احکام مفقود
مفقود لغتاً به معنی گم شده میباشد، و در اصطلاح فقها برای شخصی میگویند که: از شهر خود غایب شده و مرگ و حیات وی معلوم نیست.
مسئله ۱٧۸٩: وقتی که شخص غائب شد و معلوم نبود که زنده هست یا مرده، قاضی شرع باید کسی را برای حفظ دارائی آن منصوب نماید. شخصی منصوب شده در حفظ منافع مفقود از لحاظ وصول مطالبات و نگهداری اموال او سعی و کوشش نماید، و آن اموالی که از بین میرود حاکم شرع باید حکم فروش آن را صادر نماید.
مسئله۱٧٩۰: از مال مفقود حاکم شرع نفقه عیال و اولاد صغیر او را بدهد، و همچنین نفقه تمام آنهائی که بر او لازم است، مثل پسر بزرگ مفقود که فلج زده، یا شل، یا از کار افتاده باشد و دختران بزرگش اگرچه سالم باشند.
مسئله ۱٧٩۱: اگر شخصی چهارسال مفقودالأثر بود، و در رادیو و روزنامهها و به دیگر وسائل اطلاعیه منتشر کردند پس از چهار سال اگر پیدا نشد حاکم شرع میتواند حکم فوت او را صادر نماید. اگر زوجه مفقود مایل بود پس از صدور حکم و گذشت چهارماه و ده روز که عده وفات است علاوه بر چهار سال، میتواند شوهر اختیار کند و مالش بین ورثه تقسیم میگردد، ورثه ای که در موقع حکم شرع حیات دارند، و آنهائی که قبل از حکم قاضی فوت کردهاند آنها از مال مفقود بهرهای ندارند که ورثه آنها ادعا نمایند [۱٧].
مسئله ۱٧٩۲: شخص مفقودالأثر در حالت فقدان خود از کسی ارث نمیبرد، و همچنین اگر کسی برایش وصیت کرد صحیح نیست و اجرا نمیشود، در صورت پیدا شدن پس از تقسیم حقی به او تعلق نمیگیرد.
[۱٧] البته در نزد اکثریت علمای مذهب حنفی، حکم مفقود اینطور نیست. (مُصحح)