارج نمیشود، گفتهاند: ما نه حوضی میشناسیم [۹۹۷]و نه میزانی [۹۹۸]و نمیدانیم آنها چه هستند. با وجود متواتر بودن احادیث در آن باره، آنها را با نظرات و قیاسهای خود رد کردهاند، که تفصیل [۹۹۹]آن و پاسخ آنها هم گذشت. [۱۰۰۰]
آنچه حقیقت است: حکم کردن با رأی و نظر، امری است آسان و درست نیست که بدعتگرها و ملحدان در گذشته و حال به این دلیل افتخار کنند، بلکه افتخار در پیروی از وحی میباشد، هر چند، حکمت وحی بر ما پوشیده باشد و نتوانیم حقیقت آن را درک کنیم، بویژه در امور مربوط به غیب، زیرا عقل از درک جهان ماوراء الطبیعه ناتوان است، و حکم کردن با عقل در این عالم تجاوز کردن از حد عقل میباشد و صاحب آن نادان است، که بر خالق خود دست درازی کرده است. (پناه به خدا)
نسبت به کسانی که با عقلهای خود در مورد احادیث حالات روز قیامت حکم میکنند، در پاسخ به آنها بصورت خلاصه [۱۰۰۱]سخنان جامعی از ابن خلدون را درباره بحث از غیبیات و حماقت عقلها میآوریم گفته است: «به تصوری که فکر پدید میآورد، اعتماد نکن، که آدمی توانایی احاطه به تمام موجودات و کائنات و علتها و آگاهی یافتن از تفصیل همه وجود را ندارد، که آن نظری احمقانه میباشد و بدان که وجود، نزد هر کسی به اندازه درک اوست و از آن تجاوز نمیکند، در حالیکه اصل وجود خلاف این است و حقیقت آن نهفته است، مگر آدم ناشنوا را نمیبینی، که چگونه وجود، نزد او در حسهای چهارگانه و معقولات منحصر شده است، امور شنیداری نزد او ساقط میشوند، نابینا هم همینطور میباشد، گروه دیدنیها، نزد او ساقط میشوند، اگر پیروی از پدران و پیران همعصر خود نبود، به آن اقرار نمیکردند، ولی آنها برای اثبات وجود این صفتهایی که خود فاقد آن میباشند، از اکثریت، تبعیت میکنند، نه از فطرت و ادراک طبیعی خود. اگر حیوان سخن میگفت و از او سؤال میکردیم، در مییافتیم که به امور عقلی نادان است، و نزد او وجود ندارند، وقتی این را متوجه شدیم، در مییابیم که حتماً درکهای دیگری غیر از ادراکات ما وجود دارد، همانا درکهای ما حادث و مخلوق میباشند و خلق خداوند، از خلق مردم بزرگتر است، محصور کردن هم مجهول است و وجود وسیعتراز آن است و خداوند پشت این امور، بر همه چیز احاطه دارد، ادراکها و مدرکات خود را در امور حصر شده به آنها میدهید. و از آنچه که شارع امر کرده، از امور اعتقادی و عملی، پیروی کن، که او به سعادت تو علاقمندتر و آگاهتر است، در آنچه به تو سود میرساند. زیرا درک او بالاتر از ادراک توست، و بر سفرهای، وسیعتر از سفره عقل تو میباشد.
شکی در عقل و ادراک آن وجود ندارد و عقل میزان و معیار درستی است. و حکمهای آن یقینی میباشند و دروغی در آن نیست، بجز اینکه آدمی با عقل نمیتواند امور مربوط به توحید، آخرت و حقیقت نبوت و حقیقت صفات الهی و هر آنچه که ماوراء است را بسنجد، زیرا این کار وارد شدن در محالات است.
مثال آن، مثال مردی است که ترازویی را دیده باشد، که با آن طلا را وزن میکنند، طمع کند که با آن ترازو، کوهها را وزن کند، این مرد درک نمیکند که حکم آن ترازو درست نیست، ولی عقل کنار آن است و از کنار او تجاوز نمیکند، تا برای او احاطه بر پروردگار و صفات او را ممکن سازد، زیرا او ذرهای از ذرات وجودِ حاصل شده از خداست. کسی که عقل را بر احادیث غیبی، در چنین مسایلی مقدم گرداند، در این فتنه گرفتار میشود، نشانه کوتاهی فهم او و نابودی نظرش میباشد، در این باره حق برایت روشن شده است. [۱۰۰۲]
اهل سنت بخاطر تمسک نکردن به حکم عقل در امور غیبی بوده است که سالم ماندهاند.
امام اشعری در «الابانه» گفته «به عذاب قبر و نکیر و منکر، و حوض و اینکه میزان حق است و صراط حق است، و زنده شدن بعد از مرگ حق است، و خداوند بندگان را در محلی نگه میدارد، و مؤمنان را محاسبه میکند، ایمان داریم. ایمان هم گفتاری و هم عملی است، زیاد و کم میشود، احادیث و روایات صحیح را از رسول خدا جمیپذیریم، روایاتی که راویان مورد اعتمادی که عادلی از عادل دیگر روایت کرده باشند، تا به رسول خدا جبرسد. [۱۰۰۳]
[۹۹۱] نگا: ص ۲۵۵. [۹۹۲] نگا: ص ۲۵۵-۲۵۸. [۹۹۳] قبلاً در ص ۲۲۵ آمده است. [۹۹۴] تفصیل آن قبلاً آمده و پاسخ آن هم داده شده است در ص ۲۱۹-۲۲۹. [۹۹۵] در مبحث بعدی متواتر بودن آن آورده میشود و پاسخ منکران آن میآید، ص ۲۹۱. [۹۹۶] قبلاً از آن دفاع شده است، ص ۲۴۸. [۹۹۷] نگا: فی تواتره الازهار المتناثره؛ ص ۷۴، شماره ۱۰۸، و اتحاف ذوی الفضایل المشتهره ضمن مجموعة الحدیث الصدیقیه، ص ۲۲۶. [۹۹۸] نگا: فی تواتره اتحاف ذوی الفضایل المشتهره ضمن مجموعة الحدیث المشتهره، ص ۲۲۵. [۹۹۹] الاعتصام، ۲/ ۵۷۳، ۵۷۴، با دخل و تصرف اندکی در آن، نگا: اصول الدین از بغدادی، ص ۲۴۵-۲۴۶. [۱۰۰۰] اگر خواستید نگا: ۱/ ۲۵۱-۲۵۴. [۱۰۰۱] نگا: آنچه که گذشت درباره تفصیل رد قاعده عرضه کردن حدیث به عقل ۱/ ۲۵۰-۲۵۴. [۱۰۰۲] مقدمه ابن خلدون، ص ۵۰۸-۵۰۹. [۱۰۰۳] الابانة، ص ۲۷، شمارههای ۴۷، ۵۸.