احکام شیرخوارگی
مسئله ۱۲٧۱: وقتی نوزادی متولد شد بر مادر شیر دادن او واجب است، ولی اگر پدر ثروتمند بود و زنی شیر دهنده که شیرش با بچه سازگاری داشت پیدا میشد اگر مادر شیر ندهد گنهکار نیست.
مسئله ۱۲٧۲: زن نمیتواند بدون اجازه شوهر بچه بیگانه را شیر دهد، اگرچه خواهرش باشد، ولی اگر بچه از گرسنگی در معرض هلاک باشد بدون اجازه شوهر میتواند شیر دهد.
مسئله ۱۲٧۳: حداکثر مدت شیرخوارگی برای کودک برابر مقررات مذهب حنفی دو ونیم سال است، و از دو ونیم سل به بالا شیر دادن حرام است، عدهای از فقها اسلامی مدت شیرخوارگی را دو سال بیان فرمودهاند.
مسئله ۱۲٧۴: اگر بچهای را بعد از دو سال شیر نوشیدن از شیر باز گرفتند و بچه عادت به خوردن طعام نبود بعد از این اگر از پستان زنی شیر نوشید احکام شیرخوارگی و حرمت درباره وی ثابت نمیشود.
مسئله ۱۲٧۵: مقدار شیری که شیرخوارگی را ثابت میکند و موجب حرمت میشود، نوشیدن یک قطره شیر یا یک بار مکیدن است.
مسئله ۱۲٧۶: اگر پیر زنی نوه خود را به پستان خود مشغول نمود، و پستان او دارای شیر گردید، آن نوه اگر پسری باشد پسر رضاعی جده (بی بی) خود میشود، و اگر دختری باشد دختر رضاعی جده میشود، و اگر همه نوادههای پسری و دختری خود را به پستان خشک خود مشغول میداشته که بعدا پستانش دارای شیر شده بین همه آنها ازدواج حرام است.
مسئله ۱۲٧٧: آنچه از نسب بر شخصی حرام است از رضاعت یعنی شیرخوارگی بر شخص حرام میشود، مگر مادر رضاعی برادر نسبی و خواهر پسر نسبی، چنانچه پیغمبر اکرمجفرمودهاند:
یعنی خداوند متعال حرام گردانیده است به واسطه شیر خوارگی آنچه را که از نسب حرام گردانیده است، مگر مادر برادر نسبی و خواهر پسر نسبی.
صورت مادر رضاعی برادر نسبی این است: مثلا جلیل و احمد هر دو برادر اعیانی نسبی میباشند، جلیل از پستان فاطمه شیر نوشیده است، احمد میتواند با فاطمه که مادر رضاعی برادر نسبی او میباشد ازدواج نماید، و همچنین ازدواج دختران برای احمد جائز است، چون که فاطمه و اولادش هیچگونه نسب و قرابت شیرخوارگی با احمد ندارند، بلکه فرزند رضاعی فاطمه جلیل است.
صورت خواهر رضاعی پسر نسبی این است: مثلا خلیل فرزند احمد از پستان نور جان شیر نوشیده است، رحیمه دختر قاسم هم از پستان نورجان شیر نوشیده است، حال خلیل و رحیمه خواهر و برادر رضاعی شدند، لذا احمد میتواند خواهر رضاعی پسر نسبی خود را که رحیمه است ازدواج نماید.
تذکر لازم: علماء و فقها یک بیت فارسی در مورد مسائل شیرخوارگی بیان فرمودهاند که اگر شخصی کاملا به این بیت توجه نماید تمام مسائل شیرخوارگی برایش مشخص میگردد، بیت فارسی این است:
از جانب شیر ده همه خویش شوند
از جانب شیرخواره زوجان و فروع
تشریع مصرع اول: «از جانب شیرده همه خویش شوند» یعنی زن شیر دهنده مادر شیرخوار میشود، و شوهر زن شیرده پدر آن بچه میگردد، و پسران و دختران قبلی و بعدی زن شیرده برادران و خواهران بچه شیرخواره میشوند، و نوههای دختری و پسری زن شیرده همه برادرزاده و خواهرزادههای شیرخواره میگردند. همینطور تا آخرین نسل رشته قرابت رضاعی ثابت است، و مادرزن شیرده جده شیرخواره میشود و پدر زن شیرده جد (بابا بزرگ) او میگردد، و خواهر زن شیرده خاله و برادر زن شیرده دائی (خالو) بچه شیرخواره میشود، و پدر شوهر زن شیرده بابا بزرگ (جد) بچه شیرخواره و مادرشوهر زن شیرده جده (بی بی) شیرخواره میگردند، و برادران شوهر زن شیرده عموهای شیرخواره میگردند، و خواهران شوهر زن شیرده عمههای شیرخواره میشوند. خلاصه مقصود این است: همانطور که در نسب عمه و خاله و غیره متصور میشود در رضاعت هم ثابت میگردد.
