خلاصة المسائل - در مذهب حنفی - جلد دوم

فهرست کتاب

احکام عشر و خراج

احکام عشر و خراج

مسئله ۱٧۳٩: عشر به معنی یک دهم، و خراج به معنی آنچه که خارج می‌شود از محصولات زمین. شریعت مقدس اسلام برای بعضی از زمین‌ها عشر تعیین نموده است که از محصول زمین باید یک دهم به فقرا پرداخت شود، و برای بعضی خراج که دولت برای هر هکتار زمین مثلا مبلغی تعیین می‌نماید که سالیانه به بیت المال پرداخت می‌شود. هرچند در جلد اول نسبت به عشر و خراج بیاناتی ایراد شده ولی در این جلد نیز محض بیان تاریخ زمین‌های کشور اسلامی ما ایران مسائلی بیان می‌گردد.

مسئله ۱٧۴۰: هز زمینی که ساکنین آن بطوع و رغبت اسلام آورده‌اند یا به قهر و غلب فتح شده، و بین سربازان اسلام تقسیم گردیده آن زمین عشری است، یعنی باید از درآمدش سالیانه یک دهم به فقرا و مستحقین پرداخت شود. و هر زمینی که به قهر و غلبه فتح گردیده و به ساکنین آن منطقه تسلیم شده آن خراجی است.

تذکر لازم: اراضی و زمین‌های استان خراسان همه عشری است چنانچه علامه خبیر مؤلف کتاب [فتح القدیر] در صفحه ۳۵٩ جلد دوم بیان نموده است که، عین عبارت آن نقل می‌شود:

«إن أهواز وفارس وأصبحان فتحت عنوة لعمر سعلی ید أبي موسیسوعثمان ابن أبي العاص وعتبة ابن غزوانسوکانت أصبحان علی ید لآبن موسی خاصة، وأما خراسان، ومرو، فقد فتحتا صلحاً في خلافة عثمانسعلی ید عبد الله لآبن عامر لآبن کزیر، وأما ماورائهما فافتتح بعد عثمانسعلی ید سعید لآبن عفان لمعاوية صلحاً، وسمرقند، وکشن، وبخارا بعدي ذلک علی ید المهلب لآبن أبی صغرة وفتيبة لآبن مسلم، وأما الری فأفتحها أبو موسی في خلافة عثمان صلحاً، وفي ولایته فتحت طبرستان علی ید سعید ابن العاص».

یعنی: به تحقیق که استان اهواز و فارس و اصفهان در زمان خلافت حضرت عمر فاروقسبه سر لشکری ابوموسی اشعری و عثمان ابن ابی العاص و عتبه ابن غزوان به قهر و غلبه لشکر اسلام فتح گردید، ولی اصفهان فقط به سرلشکری ابوموسی اشعری فتح شد.

و استان خراسان و مرو در زمان خلافت حضرت عثمان ذی النورینسبه صلح فتح شد، و طبرستان به سرلشکری سعید ابن ابی العاص فتح گردید. بقیه ایران آن روز به سرلشکری سعید ابن عفان در زمان امارت امیر معاویه فتح گردید، و سمرقند و بخارا و کشن هم جزء فتوحات امیر معاویه می‌باشد که به سرلشکری مهلب ابن ابی صغره، و فتیبه ابن مسلم فتح گردید.

مسئله ۱٧۴۱: برای وجوب عشر هیچیک از مالکیت، مقدار نصاب، و گردش سال، عقل و بلوغ، شرط نیست، لذا زمین عشر هرگاه از چیزی عایدی دهد در صورتی که حداقل آن یکصاع (سه کیلو و ششصد گرم) عشر آن واجب می‌گردد. بقیه مسائل عشر در جلد اول بیان شده است.

مسئله ۱٧۴۲: در خراج مبلغ معینه به اختیار دولت است، ولی آنچه از مقررات خلفا راشدین درباره خراج روایت شده این است که: حضرت عمر فاروقسبر اهل سواد (جز کشور عراق است) بر هر جریب زمین آبگیر یک صاع از درآمد محصولش، و یک درهم و به هر یک جریب زمین از زراعت خیار، بادمجان، خربوزه و امثال این‌ها، پنج درهم از هر جریب تاک و خرما ده درهم تعیین فرمودند.

تذکر: جریب برابر تحقیقات زمینی است که شصت ذراع در شصت ذراع باشد، و هر ذراع تقریبا شصت سانت است.

مسئله ۱٧۴۳: از زمین‌هائی که زراعت‌های دیگر غیر از آنچه بیان شد زراعت گردیده دولت به اندازه مصلحت کارشناسان خراج تعیین نماید.

مسئله ۱٧۴۴: اگر زراعت‌های زمین خراجی را آب از بین برد یا آب از آن افتاد، و یا اینکه آفت زد که هیچ درآمدی نداشت خراج بر آن زمین نیست، ولی اگر صاحبش او را معطل گذاشت خراج دارد.

مسئله ۱٧۴۵: خراج برای سال تعیین می‌شود، اگرچه زمین را دوبار زراعت نماید، ولی عشر از هر چه درآمد تعیین گردیده است.