احکام ولی در عقد
ولی در لغت بمعنی دوست، و در اصطلاح فقها به کسی میگویند که: اختیار ازدواج پسر و دختر را دارد.
مسئله ۱۲۰۲: ولی پسر و دختر، اول پدر است، اگر پدر نبود، پدر پدر تا هر درجه که حیات داشته باشند. اگر اینها نبودند برادر اعیانی، اگر برادر اعیانی نبود برادر علاتی، (ناتنی). اگر برادر علاتی نبوده پسر برادر اعیانی، و اگر پسر برادر اعیانی نبود پسر برادر علاتی، و اگر این هم نبود عموی اعیانی، اگر عموی اعیانی نبود عموی علاتی، و اگر اینها نبودند اولاد آنها به ترتیب بیان شده، و اگر از اینها کسی نبود عموی پدر به ترتیب مذکور یا عموی پدر پدر به ترتیب بیان شده، و اگر اینها نبودند ولی و صاحب اختیار مادر است، و اگر مادر نبود جده یعنی مادر مادر، و اگر اینها نبودند خواهر اعیانی، و اگر خواهر اعیانی نبود خواهر علاتی، و در نبودن خواهر علاتی خواهر اخیافی.
مسئله ۱۲۰۳: پسر بالغ و دختر بالغه خود مختارند، هیچ کس نمیتواند آنها را اجبار به نکاح نماید، اگر خود آنان نکاح خود را با کسی منعقد نمودند جائز است، اگر ولی آنان مطلع باشد یا نباشد رضایت و عدم رضایت ولی تاثیری ندارد.
مسئله ۱۲۰۴: اگر دختر و پسر بالغ با غیر کفو [۵]ازدواج نموده و ولی آنان به این نکاح راضی نبود، این عقد جائز نیست، و اگر با کفو ازدواج کرده اما مهریهاش از مهرالمثل کمتر است، عقد نکاح جائز است، لکن ولی اختیار فسخ عقد را دارد که به محکمه شرع مراجعه نماید تا حاکم شرع عقد را فسخ نماید.
مسئله ۱۲۰۵: از بین اولیاء پسر و دختر مردان میتوانند عقد را فسخ نمایند نه زنها.
مسئله ۱۲۰۶: اگر ولی بدون اجازه دختر و پسر بالغ برای آنان نکاح منعقد نمود عقد موقوف بر اجازه آنها است، اگر اجازه دادند جائز و اگر اجازه ندادند جائز نیست، و نکاح باطل میشود.
مسئله ۱۲۰٧: اگر ولی دختر به دختر بالغه گفت: تو را برای فلانی عقد کردهام یا میخواهم عقد نمایم، دختر در جواب خاموش ایستاد یا بلند خنده کرد و یا گریه نمود اینها به منزله رضایت و اجازه میباشد، و اجازه صریح لازم نیست، و اگر ولی دختر اسم شوهر را نگفت، اینها دلالت بر رضایت نمیکند.
مسئله ۱۲۰۸: اگر در موقع اجازه گرفتن از دختر مبلغ مهریه بیان نشده، ولی بعدا معلوم شد که از مهرالمثل خیلی کمتر تعیین شده بدون رضای زن به این مهر نکاح منعقد نمیشود، و اگر زن به این مهر راضی نشد باید مجددا اجازه گرفته شود و نکاح منعقد گردد.
مسئله ۱۲۰٩: زن شوهر دیده حتما باید صراحتا اجازه نکاح را بیان کند.
مسئله ۱۲۱۰: اگر بکارت زن بعلت جست و خیز یا بسیاری دیدن حیض یا جراحت و بیماری با زیادی سن از بین رفت آن زن در حکم زنهای باکره محسوب میشود.
مسئله ۱۲۱۱: در بودن پدر، برادر یا عمو بدون اجازه و دستور پدر اگر برای اجازه گرفتن رفتند، خاموشی دلیل اجازه نیست، باید صراحتا اجازه دهد ولی اگر بدستور پدر بود خاموشی دلیل رضایت است.
مسئله ۱۲۱۲: اگر ولی بدون اجازه دختر او را برای دیگری نکاح کرد بعدا خودش خبر ازدواج را آورد و زن سکوت نمود، این سکوت علامت رضایت است و عقد جائز، و اگر دیگری غیر از ولی خبر عقد را آورد و سکوت نمود این سکوت علامت رضایت نیست، تا صراحتا نگوید.
