خلاصة المسائل - در مذهب حنفی - جلد دوم

فهرست کتاب

احکام سرقت

احکام سرقت

سرقت بمعنی گرفتن چیز غیر را بطور پنهانی.

مسئله ۱۶۲٩: وقتی که شخصی عاقل بالغ ده درهم یا آن چیزی که قیمتش به ده درهم سکه زده شود برسد از محل امن و محفوظی دزدی نماید، واجب است که دست راست او از بند (مچ) قطع کرده شود. چنانچه خداوند متعال در آیه کریمه قرآن مجید می‌فرماید:

﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَيۡدِيَهُمَا[المائدة: ۳۸]. یعنی: «مرد و زن دزد دست‌های آنان را قطع کنید».

تذکر لازم: عده‌ای از ظاهر بینان بر این حد الهی خرده می‌گیرند که چرا برای ده درهم دست یک انسان قطع شود و تا آخر عمر معیوب گردد، اولاً حدود الهی حکمتی است که باید بندگان سمعاً وطاعتاً قبول نمایند، و جای چون و چرا برای کسی باقی نیست، و از طرفی این دست فاسد شده که اگر بحال خود باقیمانده تمام اعضاء بدن را فاسد می‌کند، لذا شریعت مقدس اسلام برای جلوگیری از تباهی و فساد تمام بدن این عضو را قطع می‌کند.

آیا موقعی که پزشک تشخیص داد که یکی از اعضاء بدن باید برای حفظ تمام بدن قطع شود کسی تردید بخود راه می‌دهد، بلکه با کمال میل و پرداخت وجهی برای صلاح تمام بدن حاضر می‌شود که این عضو فاسد قطع شود.

مسئله ۱۶۳۰: شخص آزاد وبرده در قطع دست برابرند و فرقی ندارند.

مسئله ۱۶۳۱: اگر شخصی یک مرتبه اقرار به دزدی کرد احتیاجی به اقرار مجدد و مکرر نیست.

مسئله ۱۶۳۲: در دزدی دو نفر عادل باید شهادت دهند تا حد شرعی اجرا گردد.

مسئله ۱۶۳۳: اگر عده‌ای مالی را دزدی کردند که به هریک ده درهم می‌رسید دست همگی قطع می‌شود.

مسئله ۱۶۳۴: ده درهم مساوی با هفت مثقال نقره می‌باشد.