اقسام طلاق به اعتبار لفظ
مسئله ۱۳۰۴: طلاق بر دو قسم است:
۱- صریح.
۲- کنایه.
۱- صریح این است که: لفظ جاری شده غیر از طلاق احتمال دیگری نداشته باشد، مثل اینکه شخص برای عیال خود میگوید: تو طلاقی، یا تو را طلاق دادم، یا عیال من طلاق است، و در این گفتهها زن یک طلاق رجعی میشود، اگر چه نیت بیشتر را داشته باشد.
طلاق رجعی یعنی مرد میتواند بدون عقد مجدد از گفته خود رجوع نماید. بیان طلاق رجعی در آینده مفصلا خواهد شد.
مسئله ۱۳۰۵: اگر شخصی برای زن خود بگوید: گردن تو طلاق یا سر تو طلاق یا روح تو یا بدن تو یا جسد تو یا فرج تو یا روی تو یا نصف تو یا ثلث تو طلاق، در تمام این گفتهها زن طلاق میشود.
مسئله ۱۳۰۶: اگر شخصی در یک مجلس برای زن خود گفت: یک طلاقی، دو طلاقی، سه طلاقی، یا به یک مرتبه گفت: سه طلاقی، یا هزار طلاقی، یا بیشتر، عیالش سه طلاقه میشود، و تا آن با شوهر دیگر ازدواج نکند و شوهرش به اختیار خود او را طلاق ندهد یا نمیرد بر شوهر اولی به هیچ عنوان حلال نمیشود، و در صورتی بر شوهر خود حلال میشود که شوهر دوم با او جماع کرده باشد.
مسئله ۱۳۰٧: اگر کسی عیال خود را یک طلاق رجعی داد و بعدا رجوع کرد و بعد از ده سال یک طلاق رجعی دیگر داد و رجوع کرد، اگر بعد از ده سال دیگر یا بیشتر یا کمتر طلاقی دیگر بدهد این زن سه طلاقه میشود و طلاقهای متفرقه جمع میگردند.
مسئله ۱۳۰۸: آنچه از گفتههای رهبران مذهبی مذاهب اهل سنت در مورد واقع شدن سه طلاق در یک مجلس بیان شده قطعا سه طلاق به یک لفظ در یک مجلس واقع میشود، و در کتاب [الفقظ علی المذاهب الأربعة] چنین ایراد گردیده است که: وقوع طلاق ثلاثه در یک مجلس از آن مسائلی است که در عهد خلفاء راشدین رضوان الله تعالی علیهم أجمعین اجماع صحابه بر آن واقع شده است، و در مسئلهای که اجماع امت بر آن صحه گذاشت هیچ مجتهدی در هیچ عصر و زمانی مطابق مذهب اهل سنت نمیتواند خلاف آن را فتوی دهد.
طلاق کنایه
مسئله ۱۳۰٩: کنایه آن لفظی است که مقصود آن پوشیده باشد و آن بر دو قسم است:
یک قسم این است که: به گفتن آن طلاق رجعی واقع میشود، و آن سه لفظ است:
۱- اینکه مرد برای عیال خود بگوید شماره کن.
۲- پاک ساز رحم خود را.
۳- تو یک هستی. در این سه لفظ اگر نیت طلاق نداشت طلاق واقع نمیشود.
قسم دوم از کنایات به گفتن آنها یک طلاق بائن واقع میشود، و اگر نیت سه طلاق را داشت سه طلاق واقع میشود، و اگر نیت دو طلاق را داشت یک طلاق بائن واقع میشود، و آن بیست و یک لفظ است: ۱- مثل اینکه مرد برای زن خود بگوید: تو جدا هستی، ۲- تو قطعی هستی، ۳- حرامی، ۴- ریسمانت به گردنت، ۵- به اهل خود بپیوند، ۶- تو خالی هستی، ٧- تو بری هستی، ۸- بخشیدم تو را به خانوادهات، ٩- رها کردم تو را، ۱۰- جدا شدم از تو، ۱۱- اختیار تو بدست تو است، ۱۲- اختیار نمای، ۱۳- تو آزادی، ۱۴- روبند بپوش، ۱۵- چادر بپوش، ۱۶- طلب پاکی نمای، ۱٧- دور شو، ۱۸- بیرون شو، ۱٩- برو، ۲۰- حرکت کن، ۲۱- جستجو کن شوهرها را.
اگر این قسم الفاظ را در حالت مذاکره طلاق مرد به زن خود گفت، حاکم شرع حکم به طلاق میدهد.