مسئله ۱۲۱۳: اگر در مواردی که اظهار نظر برای زن صراحتا لازم است سکوت کرد، موقعی که شوهر برای مجامعت نزدش آمد اظهار نارضایتی ننمود نکاح جائز است.
مسئله ۱۲۱۴: پدر میتواند بدون اجازه دختر صغیره خود او را به نکاح بدهد، و همچنین برای پسر صغیره خود ازدواج نماید، دختر صغیره باکره باشد یا شوهر دیده فرقی ندارد.
مسئله ۱۲۱۵: دختر و پسر صغیر بدون اجازه ولی نمیتوانند ازدواج نمایند، اگر احیانا خود آنها یا دیگری بدون اجازه ولی آنها را ازدواج نمود، موقوف به اجازه ولی میباشد، اگر اجازه داد ازدواج بحالت خود باقی است، و اگر رد کرد ازدواج باطل میشود.
مسئله ۱۲۱۶: اگر پدر یا پدر بزرگ (جد) برای پسر صغیر خود ازدواج نمود یا دختر صغیره خود را به ازدواج داد، پس از بلوغ برای آنان حق فسخ عقد نمیباشد، و اگر غیر از پدر و جد این کار را کردند اختیار حق فسخ عقد پس از بلوغ برای صغیر و صغیره میباشد.
مسئله ۱۲۱٧: در صورتی که غیر پدر برای صغیر ازدواج نمود و صغیره را به ازدواج داده پس از بلوغ حق فسخ برای صغیر و صغیره میباشد، اگر چه به کفو (هم مانند) و مهر مثل عقد انجام گرفته، ولی اگر به غیر کفو و مهل مثل ازدواج صورت گرفته ازدواج اصلا منعقد نمیشود.
مسئله ۱۲۱۸: در صورت مداخله غیر پدر و جد در ازدواج صغیر و صغیره اگر آنها راضی به عقد نباشند فورا پس از بلوغ باید عدم رضایت خود را اعلام نمایند، ولی اعلام آنها برای فسخ عقد کافی نیست. باید به حاکم شرع مراجعه شود تا اینکه حاکم شرع عقد را فسخ نماید.
مسئله ۱۲۱٩: اگر صغیر و صغیره پس از بلوغ چند لحظه ای تأمل کردند، و عدم رضایت خود را اعلام نکردند اختیار از آنان ساقط میشود، و بعدا نمیتوانند نکاح را فسخ نمایند.
مسئله ۱۲۲۰: اگر غیر پدر و جد، صغیره را به نکاح داد و برای صغیر نکاح نمود ولی خبر به آنان نرسیده، پس از بلوغ اگر مدتی گذشت و خبر به آنها نرسید اختیار آنان ساقط نمیشود، و هرگاه به آنها خبر رسید حق فسخ یا اجاره برای آنها باقی است، و اگر پیش از بلوغ همبستر شدهاند و بعدا بالغ شدند فورا اعلام نظر لازم نیست، پس از مدتی هم میتوانند عقد را فسخ نمایند.
مسئله ۱۲۲۱: اگر ولی نزدیک غائب است و چنانچه منتظر بمانند مصلحت صغیر و صغیره فوت میشود ولی بعید میتواند عقد را انجام دهد، و اگر چنین نباشد عقد موقوف بر اجازه ولی نزدیک است، وقتی حاضر شد میتواند عقد را فسخ نماید و میتواند اجازه دهد.
مسئله ۱۲۲۲: اگر زنی دیوانه بود و دارای پدر و پسر بزرگ است، ولی این زن برای عقد، پسرش میبا شد.
مسئله ۱۲۲۳: اگر صغیر و صغیره صاحب اختیاری برای عقد نداشتند، در آن موقع ولی آنان حاکم شرع است.
تذکر: اگر از زن و شوهر صغیر قبل از بلوغ یک بمیرد آن یکی دیگر کما فرض الله از او ارث میبرد.
[۵] کفو، به ضم اول و سکون دوم بمعنی: مانند، همتا، مثل، نظیر.