تشریع مصرع دوم بیت: «از جانب شیرخواره زوجان و فروع» معنی فروع این است که: خود بچه شیرخواره، و اولادش، و نوه هایش تا آخرین نسل قرابت شیرخوارگی دارند با همه کسانی که در مصرع اول تشریح شد توضیح این است که بچه شیرخواره هرگاه بچه رضاعی زن شیرده شد اولاد بچه رضاعی نوادههای زن شیرده شدند، و نیز نوههای شوهر زن شیرده هم میگردند تا آخرین نسل.
مقصود این است: هر نسبت که اولاد نسبی زن شیرده به آن دارد همچنین آن نسبت را اولاد رضاعی زن شیرده به آن زن میدارد، مثل محرمیت ابدی و غیره. مثلا محمود که از پستان فاطمه شیر نوشیده است پسر رضاعی فاطمه میشود، و اولاد پشتی محمود برادرزاده رضاعی به همه پسران و دختران فاطمه میگردند، مثلا فاطمه پروین را شیر داده است، پروین دختر رضاعی فاطمه گردید، اولاد پروین و اولاد اولاد پروین همه بر اولاد نسبی و رضاعی فاطمه خواهرزاده هستند، ولی خواهران و برادران نسبی پروین که شیرننوشیدهاند از فاطمه به اولاد نسبی فاطمه هیچ قرابتی شرعا ندارند، لذا ازدواج بین برادران پروین و اولاد صلبی فاطمه جائز است.
تشریح زوجان این است: مثلا زینب شیر نوشیده از پستان طوبی، شوهر زینب داماد طوبی میگردد، و طوبی مادر زن داماد میگردد، و شوهر طوبی خسر و پدر زن آن داماد میشود و محرم ابدی است، زیرا که پیغمبر اکرمجفرمودهاند: نکاح دختر رضاعی با پدر رضاعی جائز نیست.
مسئله ۱۲٧۸: اگر دو بچه از شیر یک گاو یا گوسفند نوشیدند بین آنها رضاعت ثابت نمیشود، و همچنین اگر بطور ندرت و اتفاقی مردی دارای شیر بود و دو بچه نوشیدند اعتباری در حرمت ندارد و رضاعی ثابت نمیشود.
مسئله ۱۲٧٩: اگر دختری باکره دارای شیر شد و بچهای در مدت رضاعت یک قطره از پستان او شیر نوشید یا یک مرتبه مکید حرمت رضاعت ثابت میگردد، و تمام احکام رضاعت جاری میگردد، مثلا اگر دختر باکره بعدا شوهر اختیار کرد خودش مادر رضاعی بچه شیرخواره میشود و بچه شیرخواره ربیب یعنی: پیش زاده شوهرش میگردد، و اگر شوهر آن دختر باکره را قبل از خلوت صحیحه یا مجامعت مطلقه نمود نمیتواند با پیش زاده اگر دختر بود ازدواج نماید، چون طبق دستورات شریعت مقدس اگر با مادر مجامعت نمود دخترش حرام ابدی میگردد، و اگر مجامعت یا خلوت صحیحه با دختر بکر شیردهنده ننمود و تنها عقد نکاح انجام شده بود دختر شیر خواره از زن بکر بر شوهر آن زن حرام نمیگردد.
مسئله ۱۲۸۰: اگر بچهای در خلال مدت رضاعت از پستان زن مرده شیر نوشید احکام رضاعت ثابت میگردد.
مسئله ۱۲۸۱: اگر از چند زن شیر دوشیده و مخلوط گردید و به چند بچه نوشانیده شد بین همه زنان و بچهها احکام رضاعت ثابت میگردد.
مسئله ۱۲۸۲: اگر شخصی با زنی ازدواج کرد بعد از ازدواج زن دیگری مدعی شد که من هر دو را شیر دادهام و شاهدی دیگر نبود، گفته زن اعتبار شرعی ندارد باید دو مرد عادل یا دو زن و یک مرد شهادت بدهند، ولی اگر زن و شوهر گفته زن را خالی از غرض تشخیص دهند تنزهاً از ادامه زناشوئی با هم صرف نظر نمایند بهتر است، ولی حاکم شرع به گفته یک زن هرگز حکم تفریق صادر نمیکند.
مسئله ۱۲۸۳: اگر شخصی دو زن در نکاح داشت که یکی از آنها بزرگ سال و دارای شیر بود و دیگری کوچک و هنوز شیر مینوشید و مدت رضاعتش نگذشته بود، زن بزرگ زن کوچک را شیر داد هر دو زن بر شوهر حرام میشوند، اگر زن بزرگ از روی بیاطلاعی و نادانی انباغ [۶]خود را شیر داده باید شوهر مهر هر دو را بدهد، ولی برای زن کوچک نصف مهر لازم است، و اگر بقصد فساد نکاح شیر داده است مهر خودش ساقط میشود و نصف مهر صغیره را باید بدهد.
مسئله ۱۲۸۴: اگر شخصی دو زن داشت که یکی از آنها دختر عبدالغفور را شیر داد و زن دیگر پسر عبدالحمید را، این دختر و پسر نمیتوانند با یکدیگر ازدواج نمایند اگرچه از دو زن شیر نوشیدهاند، ولی چون شیر این دو زن از مجامعت یک مرد است خواهر و برادر علاتی رضاعی میشوند، چنانچه ازدواج بین خواهر و برادر علاتی نسبی جائز نیست، همانگونه بین خواهر و برادر علاتی رضاعی جائز نمیباشد.
مسئله ۱۲۸۵: اگر دو زن در نکاح یک شخصی بود و یک زن دختری را به نام فاطمه شیر داد، و زن دیگر دختری را به نام رحیمه، شخصی دیگر نمیتواند فاطمه و رحیمه را ازدواج نماید و در یک خانه بین آنان جمع کند، چون فاطمه و رحیمه خواهر رضاعی علاتی میشوند. چنانچه جمع کردن بین دو خواهر علاتی نسبی جائز نیست بین دو خواهر علاتی رضاعی هم جائز نمیباشد.
مسئله ۱۲۸۶: برای ثبوت رضاعت اتحاد شیر دادن در یک زمان شرط نیست، بلکه شیر از یک پستان اگر چه در زمانهای متفرق مکیده شده باشد اعتبار ندارد، مثلا یک زن بچهای را در سن بیست سالگی خود شیر میدهد و بچهای دیگر را در سن و سی و پنج سالگی خود و بچهای دیگر را در سن بیست و هشت سالگی و بچهای دیگر را در سن سی و پنج سالگی، حرمت رضاعت (شیرخوارگی) بین این زن و بچههائی که در سالهای مختلف شیر نوشیدهاند ثابت میشود، و آن زن برای تمام این بچهها که در زمانهای مختلف از او شیر نوشیدهاند مادر میشود با رعایت و تفصیلات مسائل گذشته.
مسئله ۱۲۸٧ : اگر مردی از پستان زن خود شیر نوشید، زن بر او حرام نمیشود، ولی مرد گنهکار است چون بعد از مدت رضاعت شیر نوشیده است. البته اگر زنی بزرگسال را که دارای شیر بود برای بچهای که هنوز مدت شیرخوارگی سپری نشده است ازدواج نمودند، و این زن شوهر کوچک خود را شیر داد زن بر او حرام میشود.
مسئله ۱۲۸۸: اگر مردی دختر کوچکی را که شیر میخورد در ازدواج خود در آورد و او را مطلقه نمود، بعدا زنی را که در پستان او شیر است ازدواج نمود، و این زن دختر کوچک که قبلا زن شوهرش بود شیر داد، این زن بزرگ بر شوهر خود حرام میگردد، چون این زن در واقع مادر زنش محسوب میشود، و رضاعتی که بر نکاح پیش آمده مثل رضاعت سابق است.
مسئله ۱۲۸٩: اگر شخصی دختر کوچکی که هنوز شیر مینوشد و مدت رضاعتش سپری نشده است ازدواج نمود، و این دختر را مادر شوهر یا خواهر شوهر یا دختر شوهر شیر داد، این دختر کوچک بر شوهر خود حرام ابدی میگردد، چون رضاعت پیش آمده بر نکاح مانند رضاعت سابق محسوب میشود.
مسئله۱۲٩۰: اگر زن و مردی بعد از ازدواج اقرار دادند که خواهر و برادر رضاعی میباشیم، و بعدا یکی از گفته خود پشیمان و منکر شد، هر طرف که بر ادعاء شیرخوارگی ثابت باشد باید شاهد بیاورد، و اگر شاهد نداشت طرف دیگر که منکر است قسم یاد کند، و اگر از قسم استنکاف نمود بین آنان باید حاکم شرع تفریق نماید.
[۶] انباغ: دو زن که در نکاح یک مرد باشند هر یک دیگری را انباغ است، وسنی، هوو.